مؤلّف گويد كه: حديث شريف غدير خم كه نصّ صريح است بر امامت و خلافت جناب امير المؤمنين(عليه السلام)از متواترات است و به طرق متعدّده و اسانيد متكثّره در كتب فريقين از جمعى كثير از صحابه عظام، مروى گرديده و اضعافِ مضاعفه شرط تواتر در آن محقق گشته و كسى كه انكار آن نمايد، مثل آن است كه انكار تواتر مكّه و مدينه نمايد، و بس است از براى اثبات اين معنى كتبى كه علماى اهل سنّت در اين باب تصنيف نموده اند، چنانچه حافظ ابو العباس ابن عقده كوفى كه در عصر خود بى بديل و به تصريح دارقطنى ـ كه حافظ تر از او از زمان ابن مسعود تا زمان او ديده نشده ـ كتابى مستقل در جمع طرق اين حديث شريف تصنيف كرده و به اسانيد خود، متجاوز از صد كس از صحابه اين حديث را نقل كرده كه از جمله آنهايند عشره مبشّره و ابو جعفر محمد بن جرير طبرى كه از اكابر محدثين و ائمه مجتهدين اهل سنت است، نيز كتابى در طرق حديث غدير تصنيف كرده و او را مسمّى نموده به كتاب الولايه و آن حديث را به هفتاد و پنج طريق ذكر نموده.
ذهبى گفته كه: من واقف شدم بر آن كتاب و مدهوش گشتم از كثرت طرق آن. و عبيد اللّه حسكانى و ابو سعيد سجستانى و محمد بن احمد ذهبى نيز، هر يك كتاب خاصّى در اثبات اين حديث و كثرت طرق آن تصنيف نموده اند; و بالاتر از اين ها آن كه بعضى علما در جمع طرق اين حديث بيست و هشت مجلد يا زياده تصنيف كرده و حكايت اين مطلب از ابو المعالى جوينى به شهرت پيوسته. زياده از اين چه خواهد بود؟ هرگز خبرى به اين مرتبه نرسيده و لهذا چون كثرت طرق آن به غايت قصوى و تعدد اسانيد آن به مرتبه نهايت رسيده علماى كبار و محققين عالى فخار حضرات سُنّيه، نصوص صريحه كه هيچ مساغى براى تأويل آن نيست بر تواتر اين حديث افاده كرده اند، مانند: ذهبى و علاّمه سيوطى و ملاّعلى متّقى و محدّث نيشابورى و ملاّ على هروى و علاّمه مقبلى و غير ايشان كه عبارات كُتبشان را در فيض القدير ايراد نموده ام. و شمس الدين قاضى القضاة معروف به ابن الجزرى در كتاب اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب(عليه السلام)حديث غدير را روايت كرده، پس از آن گفته كه حديث غدير صحيح است به وجوه كثيرى و متواتره است از جانب امير المؤمنين(عليه السلام)و از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)روايت كرده است آن را جمع كثير از جمّ غفير، پس گفته: «لا عبرة بمن حاول تضعيفه ممّن لا اطّلاع له في هذا العلم، فقد ورد مرفوعاً عن أبي بكر الصدّيق و عمر بن الخطاب و طلحة بن عبيد اللّه... الى آخره». يعنى اعتنايى نيست به قول كسى كه قصد كرده تضعيف اين حديث شريف را از كسانى كه اطّلاع نيست ايشان را در اين علم، چه اين حديث وارد شده مرفوعاً از ابى بكر و عمر ـ و قريب سى نفر از صحابه را اسم برده ـ پس گفته: و غير ايشان از ساير صحابه، و صحيح شده است اين حديث از جماعتى از آن ها كه قطع حاصل مى شود به خبرشان، انتهى.
و نيز بايد دانست كه جمع بسيارى از ائمّه و اساطين فخام و محقّقين عظام از اهل سنّت كه زياده از صد و شصت نفرند اين حديث شريف را در كتب و اسفار خود نقل و اخراج نموده اند كه از جمله آنهايند جماعتى از مشايخ بخارى و مسلم و نسائى و ترمذى و ابو داود و مالك، ارباب صحاح ستّه; و از جمله آن ها است: ابن راهويه و احمد بن حنبل و پسر او عبد اللّه و محمّد بن بشّار و دهلى و ابن ماجه و بلاذرى و ابن قتيبة ومحمّد بن عيسى بن سوره و بزار و احمد بن شعيب و ابو يعلى و بغوى و قرطبى و محاملى و طبرانى و دارقطنى و ابن بطّة و حاكم و خرگوشى و ابن مردوِيه و ابن مِسْكُوِيه و ثعلبى و ابو نعيم و ابن السّلمان و بيهقى و ابن عبد البرّ و خطيب و واحدى و غزالى و زمخشرى و سمعانى و موفّق بن احمد و ابن عساكر و ابنى اثير و ابن طلحة و سبط ابن الجوزى و گنجى و نووى و محبّ طبرى و وضابى و حموينى و زرندى و يافعى و ابن كثير و على همدانى و مقريزى و ابن حجر عسقلانى وابن صباغ و سَمهُودى و ابن حجر هَيثمى و مناوى و حلبى و غير ايشان كه اسامى و روايات آن ها را در فيض القدير ذكر كرده ام.
اثبات حديث غدير
- بازدید: 2527