متن ادبی «من هم قربانی آورده‏ام»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

اشارات :: دی 1385، شماره 92
سیدمحمدصادق میرقیصری
خدایا! تو قصد نداشتی اسماعیل قربانی شود؛ بلکه او را بهانه کردی تا ابراهیم را به خود نزدیک‏تر کنی.
تو می‏خواستی ابراهیم، همه تعلقات خویش را قربانی کند تا خلیل اللّه‏ شود.
و ابراهیم علیه‏السلام ، خود را از هر چه غیر تو، جدا کرد تا به تو بپیوندد.
ای خدای ابراهیم!
من هم قربانی آورده‏ام؛ می‏خواهم تمام بدی‏هایم را قربانی کنم.
هوی و هوس، توان عروج را از من ربوده است، می‏خواهم هوی و هوس را ذبح کنم و با بال‏های ایمانم به سوی تو پرواز کنم.
می‏خواهم از مرداب گمراهی به درآیم تا در دریای بی‏کران محبتت، غرق شوم... تو را به خودت سوگند مرا دریاب و بپذیر!
آوردگاه عشق
فهیمه موحدی
اینجا آوردگاه عشق است و تسلیم؛ یکی ندای ارادتش را و بزرگی‏اش را با تمام وجود سر می‏دهد و دیگری زانو می‏زند؛ «لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی»
و این چنین، فرشتگان پی می‏برند که عصاره عشق، تنها در سرشت فرزندان آدم گذاشته شده و اینجا عرصه ظهور این موهبت است با تمام عظمتش؛ آن‏قدر خالصانه و پاک و شورانگیز که برمی‏انگیزاند ملکوت را به شوق.
... و آنگاه، رقص ملائک بر آسمان منا که معبود مهربان، معشوق رحیم. آیینه پاک قلبشان را در صافی عملشان دید و قربانی ابراهیم را پذیرفت؛ بی‏قربانی شدن فرزند و این چنین است حدیث ناز و نیاز میان عاشق و معشوق و شیرینی بندگی.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page