هيئت نجران و داستان مباهله

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

از جمله هيئت هايي که در اين سال به مدينه آمدند هيئت نصاراي نجران بودند که به دنبال نامه اي که پيغمبر اسلام به کشيش بزرگ آنجا نوشت و او را به اسلام دعوت فرمود آنها به مدينه آمدند تا از حال آن حضرت از نزديک تحقيق کنند.

و داستان ورود هيئت مزبور را به مدينه محدثين سني و شيعه به اجمال و تفصيل در کتابهاي سيره و تاريخ و حديث نقل کرده اند که شايد جامعترين و در عين حال فشرده ترين نقلها نقل مرحوم طبرسي در اعلام الوري است که ما عينا با تلخيص مختصري براي شما ترجمه مي کنيم.
هيئت نجران(1) که شامل گروهي بيش از ده نفر از بزرگان آنها بود به رياست و سرپرستي سه نفر يعني عاقب، سيد و ابو حارثه به مدينه آمدند.
عاقب که نامش عبد المسيح بود، سمت رياست آنها را داشت که بدون نظر و راي او کاري نمي کردند. سيد که نامش ايهم بود ملجا و تکيه گاه آنها در کارها بود و ابو حارثة کشيش بزرگ و اسقف اعظم ايشان بود که پادشاهان روم کليساها به نام او ساخته بودند.
هنگامي که به سوي مدينه حرکت کردند ابو حارثه در کنار خود - در کجاوه - برادرش کرز يا بشر را سوار کرد و در راه که مي آمدند قاطر آنها به زمين خورد و هم کجاوه او چون مي ديد اين رنج سفر را براي ديدار پيغمبر اسلام متحمل شده اند، به صورت کنايه گفت: نابودي بر اين مرد دور از خير و سعادت باد - و منظورش پيغمبر(ص)بود - ابو حارثه که اين حرف را شنيد با ناراحتي بدو گفت:
نابودي بر خودت باد!
وي گفت: براي چه برادر؟!
ابو حارثه پاسخ داد: براي آنکه به خدا سوگند او همان پيغمبري است که ما چشم به راه آمدن او هستيم.
وي با تعجب گفت: پس چرا پيرويش نمي کني؟
ابو حارثه گفت: اين مقام و منصبي که اين مردم به ما داده اند مانع از آن است که من پيرو او گردم و تازه اگر من هم پيرو او شوم اينان از من پيروي نمي کنند و سرانجام هم وقتي به مدينه آمد به دست پيغمبر اسلام مسلمان شد.
و به هر صورت آنها هنگام عصر بود که به شهر مدينه آمدند و با جامه هاي فاخر و زربفت که به تن کرده و انگشترهاي طلا که در دست داشتند با تجملات و وضعي که تا به آن روز شهر مدينه به خود نديده بود وارد شهر شدند، اما وقتي پيش پيغمبر اسلام رفتند و سلام کردند ديدند آن حضرت رو از ايشان گرداند و پاسخ سلامشان را نيز نداد و سخني با آنها نگفت. (2)
هيئت مزبور که با عثمان بن عفان و عبد الرحمن بن عوف سابقه آشنايي داشتند به نزد آن دو رفته گفتند: پيغمبر شما براي ما نامه اي نوشته بود و چون ما به نزد او آمده ايم پاسخ سلام ما را نداده و با ما سخن نمي گويد، چاره چيست؟
آن دو نفر براي تحقيق مطلب و راه چاره به نزد علي بن ابيطالب(ع)آمده گفتند: اي ابو الحسن به نظر شما چه بايد کرد؟علي(ع)فرمود: به نظر من اگر اينها اين جامه ها را از تن بيرون کرده و اين انگشترهاي طلا را از انگشتان خود بيرون آورند، پيغمبر آنها را مي پذيرد و همين طور هم شد که چون جامه ها و انگشترهاي طلا را بيرون کردند و به نزد آن حضرت رفتند پيغمبر اسلام پاسخ سلامشان را داد و آنها را پذيرفت، و آن گاه فرمود: سوگند بدانکه مرا به حق مبعوث فرموده اينان بار اول که پيش من آمدند شيطان همراهشان بود.
