غریب
درمانگه درد هر طبیبی ای دوست
دلهای شکسته را شکیبی ای دوست
تو دست نیاز از غریبان گیری
با آنکه خودت نیز غریبی ای دوست
***
پنجره پولاد
چون آینهای زدم شکستم دل را
تا مهر تو گیرد از دو دستم دل را
از بس دل بیقرار، آرام نداشت
بر پنجرهات دخیل بستم دل را
سعید بیابانکى
اشارات :: آبان 1388 - شماره 126