نهج الفصاحه حدیث ٦٠١ تا ٧٠٠

(زمان خواندن: 11 - 21 دقیقه)

601 _ إنّ افضل عمل المؤمن الجهاد في سبيل اللَّه؛

بهترين عمل مؤمن، جهاد در راه خداست.

602 _ إن أفواهكم طرق للقرآن فطيّبوها بالسّواك؛

دهانهاى شما معبر قرآنست آن را با مسواك پاكيزه كنيد.

603 _ إنّ أقلّ ساكنى الجنّة النّساء؛

كمترين ساكنان بهشت زنانند.

604 _ إنّ أكبر الإثم عند اللَّه أن يضيع الرّجل من يقوت؛

بزرگترين گناهان در نظر خدا آن است كه مردى ناخور خود را سرگردان گذارد.

605 _ إنّ أكثر النّاس شبعا في الدّنيا أطولهم جوعا يوم القيامة؛

آنكه در دنيا از همه مردم سيرتر است روز رستاخيز بيشتر از همه گرسنه خواهد ماند.

606 _ إنّ أكثر أهل الجنّة البله؛

بيشتر بهشتيان ابلهانند.

607 _ إنّ أكثر ما يدخل النّاس النّار الأجوفان: الفم و الفرج؛

مردم بيشتر از همه بواسطه دو چيز مجوف بجهنم ميروند: دهان و عورت.

608 _ إنّ أكثر ما يدخل الجنّة النّاس تقوى اللَّه و حسن الخلق؛

مردم بيشتر بواسطه ترس خدا و نيكخلقى ببهشت ميروند.

609 _ إنّ الأحمق يصيب بحمقه أعظم من فجور الفاجر؛

احمق بواسطه حماقت بيشتر از مردم بدكار گناه ميكند.

610 _ إنّ الأرض لتنادي كلّ يوم سبعين مرّة يا بني آدم كلوا ما شئتم و اشتهيتم فو اللَّه لآكلنّ لحومكم و جلودكم؛

زمين هر روز هفتاد بار بانك ميزند، آدميزادگان هر چه مى خواهيد و دوست داريد بخوريد بخدا كه گوشت و پوست شما را خواهم خورد.

611 _ إنّ الإسلام بدا غريبا و سيعود غريبا كما بدا فطوبى للغرباء؛

اسلام در آغاز غريب بود و باز همچنان كه بود غريب خواهد شد خوشا بحال غريبان.

612 _ إنّ الإسلام نظيف فتنظّفوا فإنّه لا يدخل الجنّة إلّا نظيف؛

اسلام پاكيزه است، شما نيز پاكيزه باشيد كه هر كس پاكيزه نيست ببهشت نمى رود.

613 _ إنّ الإيمان ليخلق في جوف أحدكم كما يخلق الثّوب فاسألوا اللَّه تعالى أن يجدّد الإيمان في قلوبكم؛

ايمان شما چون لباسى كه به تن داريد كهنه مى شود از خدا بخواهيد كه ايمان را در دل شما تازه كند.

614 _ إنّ البرّ و الصّلة يستطيلان الأعمار و يعمّران الدّيار و يكثّران الأموال و لو كان القوم فجّارا؛

نيكى با كسان و مهربانى با خويشان عمرها را دراز و شهرها را آباد و اموال را زياد مى كند اگر چه انجام دهندگان آن بدكاران باشند.

615 _ إنّ التّواضع لا يزيد العبد إلّا رفعة فتواضعوا يرفعكم اللَّه و إنّ العفو لا يزيد العبد إلّا عزّا فاعفوا يعزّكم اللَّه و إنّ الصّدقة لا يزيد المال إلّا نماء فتصدّقوا يزدكم اللَّه؛

تواضع مايه رفعت است تواضع كنيد تا خدا شما را رفعت دهد. عفو مايه عزت است عفو كنيد تا خدا شما را عزت بخشد. صدقه موجب فزونى مالست صدقه دهيد تا خدا مالتان را زياد كند.

