متن ادبی «تکرار روشنی»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

روز میلاد تو، کبوترانه مهمان حرمت می‏شوم، دانه ‏های عشق از صحن و سرایت بر می‏چینم و دور تا دور گنبد طلایی‏ ات می‏گردم و این‏گونه جشن می‏گیرم.
پیش از خورشید، گنبد طلایی توست که هر روز طلوع می‏کند.
صبح شهر قم مدیون توست؛ مدیون خورشیدی که شب نیز بر فراز شهر آشکار است.
روز میلاد تو، کبوترانه مهمان حرمت می‏شوم.
جشنی است که همه در آن دعوتند؛ کوچک و بزرگ، پیرو جوان؛ دور تا دور حرم تو چرم می‏زنند و چرخ می‏زنند و نگاه مهربان و نوازشگر تو، پر و بال دلشان را نوازش می‏کند.
زیارت‏نامه خواندنِ این روز، حال و هوای دیگری دارد.
روز میلاد توست و تو روشنی به ما هدیه می‏دهی و ما با دستانی پر از روشنی، از این حُسن باز می‏گردیم؛ با دل‏هایی که در حوضچه چشمانمان با آب دیده تطهیر شده است.
روز میلاد تو هر روز در ما تکرار می‏شود، ای تکرار روشنی در روح و روان ما !

اشارات :: دی 1382، شماره 56
محدثه رضایی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page