متن ادبی «صدای توحيد»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

 

تو به نگاه هاي خاك گرفته كوتاه نظر آموختي كه «غيب را ابري و آبي ديگر است آسمان و آفتابي ديگرست.» آموختي كه افق هاي ديدشان را بگسترانند و بدانند كه زندگي همين چهار و پنج روز نيست ... كه «آدمي در عالم خاكي نمي آيد به دست»؛ آموختي كه به در آييم و ديده بگشاييم تا دست الهي را پشت صحنه آفرينش ببينيم. تو به ما آموختي كه مخزن علم اگر متصل به درياي الوهيت باشد، هيچ‌گاه تمام نخواهد شد.
صداي رساي تو از كوچه هاي نيشابور به گوش مي رسد هنوز؛ «صداي توحيد، دژ استوار خداوند است در اين سياره زلزله خيز و كسي كه بدان پناه ببرد، عذاب نخواهد شد».

اشارات :: آبان 1387، شماره 114