616 _ إنّ الحسد ليأكل الحسنات كما تأكل النّار الحطب؛

حسد نيكى ها را ميخورد چنان كه آتش هيزم را ميخورد.

617 _ إنّ الحكمة تزيد الشّريف شرفا؛

حكمت شرافت شريف را فزون مى كند.

618 _ إنّ الحياء و الإيمان قرنا جميعا فإذا سلب أحدهما تبعه الآخر؛

حيا و ايمان قرين يك ديگرند وقتى يكى را گرفتند ديگرى همراه آن ميرود.

619 _ إنّ الدّنيا حلوة خضرة و إنّ اللَّه مستخلفكم فيها لينظر كيف تعملون؛

جهان شيرين و سبز است و خدا شما را در آن جاى داده تا ببيند چه ميكنيد.

620 _ إنّ الرّجل إذا رضي هدي الرّجل و عمله فهو مثله؛

هر كه از روش و كار ديگرى راضى باشد مثل اوست.

621  _ إنّ الرّجل إذا نظر إلى امرأته و نظرت إليه نظر اللَّه تعالى إليهما نظر الرّحمة؛

وقتى مرد بزن خود نگرد و زنش بدو نگرد خداوند بديده رحمت بر آنها مى نگرد.

622 _ إنّ الرّجل لا يزال في صحّة رأيه ما نصح لمستشيره، فإذا غشّ مستشيره سلبه اللَّه تعالى صحّة رأيه؛

مرد تا هنگامى كه مشورت كنان خود را رهبرى مى كند از اصابت رأى بهره ور است و همين كه با مشورت كنان خيانت كرد خدا اصابت رأى را از او ميگيرد.

623 _ إنّ الرجل لترفع درجته في الجنّة فيقول أنّى لي هذا؟ فيقال باستغفار ولدك لك؛

مقام يكى را در بهشت بالا برند و گويد اين مقام از كجا براى من حاصل شد؟ گويند فرزندت براى تو آمرزش طلبيد.

624 _ إنّ الرّجل ليحرم الرّزق بالذّنب يصيبه و لا يردّ القدر إلّا الدّعاء و لا يزيد في العمر إلا البرّ؛

انسان بسبب گناه از روزى محتوم محروم ماند و تقدير جز بدعا برنگردد و عمر جز به نيكوكارى دراز نشود.

625 _ إنّ الرّجل ليطلب الحاجة فيزويها اللَّه تعالى عنه لما هو خير له فيتّهم النّاس ظلما لهم فيقول من سبعني؛

انسان حاجتى ميخواهد و خدا براى مصلحتى حاجت او را بر نمى آورد و او بستم مردم را متهم ميكند كه كى حق مرا برد.

626 _ إنّ الرّجل ليعمل- أو المرأة- بطاعة اللَّه تعالى ستّين سنة ثمّ يحضرهما الموت فيضارّان في الوصيّة فتجب لهما النّار.

مرد يا زن شصت سال خدا را عبادت مى كنند و هنگام مرگ در وصيت بحق رفتار نمى كنند و جهنم بر آنها واجب مى شود.

627 _ إنّ الرّجل ليعمل عمل الجنّة فيما يبدو للنّاس و هو من أهل النّار و إنّ الرّجل ليعمل عمل النّار فيما يبدو للنّاس و هو من أهل الجنّة.

گاه مى شود كه انسان در نظر مردم كار بهشتيان مى كند اما به حقيقت از جهنميان است و گاه مى شود كه انسان در نظر مردم كار جهنميان مى كند و بحقيقت اهل بهشت است.

628_ إنّ الرّجل ليعمل الزّمن الطّويل بعمل أهل الجنّة ثمّ يختم له عمله بعمل أهل النّار و إنّ الرّجل ليعمل الزّمن الطّويل بعمل أهل النّار ثمّ يختم عمله بعمل أهل الجنّة.

