جاذبه و دافعه على (عليه السلام)

مرتضى مطهرى (ره)
 
 

بخش اول : نيروى جاذبه على (عليه السلام)

قانون جذب و دفع

قانون (جذب و دفع) يك قانون عمومى است كه بر سرتاسر نظام آفرينش حكومت مى كند . از نظر جوامع علمى امروز بشر مسلم است كه هيچ ذره اى از ذرات جهان هستى از دائره حكومت جاذبه عمومى خارج نبوده و همه محكوم آنند . از بزرگترين اجسام و اجرام عالم تا كوچكترين ذرات آن داراى اين نيروى مرموز به نام نيروى جاذبه هستند و هم به نحوى تحت تأثير آن مى باشند .
بشر دورانهاى باستان به جاذبه عمومى جهان پى نبرده بود و ليكن به وجود جاذبه در برخى اجسام پى برده بود و بعضى از اشياء را سمبل آن مى دانست , چون مغناطيس و كهربا . تازه , ارتباط جاذبى آنها را نسبت به همه چيز نمى دانست بلكه به يك ارتباط خاصى رسيده بود , ارتباط مغناطيس و آهن , كهربا و كاه .
ذره ذره كاندر اين ارض و سماست
جنس خود را همچو كاه و كهرباست
از اينها كه بگذريم نيروى جاذبه را در مورد ساير جمادات نمى گفتند و فقط درباره زمين كه چرا در وسط افلاك وقوف كرده است سخنى داشتند .
معتقد بودند كه زمين در وسط آسمان معلق است و جاذبه از هر طرف آنرا مى كشد و چون اين كشش از همه جوانب است قهرا در وسط ايستاده و به هيچ طرف متمايل نمى گردد . بعضى معتقد بودند كه آسمان , زمين را جذب نمى كند بلكه آن را دفع مى كند , و چون نيروى وارد بر زمين از همه جوانب متساوى است در نتيجه زمين در نقطه خاصى قرار گرفته و تغيير مكان نمى دهد .
در نباتات و حيوانات نيز همه قائل به قوه جاذبه و دافعه بوده اند , به اين معنى كه آنها را داراى سه قوه اصلى :
غاذيه , ناميه و مولده مى دانستند و براى قوه غاذيه چند قوه فرعى قائل بودند :
جاذبه , دافعه , هاضمه و ماسكه .
و مى گفتند در معده نيروى جذبى است كه غذا را به سوى خود مى كشد و احيانا هم آنجا كه غذا را مناسب نيابد دفع مى كند (1) و همچنين مى گفتند در كبد نيروى جذبى است كه آب را به سوى خود جذب مى كند .
معده نان را مى كشد تا مستقر
مى كشد مر آب را تف جگر
-----------------------------------------
1 - اما امروز ساختمان بدن را ماشينى مى دانند و عمل دفع را نظير تلمبه تلقى مى كنند .