اشارات :: دی 1384، شماره 80
قنبر علی تابش
امروز عید قربان است. امروز ابراهیم، دستان جوان اسماعیل را در دست گرفته و با گامهای استوار، به سمت قربانگاه پیش میرود. گامهای ابراهیم، سرعت میگیرد و قلب سپید فرشتگان در سینه میلرزد. ابراهیم امروز بر تمام محبت و عاطفه پدری خنجر کشیده است، تا توحید را با ریختن خون گلوی اسماعیل، تقدیس کند. فرشتگان، حیران ماندهاند و از همدیگر میپرسند: خدایا! این چگونه تقدیسی است؟! فرشتگان نمیدانند که:
«آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهان را بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟»
امروز ابراهیم، آیین جنون را بنیان مینهد و خون و جنون، همرنگاند و همزاد.
ابراهیم، دریافته بود که «گل سرخ توحید را تیغ، نگاهبان است.»
گاهی خورشید توحید، چنان در خزان خرافه و اوهام غروب میکند که تنها سرخی شفق، رنگ از چهره آن میتواند بشوید و تابش و درخشش آن را دوباره به ما بازگرداند.
سالها بعد، فرزند دیگری از تبار گل سرخ، به نگاهبانی توحید پرداخت.
سالها بعد، حسین علیهالسلام چون ابراهیم احساس کرد که تیغ توحید، دیگر آن جوهر و برندگی را از دست داده است و در هجوم جهل و خرافات خمیده شده است.
حسین علیهالسلام ، احساس کرد که دیگر تیغِ توحید آن جوهر محمدی را ندارد تا پردههای جهالت ابوجهلها و تارهای عنکبوتی ابوسفیانها را از هم بدرد.
حسین علیهالسلام ، احساس کرد که دیگر تیغ توحید از هیبت ذوالفقاری باز مانده است و بتها و خیبرها، سنگ به سنگ و دیوار به دیوار در اطراف مکه قد کشیدهاند.
حسین، با گلستانی از گلهای محمدی به پا خاست؛ تا با ریختن قطرات خون، تیغ توحید را درخشان کند و بتها را از حریم کعبه فرو ریزد و خیبرهای شرک و فساد را ویران کند.
حسین علیهالسلام ، با فوجی از اسماعیل، حج را ناتمام رها کرد و به سمت «منا»ی تازه رهسپار شد. نام دیگر این منا، «کربلا»ست.
سلام بر حسین علیهالسلام که وارث خون اسماعیل است.
سلام بر ابراهیم و سلام بر اسماعیل.
مناسبتها
متن ادبی «عید قربان، تقدیسی خونین»
- بازدید: 5063