مزار شهيد

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

مدتى پيكر پاك و مطهر ميثم پس از شهادتش بر سر داربود. ابن زياد براى اهانت‏بيشتر به ميثم اجازه نداد كه بدن‏مقدس او را فرود آورده و به خاك بسپارند;

به علاوه مى‏خواست‏با استمرار اين صحنه، زهر چشم بيشترى از مردم‏بگيرد و به آنان بفهماند كه سزاى مدافعان و پيروان‏على(ع) چنين است، ولى غافل از آن بود كه شهيد، حتى پس از شهادتش هم، راه نشان مى‏دهد، الهام مى‏بخشد، اميد مى‏آفريند و مايه ترس و تزلزل حكومتهاى جور و ستم است.
هفت تن از مسلمانان غيور و متعهد كه از همكاران او و خرمافروش بودند، اين صحنه را نتوانستند تحمل كنند كه ميثم شهيد، همچنان بالاى دار بماند; با هم، هم‏پيمان شدند تا پيكر شهيد را برداشته و به خاك بسپارند. براى غافل ساختن مامورانى كه به مراقبت از جسد و دار مشغول بودند، تدبيرى انديشيدند و نقشه را به اين صورت عملى ساختند كه: شبانه در نزديكيهاى آن محل، آتشى افروختند و تعدادى از آنان بر سر آن آتش ايستادند.
نگهبانان، براى گرم شدن به طرف آتش آمدند، در حالى كه چند نفر ديگر از دوستان شهيد، براى نجات پيكر مقدس «ميثم‏» از آتش دور شده بودند. طبيعتا، ماموران كه در روشنايى آتش ايستاده بودند، چشمشان صحنه تاريك محل دار را نمى‏ديد. آن چند نفر، خود را به جسد رسانده و آن را از چوبه دار باز كردند و آن طرفتر در محل بركه آبى كه خشك شده بود دفن نمودند.
صبح شد. ماموران جنازه را بر دار نديدند; خبر به «ابن‏زياد» رسيد. ابن زياد مى‏دانست كه مدفن او مزار هواداران على(ع) خواهد شد. از اين رو جمع انبوهى را براى يافتن جنازه ميثم، مامور تفتيش و جستجوى وسيع منطقه ساخت، ولى آنان هرچه گشتند، اثرى از جنازه نيافتند و مايوس گشتند.
اينك مزار شهيد يك مشهد است و به شهادت ايستاده است. گواه پيروزى حق و شاهد رسوايى و نابودى باطل است. در سرزمين عراق در محلى ميان نجف اشرف و كوفه، بارگاهى است كه مدفن «ميثم تمار» است. بر سنگ مزارش نام ميثم به عنوان يار و مصاحب على - عليه السلام نوشته شده است.
«ميثم‏» يكپارچه تلاش و اشتياق بود. در راه تثبيت‏حق و روشن نگاهداشتن مشعل حق و ارزشهاى اصيلى كه به خاموشى مى‏گراييد، جان بر كف و شهادت‏طلب بود. او با وارستگى و ايمانى استوار و جهادى پايدار، رهروى راستين در مسير حق بود; مجاهدى سرشار از اخلاص و تجسمى والا از عقيده و جهاد بود.
سزاوار است كه جويندگان حق و پويندگان راه پاكى كه ميثم به انجام رسانيد، به آن يگانه اقتدا كنند و در انديشه و كردار و در فكر و عمل، گام، جاى گام او بگذارند.كه او «اسوه‏» بود.
و پيروى از اسوه‏هاى كمال، وظيفه كمال جويان است.
شهيدان، اينگونه در تداوم راهشان توسط پيروان وفادار، به حيات جاويد مى‏رسند.
سلام خدا و فرشتگان وپاكان بر «ميثم تمار»، كه هنوز هم چراغى روشن بر سر راه انسانيت است، نور مى‏دهد و «راه‏» مى‏نمايد.
«پايان‏»
_________________
منابع تحقيق
1. ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، بيست جلد، چاپ اول، دار احياء الكتب العربيه، بيروت.
2. الامين، سيد محسن، اعيان الشيعه، ده جلد، دارالتعارف، بيروت 1403ق.
3. ابن حجر عسقلانى، الاصابة في تمييز الصحابه، داراحياء التراث العربى، بيروت 1328ق.
4. قمى، شيخ عباس، منتهى ال‏آمال، انتشارات جاويدان، تهران.
5. ، نفس المهموم، ترجمه شعرانى، كتابفروشى اسلاميه، تهران 1374.
6. ، سفينة البحار، انتشارات فراهانى.
7. مفيد، ابو عبدالله محمدبن نعمان، ارشاد،كنگره شيخ مفيد، قم‏1413ق.
8. كشى، رجال، انتشارات دانشگاه مشهد، مشهد.
9. مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت 1403ق.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page