گاه مى شود كه انسان مدتى دراز كار بهشتيان مى كند پس از آن كار وى به رفتار جهنميان خاتمه مى يابد و گاه مى شود انسان مدتى دراز كار جهنميان ميكند و پس از آن كار وى به رفتار بهشتيان خاتمه مى يابد

629 _ إنّ الرّحمة لا تنزل على قوم فيهم قاطع رحم.

مردمى كه در ميان آنها كسى از خويشاوندان بريده باشد، رحمت خدا بر آنها فرود نمى آيد.

630 _ إنّ الرّزق ليطالب العبد أكثر ممّا يطلبه أجله.

روزى بيشتر از اجل در جستجوى بنده است.

631 _ إنّ الزّناة يأتون تشتعل وجوههم نارا.

روز قيامت چهره زناكاران از آتش مشتعل است.

632 _ إنّ السّعادة كلّ السّعادة طول العمر في طاعة اللَّه.

سعادت كامل آنست كه عمر دراز را در عبادت خداوند بپايان برند.

633 _ إنّ السّعيد لمن جنّب الفتن و لمن ابتلي فصبر.

خوشبخت آنست كه از فتنه ها كناره گيرد و آنكه بزحمتى مبتلا شود و صبر كند.

634 _ إنّ السّموات السّبع و الأرضين السّبع و الجبال ليلعن الشّيخ الزّاني و إنّ فروج الزّناة ليؤذي أهل النّار نتن ريحها.

هفت آسمان و هفت زمين و كوه ها پير زنا كار را لعنت مى كنند و تعفن عورت زناكار جهنميان را اذيت ميكند.

635 _ إنّ السّيّد لا يكون بخيلا.

آقا بخيل نميشود.

636 _ إنّ الشّاهد يرى ما لا يرى الغائب.

حاضر چيزها بيند كه غايب نه بيند.

637 _ إنّ الشّياطين تغدوا براياتها إلى الأسواق فيدخلون مع أوّل داخل و يخرجون مع آخر خارج.

شيطانها صبحگاهان با بيرقهاى خود ببازارها ميروند و با هر كه زودتر ببازار رود داخل مى شوند و با هر كه ديرتر در آيد بيرون مى آيند.

638 _ إنّ الشّيطان مع الواحد و هو من الإثنين أبعد.

شيطان با يكتن است و از دو تن دورتر است.

639 _ إنّ الشّيطان يأتي أحدكم فيقول من خلقك؟ فيقول اللَّه فيقول فمن خلق اللَّه؟ فإذا وجد أحدكم ذلك فليقل: آمنت باللَّه و رسوله فإنّ ذلك يذهب عنه.

شيطان پيش يكى از شما آيد و گويد كى ترا خلق كرد؟ جواب دهد خدا، گويد خدا را كى خلق كرد اگر يكى از شما چنين پندارى بخاطر يافت گويد بخدا و پيغمبر او ايمان دارم و اين پندار از خاطر او برود.

640 _ إنّ الشّيطان يجري من ابن آدم مجرى الدّم.

شيطان مانند خون در تن انسان جاريست.

641 _ إنّ الشّيطان يحبّ الحمرة فإيّاكم و الحمرة و كلّ ثوب ذي شهرة.

شيطان سرخى را دوست دارد از سرخى و هر لباسى كه باعث انگشت نمائيست بپرهيزيد.

642 _ إنّ الشّيطان قال و عزّتك يا ربّ لا أبرح أغوي عبادك ما دامت أرواحهم في أجسادهم فقال الرّبّ و عزّتي و جلالي لا أزال أغفر لهم ما استغفروني.

