جوانان را در یابید!

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

جوانی بهار عمر و جوان بهترین و مفیدترین قشر جامعه است.جوانان قشر متحرک، فعال و پرشور و نشاط جامعه را تشکیل می‏دهند.آن‏ها با استعدادهای فراوان نشاط بسیار راه ‏های سخت و ناهموار پیشرفت را می‏ پیمایند و زمام فردای جامعه را به دست می‏گیرند.بدین جهت تمام نظام ‏ها و حکومت‏ ها روی این قشر عظیم سرمایه گذاری‏ می‏کنند. در این راستا انبیاء و معصومان نیز توجه ویژه ‏ای به‏ جوانان داشته‏ اند. در این نوشتار پرتوی از سخنان و سیره امام ‏صادق(ع) را در زمینه مربوط به جوانان مطرح نماییم.
الف- جوانان و دین شناسی
یکی از علل فاصله گرفتن جوانان از دین و مسایل مذهبی نا آگاهی ‏آن‏ها از دین است. جوانان چون بصیرت و آگاهی کافی از دین‏ ندارند، تحت تاثیر تبلیغات سوء دشمنان قرار می‏گیرند. امام‏ صادق(ع) به بشیر فرمود:
«لاخیر فی من لا یتفقه من اصحابنا یا بشیر ان الرجل منکم اذا لم‏یستغن بفقهه احتاج الیهم فاذا احتاج الیهم ادخلوه فی باب‏ضلالتهم و هو یعلم‏» (1) ; خیری نیست در آن گروه از اصحاب ما که تفقه در دین نمی‏کنند. ای بشیر! اگر یکی از شما به مسایل دینی‏ اش ‏آشنا نباشد به دیگران محتاج می‏شود و زمانی که به آن‏ها نیازمند شد آن‏ها ناخواسته او را در وادی گمراهی خود وارد می‏سازند.
در این زمان که همه ابزارها و راه‏ های انحراف فکری از سوی‏ دشمنان دین مهیاست از رسانه‏ های صوتی و تصویری گرفته تا مطبوعات و کتاب‏های انحرافی و... جوانان با طوفانی از تهاجم‏ فرهنگی مواجه ‏اند و اگر آمادگی ‏های لازم دینی را نداشته باشند دربرابر شبهات و القائات فکری مکاتب و فلسفه‏ های مختلف تسلیم ‏می‏شوند. امام صادق(ع) عنایت ویژه‏ ای به بصیرت و بینش دینی ‏جوانان داشت. آن حضرت فرمود: «لواتیت‏بشاب من شباب الشیعه لایتفقه لادبته‏»; اگر به جوانی از جوانان شیعه برخورد کنم که در دین تفقه نمی‏کند او را تاءدیب خواهم کرد.
نیز فرمود: «العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیرالطریق و لایزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا» (2) کسی که بدون آگاهی ‏و بینش به دین عمل می‏کند همانند کسی است که از بیراهه می‏رود وتند روی او جز دوری از راه نمی‏افزاید.
نیز فرمود: «انظر لکل من لا یفیدک منفعه فی دینک فلا تعتدن به ولا ترغبن فی صحبته فان کل ماسوی الله تبارک و تعالی مضمحل وخیم‏عاقبته‏»; هرکسی که مفید به حال دین تو نیست‏ به او اعتنا مکن وعلاقه ‏ای به رقابت‏با او نشان مده. هر آن‏چه غیر الهی است نابودشدنی است و عاقبت ناخوشایندی خواهد داشت. (3)
نیز فرمود:
«بادروا احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئه‏» (4) نوجوانان را با حدیث و فرهنگ اهل‏بیت علیهم السلام آشنا کنید;قبل از آن که مرجئه (5) بر شما سبقت‏ بگیرند.
فضیل بن یسار می‏گوید: امام صادق(ع) به شیعیان فرمود:
«احذرو علی شبابکم الغلاه لا یفسدو هم فان الغلاه شر خلق یصغرون‏عظمه الله و یدعون الربوبیه لعبادالله و الله ان الغلاه (6) لشر من الیهود و النصاری والمجوس‏»;جوانانتان را از غلات‏ برحذر دارید.مبادا آن‏ها را فاسد کنند. غلات بدترین خلق خداهستند. آن‏ها عظمت‏ خدا را کوچک به حساب می ‏آورند و ربوبیت رابرای‏ بندگان نیز اعتقاد دارند. به خدا قسم! غلات از یهود، نصاری و مجوس بدترند.
امام صادق(ع) به یکی از یارانش فرمود:
«یابن جندب! بلغ معاشر شیعتنا و قل لهم: لا تذهبن بکم المذاهب،فوالله لا تنال و لا یتنا الا بالورع و الاجتهاد فی الدنیا و موساه‏الاخوان فی‏ الله‏» (7) ; ای پسرجندب! به شیعیان ما بگو: مواظب‏ باشید فرقه ‏ها و گروه‏ ها شما را منحرف نسازند. به خدا سوگند! هیچ‏کس به جرگه ولایت ما در نمی‏ آید، مگر با رعایت پارسایی و تلاش دردنیا و همیاری با برادران دینی.
