متن ادبی «همین دست‏ها...»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

اشارات :: دی 1384، شماره 80
امیر اکبرزاده
... و صدا در گوش‏ها به نجوا درآمد.
«هر کس من مولا و سرورش هستم، پس از من پسر عمو و جانشینم وصی و ولی الامر مسلمین علی ابن ابی‏طالب مولا و سرورش است.»
و صدا در هاله‏ای از صوت بلند صلوات به محمد و آل محمد، به سمت آسمان‏ها و عرش بال گشود تا بشارت ولی امری امیر المؤمنین در ملائک نیز ولوله‏ای آسمانی به پا کند.
صدا در عرش، به طنین مبارک باد مبدل شد و بر خاک نازل گردید. در کنار برکه غدیر، مردم موج برمی‏داشتند تا دست علی را بفشارند به نشانه بیعت و چشمه چشمه، چشم‏ها به اشک می‏نشستند از اشتیاق. عطر دل‏انگیز وحدت در هوا پراکنده شده است و دست‏ها یکی یکی دست علی را می‏فشرند؛ دستی را که پیامبر بارها و بارها فشرده است.
صورت علی غرق بوسه می‏شود؛ صورتی را که رسول اللّه‏ بسیار در آن با تبسم به نظاره نشسته است؛ جلوه لایزال خداوندی را.
دست علی، گرمای دستان مردم را حس می‏کند و در چشمانشان می‏بیند برقی را که به ظاهر از شوق است، اما دریغ که همین چشم‏ها و همین برق شوق، روزی... .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page