شيطان گفت پروردگارا بعزت تو سوگند كه تا وقتى كه روح بندگان تو در تنشان است پيوسته آنها را گمراه ميكنم، خداوند گفت بعزت و جلالم سوگند كه تا وقتى از من بخشش طلبند پيوسته آنها را مى بخشم.

643 _ إنّ الصّبحة تمنع بعض الرّزق.

خواب صبحگاهى مانع قسمتى از روزى مى شود.

644 _ إنّ الصّبر عند الصّدمة الاولى.

صبر حقيقى در صدمه نخستين است.

645 _ إنّ الصّدقة على ذي قرابة يضعف أجرها مرّتين.

صدقه اى كه بخويشاوند دهند پاداش مكرر دارد.

646 _ إنّ الصّدقة لتطفي غضب الرّبّ و تدفع ميتة السّوء.

صدقه خشم خداوند را فرو مى نشاند و از مرگ بد جلوگيرى ميكند.

647 _ إنّ الصّدقة لتطفي عن أهلها حرّ القبور و إنّما يستظلّ المؤمن يوم القيامة في ظلّ صدقته.

صدقه گرماى قبر صدقه دهندگان را تخفيف مى دهد و مؤمن روز رستاخيز در سايه صدقه خويش قرار ميگيرد.

648 _ إنّ الصّفا الزّلّال الّذي لا تثبت عليه أقدام العلماء الطّمع.

طمع سنگ لغزانى است كه پاى دانشمندان بر آن استوار نميماند.

648 _ إنّ الصّدق يهدي إلى البرّ و إنّ البرّ يهدي إلى الجنّة و إنّ الرّجل ليصدق حتّى يكتب عند اللَّه صدّيقا و إنّ الكذب يهدي إلى الفجور و إنّ الفجور يهدي إلى النّار و إنّ الرّجل ليكذب حتّى يكتب عند اللَّه كذّابا.

راستى رهنماى نيكيست و نيكى رهنماى بهشت است و مرد راست ميگويد تا پيش خدا راستگو بقلم ميرود. دروغ راهنماى بديست و بدى راهنماى جهنم است و مرد دروغ ميگويد تا پيش خدا دروغگو بقلم ميرود.

649 _ إنّ الصّدقة لا تزيد المال إلّا كثرة.

صدقه مال را افزون ميكند.

650 _ إنّ العار ليلزم المرء يوم القيامة حتّى يقول يا ربّ لإرسالك بي إلى النّار أيسر عليّ ممّا ألقى و إنّه ليعلم ما فيها من شدّة العذاب.

در قيامت آن قدر ننگ گريبانگير انسان مى شود كه ميگويد خدايا اگر مرا بجهنم بفرستى بهتر از اين وضع است در صورتى كه از سختى عذاب جهنم خبر دارد.

651 _ إنّ العبد إذا أخطأ خطيئة نكتت في قلبه نكتة سوداء فإن هو نزع و استغفر و تاب صقل قلبه و إن عاد زيد فيها حتّى تعلو على قلبه و هو الرّان الّذي ذكر اللَّه تعالى «كلّا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون».

بنده وقتى گناهى كند نقطه سياهى در دل او پديد مى آيد اگر از گناه دل بر كند و بخشش خواست و توبه كرد دلش صاف مى شود و اگر گناهى ديگر كرد نقطه سياه افزون مى شود تا دل را فرو گيرد و اين «چيرگى گناه» است كه خداوند گويد: «نه بلكه گناهشان بر دلهايشان چيره شد»

652 _ إنّ العبد إذا كان همّه الآخرة كفّ اللَّه تعالى عليه ضيعته و جعل غناه في قلبه فلا يصبح إلّا غنيّا و إذا كان همّه الدّنيا أفشى اللَّه تعالى ضيعته و جعل فقره بين عينيه فلا يمسي إلّا فقيرا و لا يصبح إلّا فقيرا.