ب- جوانان و آموزش
امام صادق(ع) فرمود:
«لست احب ان اری الشاب منکم الا غادیا فی حالین: اما عالما اومتعلما» (8) ; دوست ندارم یکی از شما جوانان را ببینم; مگر دریکی از دو حال: یا دانا یا در حال یادگیری و دانش اندوزی.
ج- جوانان و ادب آموزی
امام صادق(ع) فرمود:
«لیس منا من لم یوقر کبیرنا و لم یرحم صغیرنا» (9) ; از مانیست کسی که به بزرگترها احترام و به کوچکترها رحم نکند.
از امام صادق(ع) نقل شده است که هرگزامام حسین(ع) جلوتر ازامام حسن(ع) حرکت نمی‏کرد و اگر آن دو باهم بودند هرگز امام‏ حسین(ع) جلوتر از امام حسن(ع) سخن نمی‏گفت. (10)
امام صادق(ع) فرمود:
«جاء رجلان الی النبی شیخا و شابا فتکلم الشاب قبل الشیخ فقال‏النبی الکبیر الکبیر» (11) ; روزی دو نفر که یکی پیر و دیگری‏ جوان بود به خدمت پیامبر(ص) مشرف شدند. جوان قبل از پیرمرد شروع به سخن کرد. پیامبر(ص) فرمود: بزرگ. بزرگ.
د- جوانان و ازدواج
امام صادق(ع) درباره ازدواج فرمود:
«من تزوج احرز نصف دینه فلیتق الله فی‏النصف الاخر» (12) ; کسی‏که ازدواج کند نیمی از دین خود را به دست آورده است. پس بایددر مورد نصف دیگر از خدا بترسد. نیز فرمود:
«رکعتان یصلیهماالمتزوج افضل من سبعین رکعه یصلیهااعزب‏» (13) ; دو رکعت نمازی که متاءهل می‏خواند برتر است ازهفتاد رکعت نمازی که مجرد می‏خواند.
امام صادق(ع) فرمود: شخصی نزد پدرم آمد و از او سؤال کرد:
فلانی! زن داری یانه؟او گفت: خیر. پدرم فرمود: فلانی! اگر خدا دنیا و آنچه که در دنیا است‏ به من بدهد و بگوید یک شب بی‏ زن‏ باش، قبول نمی‏کنم. (14) علی بن رعاب می‏گوید: زراره به خدمت امام صادق(ع) رسید. حضرت از او سؤال کرد. ای زراره! آیا ازدواج کرده‏ای؟ زراره پاسخ داد:خیر. حضرت فرمود: چه عاملی موجب ترک ازدواج شما شده است؟ زراره ‏عرض کرد: من نمی‏دانم ازدواج با این‏ها (مخالفین) خوب است‏ یاخیر؟ حضرت فرمود: پس چگونه صبر می‏کنی و خود را حفظ می‏کنی با این که جوان هستی؟ زراره عرض کرد: کنیز می‏خرم. حضرت فرمود: چگونه نکاح با کنیزان را خوب می‏دانی؟ زراره عرض کرد: اگر مشکلی‏ با آن‏ها داشته باشم آن‏ها را می‏فروشم. حضرت فرمود: از این جهت ‏از تو سؤال نمی‏کنم. سؤال من این است که چگونه آن‏ها را برای خودخوب می‏دانی با این که آن‏ها نیز از مخالفین هستند؟ زراره فرمود: آیا امر می‏فرمایید ازدواج کنم؟ فرمود: این مساله به اختیارشماست. (15)
ه- جوانان و تقوا
یکی از خطراتی که جوانان را تهدید می‏کند هوسرانی و بی‏بندوباری‏است و تقوا می‏تواند سدی در برابر هوس ‏ها باشد. لذا امام صادق(ع)فرمود:
«یامعشر الاحداث! اتقواالله‏» ای گروه جوانان! از خدابترسید. (16) نیز فرمود: «لاینبغی للمؤمن ان یجلس مجلسا یعصی ‏الله فیه و لا یقدر علی تغییره‏» (17) ; سزاوار نیست‏ برای مؤمن‏ که در مجلسی بنشیند که در آن معصیت می‏شود و نمی‏تواند جلوی آن‏را بگیرد.
و جوانان و قرآن
یکی از عواملی که می‏تواند جوانان را از انحرافات گوناگون حفظ نماید ارتباط و انس با قرآن است. امام صادق(ع) در این باره ‏فرمود: «من قرء القرآن و هو شاب مؤمن اختلط القرآن بلحمه ودمه‏» (18) ; جوان مومنی که به قرائت قرآن بپردازد قرآن باگوشت و خونش در می‏آمیزد.
