«نپذيرفتن ذلّت»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

عمر بن علي بن ابي‌طالب نقل مي‌كند
چون برادرم حسين در مدينه از بيعتِ با يزيد خودداري كرد، من به خدمتش رسيدم، ديدم تنها نشسته، عرض كردم من به قربانت اي اباعبدالله، برادرت حسن از قول پدر مي‌فرمود  همين كه خواستم ادامه دهم اشك چشمم مجالم نداد و صداي گريه‌ام بلند شد
حسين مرا به سينه چسبانيد و فرمود «به تو گفت كه من كشته مي‌شوم؟»
گفتم «خدا نكند يابن رسول الله» فرمود «تو را به حق پدرت به سؤالم جواب بده از كشته شدن من خبر داد؟» گفتم «آري، چه مي‌شد كه كناره نمي‌گرفتي و بيعت مي‌كردي؟» فرمود «پدرم فرمود كه رسول خدا به او فرموده است كه او و من هر دو كشته مي‌شويم و قبر من نزديك قبر او خواهد بود گمان مي‌كني آنچه را كه تو مي‌داني من نمي‌دانم؟ حقيقت اين است كه هرگز تن به ذلّت نخواهم داد روزي كه فاطمه زهرا پدرش را ملاقات كند شكايت آنچه را كه فرزندانش از اين امت ديده‌اند به آن حضرت خواهد نمود و يك نفر از كساني كه دل فاطمه را درباره فرزندانش آزرده‌اند به بهشت داخل نخواهد شد»
_____________
اللهوف ص27