اسناد كنيه‏هاى حضرت صدّيقه­ی طاهره (سلام الله علیها)

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

قال العلّامه، ابن شهرآشوب (ره):
« و كناها: اُمّ‏الحسن، و اُمّ‏الحسين، و اُمّ‏المحسن، و اُمّ‏الأئمه، و اُمّ‏أبيها.»[1]
و قال المولى الأنصارى 1 و ذكر بعضهم:
« إنَّ من جمله كناها: اُمّ‏الخيره، اُمّ‏ المؤمنين، و اُمّ ‏الاخيار، و اُمّ ‏الفضائل، و اُمّ ‏الأزهار، و اُمّ‏ العلوم، و اُمّ ‏الكتاب.»[2]
و قال في «نخبه البيان فی تفضیل سیّده النّسوان» :
« فمنها اُمّ‏اسماء، ذكره الخوارزمى في مقتله، و لعلّه لتعدّد أسمائها الحسنى، الحاكيه عن صفاتها العُليا و مناقبها العظمى.»[3]
اُمّ‏ابيها
مهمترين كنيه­ ی فاطمه زهراء (سلام الله علیها)«اُمّ‏ابيها» مى‏باشد. براى اين كنيه معانى متفاوتى شده است.
بعضى اين كنيه را صِرف محبّت پدر به فرزند دانسته‏اند و مى‏گويند انسان هرگاه فرزند خود را زياد دوست بدارد و بخواهد اين محبّت را ابراز كند، به فرزندش مى‏گويد: «بابا»، «مادر» و اين در تكلّم عموم مردم رايج است. بنابراين، كنيه­ی «امّ ‏ابيها» نوعى ابراز محبّت شديد از طرف پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)‏به فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها)بوده است.
و شايد اينكه پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) ‏به او مى‏گويد: «اى مادر پدر» به اين علّت باشد كه فاطمه­ زهراء (سلام الله علیها)، مانند مادرى مهربان، براى پدر خود زحمت مى‏كشيد. خاكستر از سر و رويش پاك مى‏كرد، جراحات او را پانسمان مى‏كرد و كارهايى را كه يك مادر در حق فرزند خود انجام مى‏دهد، ايشان براى پدر انجام مى‏داد.
و معناى ديگر آنكه، پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) ‏مانند فرزند، با دخترش برخورد مى‏كرد، دستش را مى‏بوسيد، همانگونه كه فرزند در مقابل مادر بايد چنين باشد، در برابر حضرت زهراء  (سلام الله علیها)، تمام‏قد برمى‏خاست، در هنگام سفر از او خداحافظى مى‏كرد و هنگام بازگشت از سفر اولين ديدارش از زهراى مرضيه (سلام الله علیها)بود. اين عملى است كه هر فرزند مؤدّب به آداب الهى آن را انجام مى‏دهد.
برخى از محقّقين، از معانى « اُمّ» كمك گرفته و وجوهى را براى معناى اين كنيه ذكر نموده‏اند و گفته‏اند يكى از معانى « اُمّ» اصل و ريشه هر چيز است.
فاطمه­ی زهراء (سلام الله علیها)ريشه­ی شجره­ی طيّبه نبوت است و براى تقويت سخن خود به روایت ذيل نيز تمسّك جسته‏اند.
قال الباقر علیه السلام: « الشجره الطيّبه، رسول‏اللَّه (صلی الله علیه و آله وسلم) ‏و فرعها، على علیه السلام و عنصر الشّجره،    فاطمه (سلام الله علیها)و ثمرتها، أولادها و أغصانها و أوراقها، شيعتها.»[4]
امام باقر علیه السلام فرمود: درخت پاكى و طهارت، پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) ‏است، كه شاخه‏ى آن على علیه السلام، ريشه‏هاى آن فاطمه­ی زهرا (سلام الله علیها)، ميوه­ی آن حسن و حسين و زينب و اُمّ‏كلثوم:، شاخ و برگ اين درخت شيعيان آنها مى‏باشد.
قال رسول‏اللَّه (صلی الله علیه و آله وسلم):
« أنا شجره، و فاطمه أصلها، و علي لقاحها، والحسن والحسين ثمرها.»[5]
پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: من درخت پاكى و فاطمه (سلام الله علیها) ريشه‏هاى آن و على علیه السلام پيوند و ماده بارورى آن و حسن و حسين 8 ميوه‏هاى اين درختند.
_____________________________
[1]- فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفى، ج 1، ص 203، از «المناقب»، ج 3، ص 357.
[2]- فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفى، ج 1، ص 203 از «اللمعه البيضاء»، ص 50.
[3]- فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفى، ج 1، ص 203 از «نخبه البيان في تفضيل سيده النسوان»،ص 86.
[4]- فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفى، ج 1، ص 205 از «مجمع‏البحرين» ماده شجر.
[5]- فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفى، ج 1، ص 205 از «ميزان الاعتدال»، ج 1، ص 234 على ما في «احقاق‏الحق»، ج 9، ص 152.