بنده اگر در آخرت دل بسته باشد خداوند دارائى او را بقدر كفاف كند و ثروتش را در قلبش قرار دهد و پيوسته بى نياز باشد و اگر بدنيا دل بسته باشد خداوند دارائى او را فراوان كند و فقر را رو برويش قرار دهد و پيوسته فقير باشد.

653 _ إنّ العبد ليتصدّق بالكسرة تربو عند اللَّه حتّى تكون مثل أحد.

بنده يك پاره نان صدقه مى دهد و پيش خدا بزرگ مى شود تا مثل كوه احد مى شود.

654 _ إنّ العبد ليدرك بحسن الخلق درجة الصّائم القائم.

بنده بوسيله خوش خلقى بمقام روزه دار و نمازگزار ميرسد.

655 _ إنّ العبد ليذنب الذّنب فيدخل به الجنّة يكون نصب عينيه تائبا فارّا حتّى يدخل به الجنّة.

بنده گناهى ميكند و بوسيله آن ببهشت ميرود زيرا گناه پيوسته در خاطر اوست و وى توبه كنان و از گناه گريزان است.

656 _ إنّ العجب ليحبط عمل سبعين سنة.

خود پسندى و غرور عبادت هفتاد ساله را نابود ميكند.

657 _ إنّ العلماء هم ورثة الأنبياء ورثوا العلم فمن أخذه أخذ بحظّ وافر.

دانشمندان وارث پيغمبرانند و دانش را از آن ها ميراث برده اند هر كس دانش فرا گيرد سهم فراوان از ميراث پيغمبران گرفته است.

658 _ إنّ العين لتدخل الرّجل القبر و تدخل الجمل القدر.

چشم بد مرد را بقبر ميرساند و شتر را بديگ ميكشاند.

659 _ إنّ الغادر ينصب له لواء يوم القيامة فيقال ألا هذه غدرة فلان ابن فلان.

روز رستاخيز براى پيمان شكن پرچمى برافرازند و گويند اين پيمان شكنى فلان پسر فلان است.

660 _ إنّ الغضب من الشّيطان و إنّ الشّيطان خلق من النّار و إنّما تطفا النّار بالماء فإذا غضب أحدكم فليتوضّأ.

خشم از شيطان است و شيطان از آتش پديد آمده و آتش را بآب خاموش توان كرد وقتى يكى از شما خشمگين شود وضو گيرد.

661 _ إنّ الفتنة تجي ء فتنسف العباد نسفا و ينجو العالم منها بعلمه.

فتنه بيايد و بندگان را مغلوب كند و دانشمند بكمك دانش خود از آن رهائى يابد.

662 _ إنّ الفحش و التّفحّش ليسا من الإسلام في شي ء و إنّ أحسن النّاس إسلاما أحسنهم خلقا.

بدگوئى و بدزبانى از صفات اسلام نيست و از همه مردمِ اسلام آن كس بهتر است كه اخلاقش نيكتر است.

663 _ إنّ الفخذ عورة.

ران جزو عورت است.

664 _ إنّ القاضي العدل ليجاء به يوم القيامة فيلقى من شدّة الحساب ما يتمنّى أن لا يكون قضى بين اثنين في تمرة.

قاضى عادل را روز قيامت بحساب ميكشند و از سختى حساب چيزها مى بيند كه آرزو مى كند ميان دو كس در باره يك خرما قضاوت نكرده بود.

665 _ إنّ القلوب بين إصبعين من أصابع اللَّه يقلبها.

دلها ميان دو انگشت از انگشتان خداست و آن را زير و رو همى كند.

666 _ إنّ اللَّه أبى علىّ فيمن قتل مؤمنا ثلاثا.

خداوند سه بار خواهش مرا در باره بخشش كسى كه مؤمنى را كشته رد كرد.

667 _ إنّ اللَّه احتجز التّوبة على كلّ صاحب بدعة.

وقتى خداوند توبه را بر بدعت گذار ممنوع ساخته است.

