ايثار و فداكارى خديجه (سلام الله علیها)

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

گفتگوهاى مقدماتى درباره‏ى اين ازدواج فرخنده، انجام گرفت. قرارها گذاشته شد. روز موعود تعيين گرديد. و در آن روز طى مراسمى ساده، با حضور نزديك‏ترين كسان و اقوام محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) و خديجه(سلام الله علیها)، مراسم ازدواج برگزار شد.  
در آن روز مبارك خطبه عقد ازدواج اين دو شخصيت بزرگ برجسته توسط عموى محبوب پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) ، يعنى ابوطالب علیه السلام كه از محترمترين بزرگان و سران قريش بود، خوانده شد و بدين صورت خانه‏ى خديجه با قدوم مبارك پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم)، نور و شكوه و زيبايى معنوى پيدا كرد. ولى هنوز كسى نمى‏دانست كه اين خانه به زودى خانه شرافت، محل نزول وحى و نزول‏گاه جبرئيل و ديگر فرشتگان آسمانى خواهد شد.
پس از انجام مراسم و اجراى خطبه­ی عقد، محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)از جاى برخاست و به سوى در به راه افتاد. طرز رفتار و شكل حركتش نشان مى‏داد كه تصميم دارد مجلس را ترك گويد، و از آن خانه بيرون رود تا خانه خود را براى ورود همسر ارجمندش آماده سازد. اما ناگهان صداى خديجه (سلام الله علیها) در قفاى محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)به اين كلمات بلند شد: « اى محمد ((صلی الله علیه و آله وسلم))كجا مى‏روى، كه اكنون خانه من، خانه تو است، و كليد همه صندوقها در اختيار تو، و من از امروز كنيز و فرمانبردار تو هستم». بدين‏سان خانه خديجه(سلام الله علیها)، كاشانه­ی آرامش و سعادت مشترك اين دو شخصيت بزرگوار و برجسته شد و از آن پس محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)به آن خانه نقل مكان كرد تا آرامش گم گشته‏اى را كه در سنين كودكى با مرگ پدر و مادر از دست داده بود، در اين خانه بازيابد. و در آن محيط امن و آرامش، با آسودگى و فراغ بال در مسير افكار و انديشه‏هاى والاى خود پيش رود.
اما نكته­ی مهم و چشمگير ديگرى هم در اين ازدواج وجود داشت و آن اين بود كه چنين پيمان زناشويى ساده و ايثارگرانه‏اى، براى پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) ارزشى داشت كه خداوند متعال، با حكمت بالغه‏اش، 15 سال بعد آن را به منصه ظهور درآورد. بدين‏سان كه بر اثر اين پيوند زناشويى، تمامى ثروت خديجه(سلام الله علیها) در اختيار حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) قرار گرفت و آن حضرت نيز پس از مبعوث شدن به پيامبرى، تمام آن ثروت هنگفت را در راه پيشرفت اسلام و در راه خدا صرف كرد.
خديجه(سلام الله علیها) براى پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم)نمونه يك همسر فداكار و ايثارگر بود. از همان آغاز زندگى مشترك تا آخرين لحظه‏ى حيات پرثمر خويش، در تمام مدت بهترين يار و ياور و مهربانترين مونس پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) محسوب مى‏شد. در روزهاى آرامش نزديك‏ترين همدم پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، در ايام دشوارى و در گيرودار شدايد زندگى صبورترين و پر تحمل‏ترين مددكار، و در تمام حوادث سخت و مصيبتهاى پى‏درپى قوى‏ترين پشتيبان و همقدم رسول اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) بود. در تمام شداید و دشواريهايى كه در سالهاى بعد از بعثت براى پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و مسلمانان رخ مى‏داد، خديجه(سلام الله علیها) نه تنها مونس پيامبر و موجب تسلى خاطرش بود، بلكه چون مادرى مهربان براى تمام مسلمانها نيز مايه ی اميد و دل گرمى و قوت قلب به شمار مى‏رفت، و با صبر و شكيبايى بى‏حساب و قدرت تحمل شگفت‏انگيز و پايدارى و مقاوت شگرفش سرمشق ديگران نيز قرار مى‏گرفت. علاوه بر آن هرگز از بذل مال فراوانش در راه هدف الهى پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و گسترش و تقويت اسلام دريغ نورزيد. با آن قدرت مالى و شهرت و مقامى كه داشت، و با آن كه قادر بود بهترين زندگى‏ها را داشته باشد و در كمال نعمت ، رفاه و آسايش بسر برد، ولى تمام مظاهر زندگى دنيوى را دور ريخت و در عوض با تمام ناملایماتی كه به خاطر زندگى با پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بر او روى آورده بود دست و پنجه نرم كرد. سالها، با زجر و شكنجه شوهر بزرگوارش، با تهديدهايى كه بر زندگى هر دو سايه انداخته بود، و با تن دادن به تبعيد و محاصره و حتى تحمل روزهاى گرسنگى و شبهاى بيدارى، به آسانى كنار آمد، تا هر روز قدمى تازه در راه نيل به اهداف عاليه­ی اسلام و پياده كردن برنامه‏هاى قرآن و پيشرفت مكتب انسان ساز اسلام بردارد.
