متن ادبی «مسلخی که بندگی می‏سازد»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

اشارات :: دی 1384، شماره 80
محمدکاظم بدرالدین
حالا وقتش است. چه کاری از فدا کردنِ خواسته‏های خویش بهتر؟!
اینکه همه چیز را از دست بدهی و از سویی همه چیز را به دست آوری.
امروز ابراهیم، ترجمانی از تصمیم و تسلیم است و اسماعیل، یعنی اشتیاقِ بندگی تام و اطاعت خالص.
مجذوبِ قوه احدیت، تمام «من»ها را از بین می‏برد و با نگاهی به قربانگاه ابراهیم، تمامیِ تعلق‏ها را به سمت هدایت، سر می‏بُرد. خاتمه تکاپوی نَفْسِ پر آزار، مسلخی‏ست که بندگی برای ما می‏سازد.
عریانی خنجر، صریح و بی‏پرده با حنجر سخن می‏گوید. شوخی نیست! باید درگذری از آنچه که می‏خواهی. با لرزشی از تیغ، اگر تردید کند ابراهیم، برای همیشه پشیمانِ تردید خویش است.
نباید قربانیِ نیازهای خود بودن؛ که اسماعیل، با کُشتن نیازهای خود، زنده‏تر شدنِ روحِ تعبد را به تجربه نشست.
اینکه حاجیان در «منا»، بندگی را ضمن قربانی، لبیک می‏گویند، یعنی دل باید صاف شود از تعددِ خدایانی که خود می‏آفرینیم.
میدان که بدهی، دنیا هم برای حیطه کاریِ نَفْس، کم است.
باید فرمان‏روایی فرعونِ خواهش را به وسیله موسای تشرع باطل کرد. باید یاد عید قربان را تعمیم داد به تمامِ روزهای الهی‏ات.
«علایق» را که سر ببُری، آن‏گاه «لایق» می‏شوی. باید بخواهی که چیزی نخواهی. «ز هر چه رنگ تعلق پذیرد» آزاد باش.
ریشه کنیِ قیودِ هرز، نموِّ فضایل در اطراف و حواشیِ انسان است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page