راجع به قول خدای تعالى : هر راز گویی كه ميان سه نفر باشد خدا چهارمين آنهاست

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

فى قوله تعالى: ما يكون من نجوى ثلاثة الا هو رابعهم‏
5- عَنْهُ عَنْ عِدّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلّا هُوَ سادِسُهُمْ فَقَالَ هُوَ وَاحِدٌ وَاحِدِيّ الذّاتِ بَائِنٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ بِذَاكَ وَصَفَ نَفْسَهُ وَ هُوَ بِكُلّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ بِالْإِشْرَافِ وَ الْإِحَاطَةِ وَ الْقُدْرَةِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرّةٍ فِي السّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ بِالْإِحَاطَةِ وَ الْعِلْمِ لَا بِالذّاتِ لِأَنّ الْأَمَاكِنَ مَحْدُودَةٌ تَحْوِيهَا حُدُودٌ أَرْبَعَةٌ فَإِذَا كَانَ بِالذّاتِ لَزِمَهَا الْحَوَايَةُ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 171 رواية: 5
5- امام صادق عليه ‏السلام راجع به قول خدای تعالى (7 سوره 58) (راز گویی ميان سه نفر نباشد جز اين كه خدا چهارمين آنهاست و نه ميان پنج نفر جز اين كه او ششمين آنهاست) فرمود: او يكتا و ذاتش يگانه و از خلقش جداست و خود را اين گونه توصيف نموده است (كه فرموده: چيزى مانند او نيست) و او به همه چيز احاطه دارد (نه به طور احاطه ظريف بر مظروف بلكه) بطور زير نظر داشتن و فراگرفتن و توانایی، هم وزن ذره و نه سبك تر و نه سنگين‏ تر از آن نه در آسمان ها و نه در زمين از علم او پنهان نيست از نظر احاطه و علم نه از نظر ذات و حقيقت، زيرا اماكن به چهار حد (راست، چپ، جلو و عقب) محدود و مشتمل است، اگر از نظر ذات و حقيقت باشد لازم آيد كه در برگيرد.
شرح :
چون از آيه شريفه استفاده می شود كه هر چند نفری كه با يكديگر راز گویی و در گوشى كنند خدا با آن ها هست ممكن است كسى گمان كند كه خدا هم مانند يكى از آن ها در كنار ايشان نشسته است، از اين جهت امام عليه ‏السلام براى بيان حقيقت، وحدت و علم خداى متعال را توضيح می دهد و تشريح می فرمايد كه اولا يكتایی خداوند مانند يكتایی مخلوق نيست چنان كه گوییم يك انسان، يك قطره، يك ذره يك روح، يك عقل، زيرا تمام اين ها و هر مخلوقى بدون استثنا مركب از ماهيت و وجود است و خداى متعال صرف وجود و وجود بحث كاملى است كه هيچ گونه تركيبى در ذات او مقصور نيست پس اگر در يك زمان سه نفر در مشرق و پنج نفر در مغرب مثلا رازگویى كنند او با هر دو دسته هست او يكتا وجودی است كه بر سراسر جهان و اجزایش احاطه دارد يعنى تمام مخلوقش را زير نظر دارد، از همه چيز آگاه است، چه رازگویی هاى بندگانش باشد و چه غير آن و بر همه قدرت دارد، احاطه او بر سراسر جهان چنان نيست كه ذات او نعوذبالله ‏مانند فلكى بزرگ تر و وسيع تر از همه جهان باشد و جهان را در بر گرفته باشد.