کوتاه و گويا

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

گهواره مولودِ امروز تنها به سمت کربلا تکان مي‌خورد.
تمام آب‌هايي که شرمنده دست‌هاي ‌تواَند، اشک‌هاي پدرت هستند که از دل چاه جوشيده‌اند.
تو آن راز رشيدي که روزي فرات بر لبت آورد.
با تو، خيمه‌هاي جوانمردي بي‌ستون نمي‌مانند.


بيعت با دست‌هاي تو، بيعت با دستان خداست.
دست‌هايت کجاست، مي‌خواهم زير باران بکارم آنها را
تا تو از متن خاک سبز شوى، تا ببينم دوباره دريا را
دست‌هايت را در راه عشق دادي تا آغوشت به قدر تمام دنيا لايتناهي شود.
درهاي بهشت را دستان تو بر روي ما خواهند گشود.
از روزي که تو آمده‌اى، ديگر هيچ چشمي زيبايي ماه آسمان را باور ندارد.
خداوند ابتدا تو را آفريد و سپس ماه را شبيه تو... .
تو ماه، ماه بني‌هاشمي که دختر خورشيد
همان نخست پذيرفته بود مادري‌ات را
دست‌هاي تو از همان آغاز تولد، رنگ و بوي ذوالفقار داشتند.
هنوز که هنوز است، نماد کربلا، يک جفت دست سرخ است که از آن سوي تاريخ براي ما دست تکان مي‌دهد.
قصيده‌اي به بلنداي عباس، تنها در دامن زني که غزل‌سراي بي‌بديل عرب بود، مي‌توانست سروده شود.
هلال شعبان چشم دوخته‌است به بدري که از خانه علي سر زده.
امروز، روز ميلاد جوانمردي است.
تو آمده‌اى؛ يعني حيدري ديگر متولد شده.
امروز که آمده‌اى، فاطمه نخستين کسي است که ميلادت را شکر مي‌گويد. فردا که مي‌روى، فاطمه پيش از همه رفتنت را سوگوار مي‌شود.
پس از ميلاد تو ديگر هيچ‌کس دلواپس کربلا نبود.
اشارات :: مرداد 1388 - شماره 123

گالري تصاوير حرم مطهر ( امام حسين (ع) / بين الحرمين / حضرت عباس (ع) )

پخش مستقِم از حرم مطهر ( امام حسين (ع) / قمر بني هاشم حضرت عباس (ع) )