متن ادبی «از قبيله ابراهيم عليه‏السلام»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

اشارات :: آذر 1386، شماره 103
سيدمحمود طاهرى
آنان كه از قبيله ابراهيم‏اند، قربان‏گاه را مى‏شناسند و گلوى نفسشان با تيغ آشناست. آنها به يكديگر توصيه مى‏كنند:
همچو اسماعيل، گردن پيش خنجر خوش بنه     در مدد از وى گلو گر مى‏كِشد تا مى‏كُشد
مولانا
مگر نه آنكه امام صادق عليه‏السلام فرمود: «هنگام ذبح قربانى، گلوى هوس و طمع را هم ببر» و مگر امام سجاد عليه‏السلام نفرمود: «هنگام قربانى كردن در اين انديشه باش كه به سبب ورع و پارسايى، گلوى طمع را ببرى و از سنت و سيره ابراهيم عليه‏السلام پيروى كنى».
«تا جلوه بخشم كعبه و سعى و صفا را     حرمت فزايم مشعر و خيف و منا را
آماده قربان چو اسماعيل گردم     از حضرت حق در خور تجليل گردم
ذبح عظيم حق به استقبالم آيد     اينجا خدا بر پرسش احوالم آيد»
بايد خود را قربانى كنى
«گويند عارفى در ايام حج در سرزمين «منا» حاضر شد؛ ولى در خود بضاعتى نديد تا گوسفندى قربانى كند. سر به سجده نهاد و عرض كرد: خدايا، حاجيان توان قربانى دارند و من، مالى ندارم تا برايت قربانى آورم؛ لاجرم، خود را قربانى‏ات سازم. اين را بگفت و جان به جان آفرين تسليم كرد».
اى مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز     كان سوخته را جان شد و آواز نيامد
اين مدعيان در طلبش بى‏خبرانند     كان را خبرى شد خبرى باز نيامد
سعدى
عيد قربان، يعنى فدا كردن همه «عزيزها» در آستان «عزيزترين»، و گذشتن از همه وابستگى‏ها به عشق مهربان‏ترين. مانعى بر سر راهت هست تا تو را از رسيدن به دوست محروم كند؛ به بالت پيچيده است، تا اجازه پرواز را از تو بگيرد و چون سنگى به پايت بسته شده است، تا تو را از رفتن به سوى كعبه ديدار باز دارد.
بايد او را قربانى كنى و آن را از ميان بردارى؛ بايد او را به مسلخ بكشانى و ذبحش كنى؛ كه تا او حاضر است، تو را به خوان معشوق فرا نمى‏خوانند و به ديار او راه نمى‏دهند.
از قربانى نفس در پيشگاه معبود كه بگذريم، خدا بندگانى دارد كه پيش او، حتى از جان خويش نيز دم نمى‏زنند و جان در قدوم جانان نهاده‏اند. زبان حالشان، همان است كه مولانا گفته است:
«به پيشت نام جان گويم زهى رو     حديث گلستان گويم زهى رو»

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page