سپس براي تحقيق حال، سؤالاتي از آن حضرت کردند که از آن جمله سيد پرسيد: اي محمد درباره مسيح چه مي گويي؟
فرمود: او بنده و رسول خدا بود. ولي سيد سخن آن حضرت را نپذيرفته و بناي ردو ايراد را گذارد تا اينکه آيات سوره آل عمران - از نخستين آيه تا حدود 70 آيه - در اين باره بر پيغمبر نازل شد که از آن جمله اين آيه در پاسخ همين گفتارشان بود که خدا فرموده:
«ان مثل عيسي عند الله کمثل آدم خلقه من تراب. . . » (3)
[همانا حکايت عيسي در نزد خدا حکايت آدم است که او را از خاک آفريد. . . ]
و در ضمن همين آيات دستور«مباهله »با آنها را نيز به پيغمبر داد که فرمود:
«فمن حاجک فيه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علي الکاذبين » (4)
[و هر کس با وجود اين دانش که براي تو آمده باز هم درباره عيسي با تو مجادله کند به آنها بگو: بياييد تا ما پسران خود را بياوريم و شما هم پسرانتان را و ما زنانمان را و شما نيز زنانتان را و ما نفوس خود را و شما هم نفوس خود را، آن گاه تضرع و لابه کنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم. ]
و بدين ترتيب پيغمبر اسلام به امر خداي تعالي نصاراي نجران را به مباهله دعوت کرد و آنها نيز پذيرفته و گفتند: فردا براي مباهله مي آييم.
سپس ابو حارثه به همراهان خود گفت: فردا که شد بنگريد اگر محمد با فرزندان و خاندان خود به مباهله آمد از مباهله با او خودداري کنيد و اگر با اصحاب و پيروانش آمد به مباهله اش برويد.
و چون روز ديگر شد رسول خدا(ص)در حالي که دست حسن و حسين را در دست داشت و فاطمه(س)نيز دنبالش بود و علي(ع)از پيش رويش مي رفت براي مباهله حاضر شد.
عاقب و سيد هم نزد ابو حارثه آمدند و چون رسول خدا(ص)را ديدند ابو حارثه پرسيد: اينها که همراه محمد هستند کيان اند؟
بدو گفتند: آن يک برادر زاده و داماد اوست، و آن دو کودک پسران دخترش هستند و آن زن نيز دختر او و عزيزترين و نزديکترين افراد نزد او مي باشد.
رسول خدا(ص)همچنان آمد و در جاي مباهله دو زانو روي زمين نشست. (5)
ابو حارثه که آن منظره را ديد گفت:
به خدا سوگند محمد به همان گونه که پيمبران براي مباهله روي زمين مي نشينند نشسته است و از اين رو از مباهله با پيغمبر اسلام خودداري کرده و سرباز زد و گفت: من مردي را مي بينم که با تمام جديت آماده مباهله است و ترس آن را دارم که در ادعاي خود راستگو باشد و يک سال بر ما نگذرد که در دنيا نصراني مذهبي به جاي نماند و همگي هلاک شوند و به دنبال آن به نزد رسول خدا(ص)آمده گفتند:
اي ابا القاسم ما با تو مباهله نمي کنيم و حاضر به مصالحه و پرداخت جزيه هستيم، و رسول خدا(ص)براي آنها قراردادي نوشت که هر ساله دو هزار جامه که قيمت هر جامه چهل درهم خالص باشد بپردازند.
مرحوم طبرسي دنباله گفتار بالا نقل کرده که ابو حارثه در آخرين روز توقف در مدينه به دست آن حضرت مسلمان شد.
