اشارات :: دی 1386، شماره 104
رزيتا نعمتى
امروز، وقتى آفتاب جمال تو طلوع كند، خورشيدِ زيارت جامعه كبيره از افقِ جانت سر خواهد زد. هادى، نامى است كه عصاره معناى توست.
اى امام اسرار پنهان عشق! وقتى در جاده عشق قدم مىگذارى، سرنوشتت را پلهاى پشت سر معلوم خواهند كرد كه تو، بقيه نور معصوم امامتى.
اى امام هدايت!
اى امام هدايت و روشنى! ميلاد تو، جادهها را بىطاقت مىكند تا با همه رگهايشان، نبض قدمهاى تو را انتظار بكشند. تو سر مىرسى، تا قلبها در سايهسار بلند نام تو آرام گيرند.
اگر چه شهر، در پيله تاريك خود فرو رفته بود، اما شوق آمدن تو، كوچههاى بنىهاشم را به تپش واداشت تا در مژده ديدار صبر مجسم، به ادامه ريسمان نجات چنگ بزنند.
گرچه يوسفِ جمالِ تو را در اسارتگاهها پنهان كنند، وعده «اِنَّ اللّه تُعِّزُ مَنْ تشاء و تُذِّل مَنْ تشاء»، سرود زندگى تو خواهد بود، اى نور هدايت.
طراوت امامت
اى قتيل عشق! آن هنگام كه پا به جهان گذاشتى، گلها ـ دستهجمعى سپيدى را از روحت آموختند و سرخى را از پايانت و زردى را از رخسار شبزندهدارت. امروز، آسمان، شعر تازهاى سروده است: اى پنجرههاى بسته! با ياد ذريه زهرا روزه را باز كنيد تا آسمان، زمين را لمس كند.
هرچند مىخواهند طراوتبارانى امامتش را پنهان كنند؛ ولى اين اقيانوس را سدّ سنگريزههاى كفر، مسدود نخواهد كرد.
در آغوش سامرا
آمدى؛ آن هنگام كه عباسيان، در انديشهاى عبث غوطه مىخوردند و زنجيرهايى را براى بريدن نفس، در خيال خود مىبافتند. ناگهان درهاى آسمان، به روى زمين گشوده شد و مژده رسيدنت، همچون زلال چشمهاى، در خانهاى محقر فوران كرد. تو از شكوه يقين آمدهاى تا در تاريكترين شبهاى تاريخ، تيرگى غبار اندوه را از قلبهاى مؤمنان بزدايى. سامرا، آغوش گشود تا قدمهاى تو را بوسه بزند.
واحيرتا! كه در هر گوشه آسمان آل زهرا، صيادى به كمين نشسته است تا كبوترى از شما را اسير كند؛ اما معجزه عشق، فراگيرتر از آن است كه رؤياى پر گشودن در هواى شما را از آسمان نگاهمان بگيرد.
السلام عليك يا علىالنّقى
با دلى از آينه و تنپوشى از نسيمِ علم و عرفان و آتشفشانى به لب، بر اهل زمين خوش آمدى.
اى بهشت سامرا! چه خوش است آرامشِ ماندن زير چتر ولايت تو، در صبحى كه چون آفتاب سپيده دم، برآيى!
متن ادبی «خورشيد «زيارت جامعه» طلوع كرد»
- بازدید: 6939