عرق شرم و حیا بر پیشانی علی علیه السلام نقش بسته است. این، بارِ اولی نیست که در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله زانو میزند؛ امّا این بار حاجتی دارد که شرم حضور و حیای معصومانه اش زبان سخن گفتنش را می بندد. پشت چشم های روشنش آرزویی نشسته است. پیامبر صلی الله علیه و آله راز چشم های علی علیه السلام را میخواند. پیامبر صلی الله علیه و آله میداند این چشمها دریچه ای رو به بهشت دارند.
«لَعَلَّکَ جِئْتَ لِخُطبِ فاطِمَةَ؛ شاید به خواستگاری فاطمه آمده ای؟»
ـ آری
ـ ای علی علیه السلام پیش از تو نیز مردان دیگری به خواستگاری فاطمه علیهاالسلام آمده اند؛ امّا هیچ کدام از آنها شایستگی همسری فاطمه علیهاالسلام را نداشته اند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد فاطمه علیهاالسلام میرود. فاطمه علیهاالسلام ، علی علیهالسلام را خوب میشناسد. کمالات و فضایل علی علیه السلام ، سابقه اش در اسلام، و نزدیکی برادرانه اش با پیامبر صلی الله علیه و آله بر کسی پوشیده نیست. فاطمه علیهاالسلام سر به زیر میاندازد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله منتظر پاسخ زهرا علیهاالسلام است؛ اما پاسخ او جز سکوت نیست؛ سکوتی از سر رضایت.
پیامبر فریاد بر می آورد: «اللّه اکبر! سُکُوْتَها اِقْرارُها» جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نازل میشود. او مأمور شده است فاطمه را به عقد علی علیه السلام درآورد. فاطمه علیهاالسلام بهترین انتخاب خداست برای علی و علی شایسته ترین مردی است که مِدال همسری زهرا علیهاالسلام را بر گردن میآویزد.
«لَوْ لَم یُخْلَقْ عَلِیُّ ما کانَ لِفاطِمَةَ کُفوٌ؛ اگر علی علیه السلام خلق نشده بود برای فاطمه همسری نبود.»
علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام با کوله باری از کمال و فضل و افتخار، دل به پیوندی میدهند که حاصل آن عصاره های ناب ایمان و انسانیّت میشود. پایه های خانه ای را بنا می کنند که مسیر آمد و رفت ملکوتیان میشود. علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام رو به راهی دارند که به آسمان ختم میشود.
خانه کوچک علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام کهکشانی میشود که یازده خورشید تابناک از مدار نورانی آن سر بر می آورند و عالمی را در نور عظمت خود غرق می کنند.
پیوند علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام عرش را مَسرور می کند و پایه های دین خدا را استوار.
اشارات :: بهمن 1382، شماره 57
عاطفه خرّمی
متن ادبی «پیوند نورانی»
- بازدید: 12174