شعر : شوکران

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

در جام کفر مثل دروغى نهان شدند
انگورها که کام تو را شوکران شدند
آن شب براى بوسه زدن بر لبان تو
لب هاى هرچه جام جهان نیمه جان شدند
دیگر خمار عشق، تو را خسته کرده بود
پس دست هاى شوق تو بر آسمان شدند
آن گاه با دعاى تو، این مستجاب محض
آن خوشه هاى بى سر و پا امتحان شدند
از سینه ات شهادت «آمین» که پر کشید
کرّوبیان به ساحت دنیا روان شدند
گویا صداى هق هق تشییع مى رسد
از نخل هاى سبز که امشب خزان شدند
این بار هشتم است که بى وقت و ناگهان
مرغان خاک، دست به کار اذان شدند

سودابه مهیجى
اشارات :: اسفند 1386، شماره 106