متن ادبی «انتخاب خدا»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

اشارات :: بهمن 1381، شماره 45
علی خیری
حج یعنی: سفر از خود به خدا و قربانی کردن یعنی: گسستن از همه‏ی دلبستگی‏ها.
حج یعنی: بریدن زنجیر عادت از پای روزمرگی‏ها و قربانی کردن یعنی: تیغ بر گلوی اسماعیل نفس گذاشتن.
اسماعیل، برای ابراهیم، تنها یک پسر برای پدر نبود؛ پایان یک عمر انتظار بود و پاداش یک قرن رنج.
قربانی ابراهیم، اسماعیل بود؛ اسماعیلِ تو شاید خودت باشی، شاید خانواده‏ات باشد.
عید قربان یعنی: انتخاب خدا، نه خود، انتخاب حقیقت، نه مصلحت و انتخاب عقیده، نه غریزه.
عید قربان یعنی: ای از جان گذشته! از اسماعیل بگذر.
آری! رهایی و بال گشودن در آسمان، آرزوی همیشه‏ی انسان است و برای رها شدن باید نفس را قربانی کرد.
چگونه می‏توان با دست و دلی زنجیر شده در مرداب، جاری شد و کویر تشنه را آبیاری کرد؟
چگونه می‏توان فرمان خدا را نشنید و ادعای بندگی داشت؟
اگر ابراهیم، تیغ بر گلوی اسماعیلش می‏فشارد، خوب می‏داند که بدون اسماعیل می‏توان زیست، اما بی‏خدا، هرگز!
اگر ابراهیم از تمام هستی‏اش چشم می‏پوشد و فرزند دلبندش را به قربانگاه می‏آورد، ایمان دارد به این‏که دست خدا با اوست.
آهنگ خدا کن که خوش آهنگ بمیریم     سرشار و غزلسازتر از چنگ بمیریم
مردانگی و عشق چه امروز غریبند     برخیز و خطر کن که خوش آهنگ بمیریم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page