و در تاريخ يعقوبي و ارشاد مفيد و کتابهاي ديگر متن قرارداد را با تفصيل بيشتري نقل کرده و از جمله نوشته اند که از جمله مواد و شروطي که در قرارداد مزبور ذکر شد اين بود که نصاراي نجران متعهد شدند هرگاه در ناحيه يمن ميان مسلمانان و مردم آنجا جنگي درگير شد تعداد سي عدد زره، و سي راس اسب، و سي راس شتر به عنوان عاريه مضمونه در اختيار سربازان اسلام بگذارند، و ديگر آنکه نصاراي مزبور از آن پس ديگر ربا نخورند و گرنه پيغمبر اسلام تعهدي در برابر آنها نخواهد داشت.
اين بود داستان مباهله که با مختصر اختلافي مورخين و علماي اهل سنت مانند ابن اثير و زمخشري و فخر رازي و سيوطي و ابن بطريق و ديگران نقل کرده اند، و چنانکه خوانديد معلوم شد که منظور از«ابناءنا»در اين آيه: حسن و حسين و از«نساءنا»فاطمه(س)و از«انفسنا»علي بن ابيطالب(ع)بوده است چنانکه واحدي يکي از نويسندگان و دانشمندان ايشان در کتاب اسباب النزول عين همين مطلب را از شعبي روايت کرده است و زمخشري و ديگران نيز همانند او رواياتي نقل کرده اند و بدين ترتيب بزرگان اهل سنت يکي از بزرگترين فضيلت خاندان اهل بيت و بخصوص علي بن ابيطالب و همسر بزرگوارش فاطمه(س)را ذکر کرده و با اين نقل معتبر، سند برتري علي(ع)را پس از رسول خدا(ص)بر تمام امت بلکه همه مردم عالم و رهبري آن بزرگوار را بر امت اسلام پس از رحلت پيغمبر امضا کرده اند، زيرا با اين بيان علي(ع)به منزله نفس رسول خدا(ص)است و بجز مقام نبوت و لوازم آن که به صريح قرآن کريم و دليلهاي قطعي ديگر مخصوص به رسول خدا است مقامهاي ديگر آن حضرت براي امير المؤمنين(ع)ثابت مي شود که چون بحث در اين باره از طرز تدوين و تاليف کتاب تاريخي خارج است شما را به کتابهاي کلامي و استدلالي که در اين باره نوشته شده است ارجاع داده و از ادامه بحث در اين باره خودداري مي کنيم و تنها به ذکر يک روايت که زمخشري در کشاف و مسلم در صحيح و حاکم در مستدرک در ذيل داستان «مباهله »نقل کرده اند اکتفا نموده به دنباله حوادث سال نهم باز مي گرديم:
اينان از عايشه روايت کرده اند که در روز مباهله رسول خدا(ص)چهار تن همراهان خود را در زير عباي مويي و مشکي رنگ خود گرد آورد و اين آيه را تلاوت نمود:
«انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا» (6)
منابع مقاله:
زندگاني حضرت محمد(ص)، رسولي محلاتي، سيد هاشم؛

پي نوشت ها:
1. نجران نام قسمتي از سرزمين سرسبز حجاز بود که در نزديکيهاي مرز يمن قرار داشته و شامل بيش از پنجاه دهکده بود و سالها پيش از ظهور اسلام به دين نصرانيت درآمده بودند.
2. در برخي از تواريخ آمده که هدايايي هم براي آن حضرت آورده بودند که پيغمبر در ابتدا قبول نکرد و بعدا از ايشان پذيرفت.
3. آيه 59.
4. آيه 61.
5. در بسياري از تواريخ آمده که رسول خدا جايي را در خارج شهر مدينه براي مباهله تعيين کرده بود و گروه زيادي از مهاجر و انصار براي مشاهده جريان مباهله بدانجا آمده بودند.
6. سوره الاحزاب، آيه 33.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page