اشارات :: دی 1384، شماره 80
محمدکاظم بدرالدین
حالا وقتش است. چه کاری از فدا کردنِ خواستههای خویش بهتر؟!
اینکه همه چیز را از دست بدهی و از سویی همه چیز را به دست آوری.
امروز ابراهیم، ترجمانی از تصمیم و تسلیم است و اسماعیل، یعنی اشتیاقِ بندگی تام و اطاعت خالص.
مجذوبِ قوه احدیت، تمام «من»ها را از بین میبرد و با نگاهی به قربانگاه ابراهیم، تمامیِ تعلقها را به سمت هدایت، سر میبُرد. خاتمه تکاپوی نَفْسِ پر آزار، مسلخیست که بندگی برای ما میسازد.
عریانی خنجر، صریح و بیپرده با حنجر سخن میگوید. شوخی نیست! باید درگذری از آنچه که میخواهی. با لرزشی از تیغ، اگر تردید کند ابراهیم، برای همیشه پشیمانِ تردید خویش است.
نباید قربانیِ نیازهای خود بودن؛ که اسماعیل، با کُشتن نیازهای خود، زندهتر شدنِ روحِ تعبد را به تجربه نشست.
اینکه حاجیان در «منا»، بندگی را ضمن قربانی، لبیک میگویند، یعنی دل باید صاف شود از تعددِ خدایانی که خود میآفرینیم.
میدان که بدهی، دنیا هم برای حیطه کاریِ نَفْس، کم است.
باید فرمانروایی فرعونِ خواهش را به وسیله موسای تشرع باطل کرد. باید یاد عید قربان را تعمیم داد به تمامِ روزهای الهیات.
«علایق» را که سر ببُری، آنگاه «لایق» میشوی. باید بخواهی که چیزی نخواهی. «ز هر چه رنگ تعلق پذیرد» آزاد باش.
ریشه کنیِ قیودِ هرز، نموِّ فضایل در اطراف و حواشیِ انسان است.
مناسبتها
متن ادبی «مسلخی که بندگی میسازد»
- بازدید: 3724