متن ادبی : دست‌هايت کو؟ که دل‌تنگم براي دست‌هايت...!

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

تمام دنيا دست‌هايت را مي‌شناسند. تو را همه با دست‌هايت مي‌شناسند. دست‌هايي که دستان خداست و از آستين رشادت و شهادت و مهر تو بيرون آمده. همان دست‌هايي که دستان پر سخاوت درياست و تمام آب‌هاي دنيا را شرمنده خويش کرده است. دست‌هاي تو را نمي‌شود ناديده گرفت؛ چون دستان خدا فراتر از همه دست‌هاست. هر که با دست‌‌هاي تو بيعت کند، دستان خدا را در آغوش گرفته... .


دست‌هايت، آيينه دستان پر پينه مردي ا‌ست که تمام هستي در دست ولايت اوست. مردي که ساليان سال نان بينوايان را بر دوش مي‌گرفت و بر در خانه‌هاي‌شان مي‌برد و سفره‌ها‌ي‌شان را نمک‌گير خويش مي‌کرد. تو فرزند دست‌هاي حيدرى. مردي که ذوالفقار را در دست داشت، ولي هرگز دانه جوي را به ستم از دهان موري باز نگرفت. پس از دستان او که نان‌آور خاک بود، دست‌هاي تو آب‌آور زمين شدند. دستان تو ساقي روزگارند.
دست‌هايت، برکت عشق را در سفره‌هاي عاشقان مي‌نهند. اينک نان و خرما نه، که از تو آب حيات مي‌طلبيم، آب مراد... . از تو عافيت مي‌خواهيم. از دست‌هاي توانگرت، سعادت مي‌خواهيم اي مرد! کاش دست‌هاي تو تمام ابرهاي سياه ستم را از آسمان دنيا فراري دهند. کاش دست‌هايت به ياري انسان برخيزد و او را وارث صلح و آشتي کند.
سودابه مهيجى
اشارات :: مرداد 1388 - شماره 123

گالري تصاوير حرم مطهر ( امام حسين (ع) / بين الحرمين / حضرت عباس (ع) )

پخش مستقِم از حرم مطهر ( امام حسين (ع) / قمر بني هاشم حضرت عباس (ع) )