668 _ إنّ اللَّه إذا أجرى على يد رجل خير الرّجل فلم يشكره فليس للَّه بشاكر.

وقتى خداوند خير كسى را به دست ديگرى انجام دهد و او را سپاس نگزارد سپاس خدا را نيز نداشته است.

669 _ إنّ اللَّه إذا أحبّ إنفاذ أمر سلب كلّ ذي لبّ لبّه.

خداوند وقتى بخواهد كارى را انجام دهد عقل خردمندان را بگيرد

670 _ إنّ اللَّه إذا قضى على عبد قضاء لم يكن لقضائه مردّ.

وقتى خداوند چيزى بر بنده خويش مقدر سازد تقدير وى تغيير پذير نيست.

671 _ إنّ اللَّه إذا أراد أن يهلك عبدا نزع منه الحياء فإذا نزع منه الحياء لم تلقه إلّا مقيتا ممقتا، فإذا لم تلقه إلّا مقيتا ممقتا نزعت منه الأمانة فإذا نزعت منه الأمانة لم تلقه إلّا خائنا مخوّنا نزعت منه الرّحمة فإذا نزعت منه الرّحمة لم تلقه إلّا رجيما ملعّنا نزعت منه ربقة الإسلام.

خداوند وقتى بخواهد بنده اى را هلاك سازد حيا را از او بگيرد وقتى حيا از او گرفته شود متنفر و منفور شود. وقتى متنفر و منفور شد امانت از او گرفته شود و همين كه امانت از او گرفته شد راه خيانت پيش گيرد و كسان نيز بدو خيانت كنند و وقتى چنين شد رحم از او بر خيزد وقتى رحم از او برخاست مطرود و ملعون شود و طوق اسلام را از گردن او بردارند.

672 _ إنّ اللَّه إذا أراد بقوم خيرا ابتلاهم.

وقتى خداوند براى قومى نيكى خواهد آنها را مبتلا سازد.

673 _ إنّ اللَّه إذا أراد إمضاء أمر نزع عقول الرّجال حتّى يمضي أمره فإذا أمضاه ردّ إليهم عقولهم و وقعت النّدامة.

وقتى خداوند بخواهد كارى را انجام دهد عقل مردان را بگيرد تا كار خود را انجام دهد وقتى كه آن را انجام داد عقلشان را باز پس دهد و پشيمانى رخ نمايد.

674 _ إنّ اللَّه إذا أنعم على عبد نعمة أحبّ أن ترى عليه.

وقتى خداوند نعمتى ببنده اى بدهد دوست دارد كه آن را بر او آشكار بيند.

675 _ إنّ اللَّه إذا غضب على أمّة لم ينزل بها عذاب خسف و لا مسخ نملت أسعارها و يحبس عنها أمطارها و يلي عليها أشرارها.

وقتى خداوند بر قومى خشمگين شود و آنها را بر زمين فرو نبرد و مسخ نكند، قيمتهايشان گران شود و باران بر آنها كم بارد و اشرارشان زمام كارشان را به دست گيرند.

676 _ إنّ اللَّه استخلص هذا الدّين لنفسه و لا يصلح لدينكم إلّا السّخاء و حسن الخلق ألا فزيّنوا دينكم بهما.

خداوند اين دين را خاص خود كرده است، با دين شما جز بخشش و خوش خلقى سازگار نيست؛ دين خود را باين دو صفت آرايش دهيد.

677 _ إنّ اللَّه أمرني بمدراة النّاس كما أمرني بإقامة الفرائض.

خداوند بمن فرمان داده با مردم بمدارا رفتار كنم، همچنان كه مرا باداى واجبات مأمور ساخته است.

678 _ إنّ اللَّه أوحى إليّ أن تواضعوا حتّى لا يفخر أحد على أحد و لا يبغي أحد على أحد.

