امام علي عليه السلام در غزوه احد

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

جنگ احدبهترين محک براي شناختن مؤمن از غير مؤمن و عاليترين مقياس براي تعيين ميزان ايمان بسياري از مدعيان ايمان بود. فرار گروهي از مسلمانان در اين جنگ چنان تاثر انگيز بود که زنان مسلمان، که در پي فرزندان خود به صحنه جنگ آمده بودند و گاهي مجروحان را پرستاري مي‏کردند و تشنگان را آب مي‏دادند، مجبور شدند که از وجود پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دفاع کنند. هنگامي که زني به نام نسيبه فرار مدعيان ايمان را مشاهده کرد شمشيري به دست گرفت و از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم دفاع کرد. وقتي پيامبر جانبازي اين زن را در برابر فرار ديگران مشاهده کرد جمله تاريخي خود را در باره اين زن فداکار بيان کرد و فرمود: «مقام نسيبة بنت کعب خير من مقام فلان و فلان‏» (مقام نسيبه دختر کعب از مقام فلان و فلان بالاتر است) ابن ابي الحديد مي‏گويد: راوي به پيامبر خيانت کرده، نام افرادي را که پيامبر صريحا فرموده، نياورده است. [1] در برابر اين افراد، تاريخ به ايثار افسري اعتراف مي‏کند که در تمام تاريخ اسلام نمونه فداکاري است و پيروزي مجدد مسلمانان در نبرد احد معلول جانبازي اوست. اين افسر ارشد، اين فداکار واقعي، مولاي متقيان وامير مؤمنان، علي عليه السلام است. علت فرار قريش در آغاز نبرد اين بود که پرچمداران نه گانه آنان يکي پس از ديگري به وسيله حضرت علي عليه السلام از پاي در آمدند و بالنتيجه رعب شديدي در دل قريش افتاد که تاب و توقف و استقامت را از آنان سلب نمود. [2]
«ابن اثير» در تاريخ خود مي‏نويسد:
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم گروهي از مشرکين را مشاهده کرد که عازم حمله بودند، به علي دستور داد به آنان حمله کند، علي عليه السلام به فرمان پيامبر به آنان حمله کرد و با کشتن چندين تن موجبات تفرق آنان را فراهم ساخت. پيامبر سپس گروه ديگري را مشاهده کرد و به علي عليه السلام دستور حمله داد و علي آنان را کشت و متفرق ساخت. در اين هنگام فرشته وحي به پيامبر عرض کرد: اين، نهايت فداکاري است که علي عليه السلام از خود نشان مي‏دهد. رسول خدا فرمود:او از من است و من از او هستم.در اين هنگام صدايي از آسمان شنيدند که مي‏گفت:«لا سيف الا ذو الفقار،و لا فتي الا علي‏» [3] . «ابن ابي الحديد» نيز مي‏نويسد:
هنگامي که غالب ياران پيامبر پا به فرار نهادند، فشار دسته‏هاي مختلف دشمن به سوي پيامبر بالاگرفت. دسته‏اي از قبيله ‏«بني-کنانه‏» و گروهي از قبيله ‏«بني عبد مناة‏» که در ميان آنان چهار جنگجوي نامور به چشم مي‏خورد، به سوي پيامبر يورش بردند. پيامبر به علي عليه السلام فرمود: حمله اينها را دفع کن. علي عليه السلام که پياده مي‏جنگيد، به آن گروه که پنجاه نفر بودند، حمله کرده و آنان را متفرق ساخت. آنان چند بار مجددا گردهم جمع شده و حمله کردند، باز هم علي عليه السلام حمله آنان را دفع کرد. در اين حملات، چهار نفر قهرمان مزبور و ده نفر ديگر که نامشان در تاريخ مشخص نشده است، به دست علي عليه السلام کشته شدند.
«جبرئيل‏» به رسول خدا گفت: راستي که علي عليه السلام مواسات مي‏کند، فرشتگان از مواسات اين جوان به شگفت در آمده‏اند. پيامبر فرمود: چرا چنين نباشد، او از من است و من از او هستم. جبرئيل گفت: من هم از شما هستم. آن روز صدايي از آسمان شنيده شد که مکرر مي‏گفت: «لا سيف الا ذوالفقار و لا فتي الا علي‏».
ولي گوينده ديده نمي‏شد. از پيامبر سؤال کردند که گوينده کيست؟ فرمود جبرئيل است. [4] اين نمايه با 2 مطلب به تبيين اين غزوه و علل شکست مسلمانان مي پردازد.
______________________________________________________
[1] -  شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج‏14، ص‏266. «به نقل از: آيت الله سبحاني، فروغ ولايت، ص 88 تا 94 »
[2] - شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 14، ص 250. «به نقل از: همان »
[3] - الکامل في التاريخ،بيروت،دار صادر،1399 ه.ق،ج 2،ص 154. «به نقل از: مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، ص 45 تا49 »
[4] - ابن ابي الحديد،شرح نهج البلاغة،تحقيق:محمد ابو الفضل ابراهيم،چاپ اول،قاهره،دار احياء الکتب العربية،1378 ه.ق،ج 14،ص 253.خوارزمي نيز در کتاب‏«المناقب‏»صفحه 223 روايت مي‏کند که علي عليه
السلام در جريان شورا،به اين مواسات که نداي آسماني را در پي داشت،بر اعضاي شورا احتجاج کرد. «به نقل از: همان »

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page