«احسان به اندازه‌ معرفت»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

روزي يك نفر از اعراب بيابان به حضور امام حسين‌‌‌عليه السلام آمد و گفت «يابن رسول الله‌‌‌(ص)! يك خون‌بهاي كامل را ضامن شده‌ام و از پرداخت آن عاجزم، با خود گفتم بروم و مشكل خود را پيش بزرگوارترينِ مردم مطرح كنم و از او كمك بخواهم و از اهل بيتِ رسول الله اصيل‌تر و بزرگوارتر نيافتم؛ لذا مشكل خود را محضر شما آورده‌ام»
امام‌‌‌عليه السلام فرمود «اي برادر عرب! سه چيز از تو مي‌پرسم، اگر يكي را جواب دهي، يك سوّم خون‌بها را به تو خواهم داد»
اعرابي گفت «يابن رسول الله‌‌‌(ص)! آيا شخصيتي مثل شما از من مي‌پرسد حال آن كه شما از اهل علم و شرف هستيد؟»
امام فرمود «بلي، از جدّم رسول خدا(ص) شنيدم كه مي‌فرمود "المعروف بقدر المعرفه" احسان به اندازه معرفت بايد باشد
اعرابي گفت «حالا كه اين طور است، بپرسيد، اگر توانستم، جواب مي‌دهم و اگر نه، از شما مي‌آموزم ولا قوّه الاّ بالله
امام‌‌‌عليه السلام فرمود «كدام عمل از همه برتر است؟»
اعرابي گفت «ايمان به خدا»
امام‌‌‌عليه السلام فرمود «نجات از هلاكت در چيست؟»
اعرابي جواب داد «در اعتماد به خدا»
امام‌‌‌عليه السلام فرمود «چه چيز، مرد را زينت مي‌دهد؟»
او جواب داد «علم كه همراه با حلم و بردباري باشد»
حضرت فرمود «اگر آن نباشد؟»
گفت «مالي كه همراه با مروّت و مردانگي
باشد»
امام فرمود «اگر آن هم نباشد؟»
گفت «فقر توأم با صبر و خويشتن‌داري»
فرمود «اگر آن هم نباشد؟»
گفت «صاعقه‌اي كه از آسمان بيايد و او را بسوزاند كه او به اين صاعقه سزاوارتر است»
حضرت خنديد و كيسه‌اي به اعرابي داد كه هزار دينار در آن بود و انگشتري مباركش را نيز، به او داد كه نگين آن، دويست درهم ارزش داشت
فرمود «دينارها را به طلب‌كارها بده و انگشتري را صرف مخارج خودت بكن»
اعرابي آنها را گرفت و اين آيه را خواند «الله اعلم حيث يجعل رسالته»
______________________
بحار الانوار ج44 ص196