اوصاف و فضايل خديجه (سلام الله علیها)
اين بانوى بزرگوار و الگوى ممتاز زن مسلمان، در نزد پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) از احترام و محبوبيت خاص برخوردار بود. رسول گرامى(صلی الله علیه و آله وسلم)، آن خاتون محترم را بسيار دوست مى‏داشت، به مهر و درايت او آگاه بود. و از اين رو در كارهاى خود با وى نه فقط مانند يك همسر، بلكه همچون يك دوست فهيم و دلسوز و يار صميمى، مشورت مى‏كرد و به نظرياتى كه خديجه ابراز مى‏داشت، با ديده‏ى احترام مى‏نگريست.
از حضرت على  علیه السلام روايت شده است كه فرمود: « اين جمله را از خود پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) شنيدم كه فرمود: بهترين زنان بنى‏اسرائيل در عصر گذشته، مريم بنت عمران8، و بهترين زنان امت امروز، خديجه بنت خويلد 8 است.»[1]
البته مقام والا و احترام و شخصيت خديجه (سلام الله علیها) را نبايد با معيارهاى عادى سنجيد، چه مقام و احترام آن بزرگوار چنان بالا گرفت كه خداوند تبارك و تعالى به وسيله جبرئيل براى او سلام فرستاد و او را به پاداشى عظيم وعده داد كه هيچكس ديگرى، اعم از گذشتگان يا معاصرينش يا از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)، بدان مقام نرسيده بودند.
بخارى يكى از محدثين بزرگ اهل سنت كه يكى از شش «صحيح» عمده و معتبر جهان تسنن از آن اوست، نقل مى‏كند: «عايشه مى‏گويد: درباره هيچ زنى به اندازه خديجه(سلام الله علیها) حسرت نكشيدم و حسادت نبردم وقتى شنيدم كه پروردگارش او را به بهشت وعده داده است»[2]
اين سخن عايشه، دور از واقعيت نبوده است. چون مى‏دانيم كه خديجه (سلام الله علیها)نخستين همسرى است كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) قبل از آغاز رسالت اختيار كرده و مدتى طولانى، نزديك به 25 سال با وى زندگى كرده است. با اينكه حضرت رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) ، پس از وفات خديجه(سلام الله علیها) با برخى از زنان ديگر مانند عايشه، صفيه، ام‏سلمه، و... هم وصلت نموده، ولى در تمام مدتى كه همسران ديگرى در خانه داشت، باز از خديجه به شايستگى ياد مى‏كرد، نام او را با احترام مى‏برد و همواره خاطره‏ى او را گرامى و عزيز مى‏داشت، چنان كه درباره‏اش مى‏فرمود: «هرگز خداوند متعال بهتر از او را بر من نصيب نفرموده است. او روزى كه من نياز به كمك داشتم، به يارى‏ام آمد و دستم را با مهر و عطوفت گرفت؛ روزى به من ايمان آورد كه جهانيان نسبت به من كفر مى‏ورزيدند، و روزى مرا تصديق كرد كه جهانيان تكذيبم مى‏كردند، خداوند از او به من اولاد عنايت كرد.»[3]
اين سخنان صريح و بى‏شائبه از زبان مبارك پيامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) به خوبى مى‏رساند كه خديجه از چه موقعيت ممتازى در نزد پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، از چه روحيه­ی والایى در زندگى و از چه شخصيتى برخوردار بوده است.
عايشه مى‏گويد: روزى نمى‏شد كه پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) از خديجه (سلام الله علیها) ذكر خيرى به ميان نياورد. به حدى كه روزى غيرت و تعصب زنانه بر من غالب شد و با همان حال (حسادت) گفتم: آيا او زن سالخورده‏اى نبود كه خداوند متعال بهتر از او نصيب تو كرده است؟ (منظور عايشه از اين سخن، ابراز وجود و بيان ارزش خودش بوده است، زيرا خود را كه زنى بسيار جوان بود با حضرت خديجه(سلام الله علیها) مقايسه كرده و خواسته است كه امتياز جوانى خود را مطرح كند. اما خودش ادامه مى‏دهد: « پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم)به شدت غضبناك شد، به حدى كه موهاى جلوى سر مباركش از شدت غضب تكان خورد و آنگاه آن جملات تحسين‏آميز را كه در بالا نقل كرديم درباره خديجه بيان فرمود.»
و باز عايشه مى‏گويد: « هر وقت در منزل گوسفندى ذبح مى‏شد، پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) مى‏فرمودند: از گوشت آن براى دوستان خديجه(سلام الله علیها) هم بفرستيد. روزى به اين وضع اعتراض كردم، ولى پيغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: من دوستان خديجه(سلام الله علیها) را نيز دوست مى‏دارم.» آنچه ذكر شد فقط مشتى از خروار بود. وگرنه احاديث بسيار زيادى در دست داريم كه از طريق اهل سنت هم نقل شده است و همه از اوصاف درخشان و شخصيت ممتاز و احترام فوق‏العاده خديجه سخن مى‏گويند: از جمله در احاديث فراوان از طريق علماى عامه و خاصه، آمده است كه: كاملترين و بهترين زنان از نظر ايمان چهار تن بوده‏اند كه عبارتند از آسيه دختر مزاحم (همسر فرعون)، مريم دختر عمران(سلام الله علیها) (مادر حضرت عيسى مسيح 7) خديجه (سلام الله علیها)دختر خويلد، فاطمه دختر پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم).
لذا به خاطر همين اوصاف و فضايل، همين شخصيت و بزرگوارى، همين كاردانى و شايستگى و عطوفت و درايت و ساير امتيازات فوق‏العاده آن بانوى عزيز بود كه پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم)، مادامى كه خديجه كبرى(سلام الله علیها) زنده بود، با زن ديگرى ازدواج نكرد و با آن كه در آن زمان، شرايط خاص زمانى و مكانى و سنت‏هاى قومى و منطقه‏اى تعداد زوجات را به صورت امرى كاملاً عادى مى‏نگريست و مردان بسيارى در يك زمان چند همسر در خانه داشتند، و با آن كه قوانين اسلام نيز با تحقق شرائط لازم اين اجازه را در اختيار هر فردعادى هم مى‏گذاشت- چه رسد به پيامبر خدا- باز هم رسول اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) هرگز در طول حيات خديجه(سلام الله علیها) از اين حق خود استفاده نكرد.
بانوى دانشمند و صاحب كمال در شرح اوصاف و فضايل حضرت خديجه(سلام الله علیها)، سخن تمام نمى‏شود مگر آن كه به مراتب فضل و دانش وى نيز اشاره كنيم و بگوييم كه او زنى دانشمند، پرتجربه، بسيار فهيم، بسيار روشن‏بين و صاحب كمال بود. هر مسأله‏اى را به دقت بررسى مى‏كرد، هرگز بدون علم و انديشه چيزى را نمى‏پذيرفت و بدون تفكر و تعمّق حرفى نمى‏زد. در آغاز رسالت به محض آن كه متوجه شد تغييرات غير عادى در پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) ايجاد شده و حتى وضع جسمانى آن حضرت و اعمال و رفتار و حركاتش دگرگون شده است، در آن شرايط حساس، با دقت و تدبّر و تفكّر ويژه‏اى كه داشت، بهتر و دقيق‏تر از بزرگترين دانشمندان روانشناس به اصل مسأله پى برد و با قاطعيت و صراحت اعلام كرد كه تمام آن تغييرات و پيدايش آن وضع خاص جسمانى براى پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، آثار يك دگرگونى و تحول عميق روحى و معنوى است و هيچ عارضه ديگرى وجود ندارد.
در زمانى بعضى از آشنايان و اطرافيان از گوشه و كنار و گاه به طور جسته و گريخته و گاه آشكارا براى تغيير حال پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ابراز نگرانى مى‏كردند، خديجه با روشن‏بينى خاص و درك هوشمندانه‏اش خطاب به پيامبر گفت: « خداوند تو را هرگز عاجز و ناتوان نمى‏سازد (و به بيماريهاى سخت جسمانى كه باعث عدم تعادل و زمينگيرى شوند، دچار نمى‏كند) چون تو در زندگى خود هميشه صله رحم داشته و دارى، مهمانى مى‏دهى و مهماندوستى و مهمان‏نوازى مى‏كنى، از مستمندان و درماندگان دستگيرى مى‏كنى و فريادرس مظلومان هستى».[4]
نكته مهم آن كه خديجه(سلام الله علیها) در حساس‏ترين شرايط زندگى پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم)- چه آن زمان كه وجود مباركش در آستانه‏ى نزول وحى قرار داشت و همه چيز دگرگون شده بود، و چه آن زمان كه وحى الهى بر قلب پاكش نازل مى‏شد و جهانى را به لرزه درمى‏آورد - همواره ایشان را به خوبى درك مى‏كرد. او را به طور صحيح شناخت و به واقعيت‏هاى والاى وجودش پى برد. رسالت او را به روشنى فهميد و آن را با تمام جانش پذيرفت و با همه توان خود در راه تثبيت و گسترش آن ايستادگى كرد. و به راستى كه كمتر همسرى مى‏تواند اين چنين حساس و فهميده، با كمال، عميق، عالم و واقع‏بين باشد.
چنين بانويى، با چنين اوصاف والايى، علاوه بر تمام امتيازاتش بهترين شريك غم و اندوه پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نيز بود. و اين صفتى است كه هرگاه زنى متصف بدان باشد، يكى از مهمترين عوامل موفقيت در زندگى مرد، و در تحكيم اصول و مبانى خانوادگى او به شمار خواهد رفت، به طورى كه هرگز زيبايى و جمال و ساير نشانه‏ها و خصوصيات زنانگى نمى‏تواند جاى آن را پر سازند. توجه بدين امر، در زندگى خانوادگى خديجه (سلام الله علیها)كاملاً مشهود و آشكار بوده و اسناد معتبر حاكى از آن است.
« ابن‏اسحاق» يكى از سيره‏نويسان اوليه و معروف اسلام در اين باره مى‏گويد: «پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) هر چيز مكروهى را كه مى‏ديد و مى‏شنيد و هر ناروايى را كه بر او وارد مى‏گرديد، محزون و متأثرش مى‏ساخت، هنگام بازگشت به خانه با خديجه (سلام الله علیها) در ميان مى‏گذاشت. و خداوند به وسيله خديجه(سلام الله علیها)، آن مكروه و ناروا را، فَرَج و گشايش عنايت مى‏فرمود. خديجه(سلام الله علیها) همواره او را به ثبات و مقاومت دعوت مى‏كرد و با درايت و عطوفت خود، دردها و رنجها و آلام پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) را تسكين مى‏داد (و چنين شريك زندگى و غمگسار مهربانى هميشه يار و مددكار پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بود) تا روزى كه خديجه (سلام الله علیها) از دنيا رفت و يك غمخوار فهيم و مصاحب و مشاور مهربان و صميمی از دست رفت... »
اين سيره ‏نويس قديمى همچنین اعتراف مى‏كند كه: مقام معنوى و اخلاقى حرمت بى‏مانند خديجه(سلام الله علیها) به جايى رسيد كه مورد عنايت خاص الهى قرار گرفت. چنان كه روزى جبرئيل به هنگام نزول وحى گفت: « اى پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، سلام پروردگار يكتا را به خديجه(سلام الله علیها) برسان».
پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) نيز به خديجه(سلام الله علیها) گفت: « اى خديجه(سلام الله علیها)، اينك جبرئيل درود پروردگار را به تو ابلاغ مى‏كند». آنگاه خديجه(سلام الله علیها) در پاسخ گفت: « خداوند خود سلام است و آغاز سلام و درود از اوست، و درود و سلام بر جبرئيل...»
گفتار صاحب طبقات درباره خديجه (سلام الله علیها)
« ابن‏سعد» يكى ديگر از مورخين اسلامى، در كتاب «طبقات» مى‏نويسد: « حضرت آدم در بهشت نگاهى به زندگى محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) مى‏افكند و مى‏گويد: يكى از برتريهاى محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) بر من اين است كه همسر او در راه اجراى اوامر خداوند با شوهرش همكارى و مساعدت نمود، و حال آن كه همسر من، مرا در نافرمانى نسبت به دستورهاى الهى راه نشان داد».[5]
دختر گرامی حضرت خديجه (سلام الله علیها)
شخصيت والايى همچون خديجه است كه در دامان پاكش، پاكیزه ‏ترين گوهر، بانوى جهان هستى، يعنى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، پرورانده مى‏شود. آن خورشيد تابانى كه بنابر اراده و مشيت الهى، از ميان تمام فرزندان پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، براى پدر بزرگوارش باقى مى‏ماند، تا براى مادرى انوار الهى و سادات جهان، انتخاب شود، و در دامان گهربارش فرزندانی همچون ائمه­ی معصومين : را پرورش دهد كه خود، مشعلداران ارشاد و هدايت جهانيان باشند... آرى فاطمه (سلام الله علیها) اين چنين مادرى داشت كه به «خديجه» نامور گشته بود...[6]
امام صادق  علیه السلام نيز به آن اشاره فرموده‏اند: «عن مفضل بن عمر، قال: قلت لابى‏عبداللَّه الصادق  علیه السلام كيف كان ولاده فاطمه (سلام الله علیها)؟ فقال: نعم؛ ان خديجه (سلام الله علیها)لما تزوج بها رسول‏اللَّه (صلی الله علیه و آله وسلم) هجرتها نسوه مكه فكن لا يدخلن عليها و لا يسلمن عليها و لا يتركن امرأه تدخل عليه فاستوحشت لذلك و كان جزعها و غمها حذراً عليه.»[7]
« آرى، چون خديجه (سلام الله علیها)به ازدواج رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) درآمد زنان مكه رابطه­ی خود را با خديجه (سلام الله علیها)قطع كردند و ديگر به خانه او نمى‏آمدند. و در هنگام ملاقات به او سلام نمى‏كردند. رفت و آمد ديگران به خانه خديجه (سلام الله علیها)را مراقبت كرده، مانعِ رفتن آنان به خانه او مى‏شدند. زنان مكه خديجه (سلام الله علیها)را تنها گذاردند، ديگر با او دوستى نمى‏كردند. خديجه (سلام الله علیها)از اين موضوع غمگين و ناراحت بوده و وحشت او را فرا گرفته بود.»
اين ترك رفت و آمد و محاصره­ی روحى خديجه (سلام الله علیها) با مبعوث شدن پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به رسالت شديدتر شد. در اين زمان چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را دشمن خود مى‏دانستند هرگونه
ارتباطى را با خديجه (سلام الله علیها)كه حامى اصلى رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بود قطع كردند و خديجه (سلام الله علیها)را در آن شرايط سخت تنهاى تنها گذاردند.
________________________________
[1]- عمده ابن بطريق، ص 24.
[2]- صحيح بخارى، جزو پنجم، باب 30، ص 114.
[3]- همسران رسول خدا  (صلی الله علیه و آله وسلم)ص 18 به نقل از استيعاب ابن عبدالبر.
[4]- سيره ابن ‏هشام ج 1 ص 116 -114.
[5]- طبقات ابن‏سعد ج 1 ص 134.
[6]- مناقب ابن شهرآشوب ج 1، ص 174.
[7]- امالى شيخ صدوق، ص 593.