خداوند بمن وحى فرستاده كه فروتنى كنيد تا كسى بر كسى افتخار نكند و كسى بر كسى تعدى نكند.

679 _ إنّ اللَّه بحكمته و فضله جعل الرّوح و الفرح في اليقين و الرّضا و جعل الهمّ و الحزن في الشّك و السّخط.

خداوند بحكمت و فضل خويش آسايش و شادى را در يقين و رضا قرار داده و غم و اندوه را در ترديد و غضب وديعه نهاده است.

680 _ إنّ اللَّه تعالى إذا أحبّ عبدا دعا جبريل فقال إنّي أحبّ فلانا فأحبّه فيحبّه جبريل ثمّ ينادي في السّماء فيقول إنّ اللَّه يحبّ فلانا فأحبّوه فيحبّه أهل السّماء ثمّ يوضع له القبول في الأرض و إذا أبغض عبدا دعا جبريل فيقول إنّي أبغض فلانا فأبغضه فيبغضه جبريل ثمّ ينادي في أهل السّماء إنّ اللَّه تعالى يبغض فلانا فأبغضوه فيبغضونه ثمّ توضع له البغضاء في الأرض.

خداوند وقتى بنده اى را دوست دارد جبرئيل را فرو خواند و گويد من فلانى را دوست دارم او را دوست بدار و جبرئيل او را دوست دارد سپس در آسمان ندا دهد و گويد خداوند فلان را دوست دارد او را دوست داريد و اهل آسمان نيز او را دوست دارند پس از آن در زمين نيز مقبول كسان شود. و همين كه خدا بنده اى را دشمن داشت جبرئيل را فرو خواند و گويد من فلانى را دشمن دارم او را دشمن بدار و جبرئيل او را دشمن دارد، سپس در ميان اهل آسمان بانگ زند كه خداوند فلانى را دشمن دارد او را دشمن بداريد و او را دشمن دارند و در زمين نيز مبغوض كسان شود.

681 _ إنّ اللَّه تعالى إذا أحبّ عبدا جعل رزقه كفافا.

وقتى خداوند بنده اى را دوست دارد روزى او را بقدر كفايت كند.

682 _ إنّ اللَّه تعالى إذا أنزل عاهة من السّماء على أهل الأرض صرفت عن عمار المساجد.

خداوند وقتى مرضى را از آسمان بر مردم فرود آورد آن را از بانيان مساجد بگرداند.

683 _ إنّ اللَّه تعالى إذا أنعم على عبد نعمة يحبّ أن يرى أثر النّعمة عليه و يكره البؤس و التّباؤس و يبغض السّائل

خداوند وقتى نعمتى ببنده اى دهد دوست دارد اثر نعمت بر او ديده شود و تظاهر بتنگدستى را دوست ندارد و گداى پر رو را دشمن دارد و شخص باحياى عفيف

684 _ الملحف و يحبّ الحييّ العفيف المتعفّف.

را كه از محرمات دورى ميگيرد دوست دارد.

685 _ إنّ اللَّه تعالى اطّلع على أهل بدر و قال اعملوا ما شئتم فقد غفرت لكم.

خداوند به بدريان نگريست و گفت هر چه ميخواهيد بكنيد كه شما را بخشيدم.

686 _ إنّ اللَّه تعالى تجاوز لامّتي عما حدّثت به أنفسها ما لم تتكلّم أو تعمل به.

خداوند بر امت من چيزهائى را كه در دلشان بگذرد اگر بگفتار و كردار منجر نشود بخشيده است.

687_ إنّ اللَّه تجاوز لي عن أمّتي الخطاء و النّسيان و ما استكرهوا عليه.

خداوند اشتباه و فراموشى و كارهاى اضطرارى امت مرا بمن بخشيده است.

