متن ادبی «عید قربان، تقدیسی خونین»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

اشارات :: دی 1384، شماره 80
قنبر علی تابش
امروز عید قربان است. امروز ابراهیم، دستان جوان اسماعیل را در دست گرفته و با گام‏های استوار، به سمت قربانگاه پیش می‏رود. گام‏های ابراهیم، سرعت می‏گیرد و قلب سپید فرشتگان در سینه می‏لرزد. ابراهیم امروز بر تمام محبت و عاطفه پدری خنجر کشیده است، تا توحید را با ریختن خون گلوی اسماعیل، تقدیس کند. فرشتگان، حیران مانده‏اند و از هم‏دیگر می‏پرسند: خدایا! این چگونه تقدیسی است؟! فرشتگان نمی‏دانند که:
«آن کس که تو را شناخت جان را چه کند     فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهان را بخشی     دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟»
امروز ابراهیم، آیین جنون را بنیان می‏نهد و خون و جنون، همرنگ‏اند و همزاد.
ابراهیم، دریافته بود که «گل سرخ توحید را تیغ، نگاهبان است.»
گاهی خورشید توحید، چنان در خزان خرافه و اوهام غروب می‏کند که تنها سرخی شفق، رنگ از چهره آن می‏تواند بشوید و تابش و درخشش آن را دوباره به ما بازگرداند.
سال‏ها بعد، فرزند دیگری از تبار گل سرخ، به نگاهبانی توحید پرداخت.
سال‏ها بعد، حسین علیه‏السلام چون ابراهیم احساس کرد که تیغ توحید، دیگر آن جوهر و برندگی را از دست داده است و در هجوم جهل و خرافات خمیده شده است.
حسین علیه‏السلام ، احساس کرد که دیگر تیغِ توحید آن جوهر محمدی را ندارد تا پرده‏های جهالت ابوجهل‏ها و تارهای عنکبوتی ابوسفیان‏ها را از هم بدرد.
حسین علیه‏السلام ، احساس کرد که دیگر تیغ توحید از هیبت ذوالفقاری باز مانده است و بت‏ها و خیبرها، سنگ به سنگ و دیوار به دیوار در اطراف مکه قد کشیده‏اند.
حسین، با گلستانی از گل‏های محمدی به پا خاست؛ تا با ریختن قطرات خون، تیغ توحید را درخشان کند و بت‏ها را از حریم کعبه فرو ریزد و خیبرهای شرک و فساد را ویران کند.
حسین علیه‏السلام ، با فوجی از اسماعیل، حج را ناتمام رها کرد و به سمت «منا»ی تازه رهسپار شد. نام دیگر این منا، «کربلا»ست.
سلام بر حسین علیه‏السلام که وارث خون اسماعیل است.
سلام بر ابراهیم و سلام بر اسماعیل.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page