نفسهای گلوگیر، دیرگاهی است هوای خفته را میخواهد به بوته نسیم روحفزای تو بیفکند. به هر سو که مینگرى، از پونههای مسیر توست، نگاهی که چراغی افکنده به تاریکیمان، روشنایی که میدرخشند بر واماندگیمان.
صدای وهم آلود از حنجره امروز زمان تو را میخواند: «أیْنَ ابْنُ النّبِیُّ المُصْطَفی».
تودههای اندوه، گرداگرد زمین در چرخش دوّار روزهایش میچرخد. سرانگشت نسیموارت اگر نبود، چه میگذشت بر گردش این خسته منتظر!
منتظر به نظاره ایستاده است پنجرههایی که فانوسهایش آویخته به نوید آمدنت است. گوش خواباندهایم در همهمه صداها، تا رستاخیز صدایت را در اوج بیکرانگی کعبه بشنویم آنگاه که قاصدکها از راه برسند و گریختگی روزها و شبهای طولانی پرتکرار را به چکاوک صورت صدایت خبر دهند. آنگه حفرههای شب در طلوع حلولت بپیچید.
در قلب این شهر، داغی خوابیده است تا رنجش را از رگهای زندگی بیرون کشى. کجاست تیغه عدل آمدنت که درخشندگیاش ظلمتِ افکنده بر خاک را بزداید!
زمین از شادی میچرخد و میرقصد؛ بر رد گامهایت یاس میروید، پونه پونه عطر قدمهایت را به ذرات خاک میریزد. بهار جانی دوباره یافته و بوی مستکنندهاش، به تن مسافران مسیر توفانهای داغ میدود. کفشهای خسته از عبور، در کنار جاده های پر از فانوس، کنار گذاشته میشوند. همهمههای سرخ، از نیام قیام بیرون کشیده شده است رستاخیزی دوباره جانها را به طعم گس عدالت رسانده است.
بذری نو به جانها پاشیده میشود و ندبهها به سرود چلچههای شادی بدل میگردد. شادی در پوست خود نمیگنجد چلچراغهای آویزان، روشنیشان را به چشمان خیره شهر ریختهاند.
سماعی این چنین را کدام حلقه صوفیانه به نظاره نشسته است! آفتاب از کعبه طلوع کرده و صدای بلال از فراز صداهای دوردست تاریخ دوباره شنیده میشود. فتحی عظیم اتفاق افتاده است: «انّا فَتَحْنا فَتْحاً مُبِینا».
اشارات :: شهریور 1388 - شماره 124
گالري تصاوير: مسجد جمکران / ولادت / سرداب غيبت مولودي امام زمان (عجل الله فرجه الشريف) مهدويت : مقالات / علائم ظهور / وظيفه منتظر |
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا