در حریم حرمش، بوی گلاب می آید و این همه دست خواهشمند که کشیده شده به سمت پنجره ای با هزاران روزنه به سوی این کرامت محض.
بوی گلاب می آید؛ درست مثل همان روزی که دیوارهای خانه را شاخ و برگ درختانی که بر سر ریشه های نو قد کشیده اند، پوشانده بود و خوشه های روشنی از آسمانها، آویزان شده بود.
و تا چشم کار میکرد، سیاره بود که بر مدار تازه ای میچرخید و تا چشم کار میکرد، پنجره مشبک طلایی بود که از غرفه های بهشت به سوی زمینیان گشوده بود، تا طراوت یک بهار بهشتی را بر اندام تاول زده خاک بگستراند.
گلابدان ها پُر میشد و خالی میشد.
دشت پر شده بود از غزالانی چشم به راه ضامن آهو، بر شانه های عرش، کبوتران جَلد حرم، تکیه زده بودند.
مردانی که پوستین بر تن پاره کرده بودند از فرطِ شکم سیری، باور نداشتند که به زمین سخاوت بی دریغ دیگری کرامت شود، تا دستهای خواهشمند را، هیچ گاه پس نزند، حتی اگر آستین دریده ترین دست روزگار باشد. اصلاً چه کسی میدانست که آسمان سخاوت، نصیب این خاک شود؟
آقا! اگر چه «غریب الغربا»یت میگویند، اما در این سرزمین، در میان امواج ارادت و عشق دلهای پاک، شناوری.
صدای نقاره در حرم پیچیده است.
آنها که همه وجودشان را به مشبک های صریحت دخیل بسته اند و حلقه بندگی شان، انگشتان گره خورده به قامت سبز ضریح است، در این سمفونی ملکوتی، به سماع عشق مینشینند. آقا! نیازم را میدانی؛ سرشارم کن.
اشارات :: دی 1382، شماره 56
مهدیه ورزنده
گالري تصاوير حرم مطهر / کارت پستال پخش مستقيم از حرم مطهر : صحن انقلاب / صحن جمهوري / ضريح مبارک کتابخانه صوتی امام رضا (عليه السلام) کتابخانه امام رضا (عليه السلام) پیامک : ولادت امام رضا علیه السلام / شهادت امام رضا علیه السلام |