متن ادبی «شعله‏ای در دامان دقایق»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

اشارات :: آذر 1385، شماره 91
محمدکاظم بدرالدین
قلم، در قالب سوگ، به محضری پر جود و کرم شتافته است تا بنای فروغ خویش را از مصالح ماندگار توسل و شفاعت ساخته باشد. کلام، از همین راه دور، به زیارتی دلچسب، همت گماشته است تا ارکان واژگان خود را قوام دهد.
انسان امروز، با عطر فضای کاظمی، رهایی را به تجربه می‏نشیند.
داغ
امروز فضیلت‏ها در دل‏های کاظمینی به اوج می‏رسند.
امروز شیعیان داغدار، پاره‏ای از دل خویش را در کاظمین می‏گریند و مرثیه‏ها همیشه مسافت‏ها را درهم می‏شکنند و مشهد و کربلاو کاظمین را جلوی چشمانت مجسم می‏کنند.
حریم نور
حال و هوای کاظمین، پر اندوه است. در و دیوار صحن، پذیرای بوسه‏های اشک ماست. امروز همه جای حرم، غم خانه کرده است. پیاله پیاله اندوه ریخته‏اند در لحظات حرم. نگاه افلاک می‏چرخد تا در حریم نهمین نور، قرار یابد.