متن ادبی «بگو کیستی؟»

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

این بانو کیست که پاکی، از خورشید عفت او جلوه گرفته است و قداست، از کوثر عصمت او آب و تاب؟! این بانو کیست که کویر قم، به قدوم دعای او، به بهار نیایش و ستایش تبدیل شده است و کهکشان امامزادگان قم، در آسمان معنویت و منظومه عشق او اجرام طواف بر قامت ارادت خود بسته‏ اند و ملایک، بال تبرک و توسل به ضریح آسمانی‏ اش می‏کشند؟!
این بانو کیست که هر تار و پود لباس مهرش، بوی رضا (علیه‏ السلام) به مشام تأمل می‏رسد و صدف قم، به لؤلؤ وجود او، در حلقه شهرها به خود می‏بالد و می‏نازد؟!
این بانو کیستت که معلم و مربی خصوصی او، امام موسی کاظم علیه ‏السلام ، بر سطر سطر تکالیف الهی او آفرین می‏گوید و قلم اندیشه او را می‏گشاید و اسفند جان به یمن دانایی فرزندش، در آتش دعا دود می‏کند که: (جان پدر به فدای دُردانه خود)؟!
این بانو کیست که جرعه جرعه زیارتنامه‏ اش از سبوی عشق و ارادت برادرش امام رضا علیه ‏السلام در بزم توسل به جام و جان مشتاقان کرامت او ریخته می‏ شود؛ جرعه‏ های معرفتی که هر قطره‏ اش لکه‏ های هوس و آلودگی وسوسه شیطان را از تن فطرت پاک می‏کند؟!
این بانو کیست که جلوه ‏های دوباره شکوه فاطمه (سلام الله علیها) و شرف زینب (سلام الله علیها) و زلال عصمت او نمایان است؟!
عمه سادات سلام علیک         روح مناجات سلام علیک
عمه سادات بگو کیستی        فاطمه یا زینب ثانی‏ستی
تو، «شفیعه محشری» که شمیم بهشتی شفاعت، از شبکه‏ های ضریحت مشام امید را می‏ نوازد: «یا فاطمةُ اِشْفَعی لَنا فی الجنةِ فانّ لکِ عندَ اللهِ شأنا مِنَ الشأنِ». و بوی قبر پنهان زهرا (سلام الله علیها) در لحظه لحظه آئینه‏ های حرمت نمایان است؛ و کوچه باغ یادها، از تو بوی یاس کبود گرفته است.

پرتوی از تلألو زهرا گوهری پر بهاست معصومه
تو «کریمه اهل بیتی» که حاتم طائی، هر شب قصه ‏های دست بخشنده ‏اش را از نقره ‏های تابش مهتاب می‏شنید و قطره کوچک جود خویش را در مقابل دریای کرم تو ناچیز می‏شمرد و امروز، ستاره ‏ها از پشت پرده شب، دست گدایی به سوی گنج ضریحت می‏کشند و هر روز خورشید دانش الهی از فروغ روی ماه تو، از آسمان بلند فیضیه دست پرتوهایش را بر سر افکار جهانی می‏کشد.
تو «فاطمه معصومه ‏ای» که گل نجابت، عشق حیا و عفاف او را در مدرسه شرافت و طراوت، بر روی گلبرگ ‏های غیرت خود تمرین می‏کند و صادق آل محمد (علیهم السلام) ، به خاطر طهارت روحش، مُهر حرم خود را بر سند عنایت، به قم زد.
آری! تو چراغ فروزان خدایی در شب تار دنیائی
«آیتی از خداست معصومه     لطف بی ‏انتهاست معصومه»

اشارات :: دی 1382، شماره 56
محمد حسین قدیری

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page