متن ادبی «و معصومه...»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

معصومه ...
مدینه، به یمن حضورت نورانی می‏شود و پنجره‏ ها به شوق رویت، بازند. کوچه پس کوچه‏ های مدینه، به عطر دل انگیزت معطّر می‏گردند و سروهای آزاد، به احترامت قیام می‏کنند.
آرام، آرام بر پهنه گیتی حضور پر ولایتت، شکوفه به بار می‏ آورد و نغمه دل نواز بلبلان را به گوش می‏رساند.
آری! سخن از ولادت بانویی است که همچون زینب علیهاالسلام ، که برای قیام، قربانی دارد و خورشید عاشورا را با صبرش تعریف کرد، او نیز با قدم‏ های پر حیاتش، به سرزمین کویری قم، حیات بخشید و در رگ ایرانیان، خون حمایت از ولایت را جاری ساخت.
برایتان از بانویی سخن می‏گویم که بارگاه زیباییش، پناهگاه دل‏های عاشقی است که در جمکران بیتوته می‏کنند و به نیابت از شیعه، در نتیجه شب‏های کویری قم، سر بر آستان حرم حضرت دوست می‏سایند و برای ظهور گل نرگس، دعا می‏کنند و از بانوی کرامت، برای شکوفه دادن درخت اجابت، استمداد می‏طلبند.
آری! از فاطمه سخن می‏گویم؛ فاطمه ‏ای که برادرش رضا علیه ‏السلام او را معصومه نامید.
معصومه علیهاالسلام ، تفسیر معصومیت است که روزگاری در مدینه طلوع کرد.
معصومه علیهاالسلام ، اقامت غربت است در روزگار غریب نگاه ‏ها
معصومه علیهاالسلام ، تفسیر بلند تبعیت است از ولایت
معصومه علیهاالسلام ، نگاه سبزی است که از معصومیت سرچشمه می‏گیرد
معصومه علیهاالسلام ، روزگار دلدادگی است و از غربت به قربت رسیدن.
معصومه علیهاالسلام ، ترجمان بلند عاشوراست و قصه «با زینب هم سفر شدن»
معصومه علیهاالسلام ، فلسفه شیدائی است و غزل ماندن و بودن.
معصومه علیهاالسلام ، نگین ایران است که در قم می‏درخشد
معصومه علیهاالسلام ، ضریب بالای ارادت به ولایت است،
معصومه علیهاالسلام ، قصه بلند مدینه تا مشهد است
معصومه علیهاالسلام ، انتهای تبلور است.
معصومه علیهاالسلام ، سر سلسله تنهائی است و معصومه علیهاالسلام فانی فی اللّه است
و معصومه ... .

اشارات :: دی 1382، شماره 56
حمزه کریم‏ خانی