ز- جوانان و نماز
یکی از عوامل بازدارنده جوانان از هوس ‏ها و آلودگی‏ ها نماز است.
نماز در کلمات و سیره امام صادق(ع) جایگاه خاصی دارد. روایات‏ نقل شده از آن حضرت در باره نماز به اندازه یک کتاب قطورمی‏باشد. در این جا فقط به یک روایت‏بسنده می‏کنیم. امام صادق(ع)فرمود: «اول ما یحاسب به العبد الصلاه فاءن قبلت قبل سائر علمه ‏و ان ردت رد سائر علمه‏» (19) ; اولین عملی که در قیامت مورد محاسبه قرار می‏گیرد نماز است. اگر نماز قبول شود سایر اعمال‏ قبول می‏شود و اگر نماز رد شود سایر اعمال نیز رد خواهد شد.
ح- ارتباط با جوانان
امام صادق(ع) توجه خاصی در جذب و تربیت جوانان داشتند. هشام ‏جوانی بود که محضر امام صادق(ع) را درک کرد و به شکوفایی علمی ‏رسید. مفضل ابن عمرو شماری دیگر از جوانان جزو یاران خاص آن‏حضرت بودند. عده‏ای از اهل کوفه برای امام صادق(ع) نامه نوشتندو به آن حضرت گفتند: مفضل ابن عمر که یکی از یاران شماست‏ با افراد ناباب و کبوتر باز نشست و برخاست می‏کند و با آن‏ها ارتباط دارد. شایسته است که شما به او دستور فرمایید تا از آنان‏ کناره‏ گیری کند. حضرت نامه ‏ای برای مفضل نوشت و زراره، محمد ابن ‏مسلم و ابوبصیر را مامور رساندن نامه به مفضل کرد. حضرت در آن‏ نامه از مفضل خواسته بود تا اشیاء و وسایل بسیاری را برای آن‏حضرت تهیه نموده، به خدمتش ارسال نماید. مفضل پس از خواندن‏ نامه، نامه رسانان را از محتوای نامه آگاه ساخت. آن‏ها گفتند:برای ما تهیه آن‏ها مقدور نیست. مفضل آن‏ها را به صبحانه دعوت‏ کرد. آن‏ها مشغول خوردن صبحانه شدند. مفضل افرادی را به سراغ‏ یاران جوان خود فرستاد. آن‏ها به خدمت مفضل رسیدند. مفضل نامه ‏حضرت را به آن‏ها نشان داد. طولی نکشید که آن‏ها همه آنچه را که ‏امام خواسته بود فراهم ساخته، تقدیم مفضل کردند. آن گاه مفضل ‏رو به حاملان نامه کرد و فرمود: آیا شما می‏خواهید من این‏ها را از خود دور کنم؟ (20)

کوثر :: تیر 1379، شماره 40
___________________________
1- بحارالانوار، ج 1، ص 22; کافی، ج 1، ص‏33.
2- کافی، ج 1، ص‏43; تحف العقول، ص‏269; بحارالانوار، ج 1، ص‏206.
3- میزان الحکمه، ج 5، ص‏306.
4- اصول کافی، ج‏6، ص‏47; وسایل الشیعه، ج 15، ص‏196; مستدرک،ج 2، ص‏353.
5- مرجئه گروه منحرفی در زمان بنی‏امیه بودند که صرف داشتن‏اعتقاد را کافی می‏دانستند و عمل و تکلیف را جزو ایمان به حساب‏ نمی‏آوردند. (ر.ک: عدل الهی، ص‏313; در کتاب الفرق بین الفرق‏آمده است: مرجئه مبلغانی داشتند که مردم را به عقاید مرجئه‏دعوت می‏کردند.
6- غلات کسانی هستند که در باره حضرت علی(ع) غلو می‏کنند و اورا رب می‏دانند و معتقدند که مصالح جهان به دست او انجام‏می‏گیرد. آن‏ها برای پنج نفر از یاران آن حضرت چنین ربوبیتی راقائلند. (ر.ک: مجمع البحرین، ص 328.)
7- تحف العقول، ص‏33.
8- بحارالانوار، ج 1، ص‏17.
9- همان، ج 75، ص 138.
10- مشکاه‏الانوار، ص 170.
11- همان، ص 168; ینابیع الحکمه، ج‏3، ص 230.
12- وسایل الشیعه، ج 20، ص‏17.13 همان.
14- اخلاق در خانه، ج 1، ص 54.
15- بحارالانوار، ج 72، ص‏166.
16- میزان الحکمه، ج 4، ص‏273; گفتار فلسفی، (جوان)، ج 1، ص‏66.
17- وسایل الشیعه، ج 11، ص‏503.
18- کافی، ج 4، ص 414; وسایل الشیعه، ج 2، ص 140.
19- وسایل الشیعه، ج‏3، ص 22.
20- معجم رجال الحدیث، ج‏19، ص 325.