متن ادبی «صدای غریب خراسان»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

در چشم انگورهای من، نشان مظلومیتت پیداست. کوچه ‏های توس، آخرین گام‏ های مقدست را به مویه نشسته است.

تو، صدای غریب خراسانی در هیاهوی بی‏ سرانجام فریادها و پچ پچ‏ ها، آن نخل تناوری که شاخه‏ های ابدی‏ ات را خزانی نیست.خیابان‏ های نور، به گلدسته ‏های به خورشید رسیده ‏ات ختم می‏شوند. تو آرامش دل‏ های زخمی و بی‏ قراری هستی که طنین ناله‏ هایشان، در جان ضریحت می ‏پیچد. از آن سوی آبی‏ ها نگاهمان کن؛ که سخت آرزومند توایم و نیازمند.