اشارات :: دی 1386، شماره 104
سودابه مهيجى
اينسان كه قطرهقطره غدير در عمق ايمانم رسوب كرده، شگفت نيست
كه مظلوميت تو را شمشير بر كشم به دفنِ بند بندِ شبپرستان در خاك. آه! اى اعتبار بىبديل!
زخمهاى قديم را از خنجرهاى وقيح تاريخ كه بر پشت مىنشستند دست ولايتت
آن اهتزاز بلند غديرى تنها مرهم است. وقتى هفت پشت باورهايمان به حادثه عظيم شكوفايىات
در آينه غدير گرم است، وقتى استجابتمان را به عصمت ابدىات استناد مىكنيم،
تا هميشه وقوع سبز تكسوار عشق را سربلند انتظار مىكشيم.
متن ادبی «استناد ابدى»
(زمان خواندن: 1 دقیقه)
- بازدید: 3974