687 _ إنّ اللَّه تعالى جعل للمعروف وجوها من خلقه حبّب إليهم المعروف و حبّب إليهم فعاله و وجّه طلّاب المعروف إليهم و يسّر عليهم إعطاءه كما يسّر الغيث إلى الأرض الجدبة ليحييها و يحيي بها أهلها و إنّ اللَّه تعالى جعل للمعروف أعداء من خلقه بغّض إليهم المعروف و خطر عليهم إعطاءه كما يخطر الغيث عن الأرض الجدبة ليهلكها و يهلك بها أهلها.

خداوند كسانى از خلق خود را براى نيكوكارى قرار داده و نيكى را محبوب آن ها ساخته و ميل انجام آن را در دلشان انداخته و طالبان نيكى را بسويشان روان كرده و انجام نيكى را براى آن ها آسان كرده است چنان كه باران را آسان بزمين بى آب ميرساند تا آن را آباد و مردمش را منتفع سازد و خداوند كسانى از خلق خود را دشمن نيكوكارى قرار داده و نيكى را منفور آنها ساخته و انجام آن را بر آنها ممنوع گردانيده چنان كه باران را بر زمين بى آب ممنوع ميكند تا آن را خراب و مردمش را هلاك كند.

689 _ إنّ اللَّه تعالى جعل ما يخرج من ابن آدم مثلا للدّنيا.

خداوند چيزى را كه از آدميزاد بيرون مى آيد مثال دنيا قرار داده است.

690 _ إنّ اللَّه تعالى جميل يحبّ الجمال سخيّ يحبّ السّخاء، نظيف يحبّ النّظافة

خداوند زيباست و زيبائى را دوست دارد، بخشنده است و بخشش را دوست دارد، پاكيزه است و پاكيزگى را دوست دارد.

691 _ إنّ اللَّه تعالى جواد يحبّ الجود و يحبّ معالي الأخلاق و يكره سفسافها.

خداوند بخشنده است و بخشش را دوست دارد و اخلاق عالى را دوست دارد و اخلاق پست را دوست ندارد.

692 _ إنّ اللَّه تعالى حيث خلق الدّاء خلق الدّواء فتداووا.

خداوند كه درد را آفريده درمان را نيز آفريده پس دردهاى خويش را درمان كنيد.

693 _ إنّ اللَّه تعالى حرّم الجنّة على كلّ مراء.

خداوند بهشت را بر ريا كار حرام كرده است.

694 _ إنّ اللَّه تعالى حيّيي ستّير يحبّ الحياء و السّتر فإذا اغتسل أحدكم فليستتر.

خداوند باحيا و پرده پوش است و حيا و پرده پوشى را دوست دارد، پس هنگامى كه يكى از شما غسل ميكند خود را مستور كند.

695 _ إنّ اللَّه تعالى حيي كريم يستحيي إذا رفع الرّجل إليه يديه أن يردّهما صفرا خائبتين.

خداوند باحيا و بخشنده است وقتى مردى دست هاى خود را به سوى او بلند كرد شرم دارد كه آن را خالى و نوميد باز گرداند.

696 _ إنّ اللَّه تعالى خلق الخلق حتّى إذا فرغ من خلقه قامت الرّحم فقال مه؟ فقالت هذا مقام العائذ بك من القطيعة، قال نعم أما ترضين أن أصل من وصلك و أقطع من قطعك قالت بلى يا ربّ قال فذلك لك.

خداوند خلق را بيافريد همين كه از خلقت فراغت يافت خويشاوندى بپا خاست، خدا گفت چيست؟
خويشاوندى گفت از قطع رشته خويش بتو پناه مى برم، خداوند گفت خوب آيا راضى نيستى هر كه ترا پيوند دهد با او پيوند گيرم و هر كه ترا ببرد از او ببرم گفت چرا پروردگارا گفت چنين باشد.

697 _ إنّ اللَّه تعالى خلق الرّحمة يوم خلقها مائة رحمة فأمسك عنده تسعا و تسعين رحمة و أرسل في خلقه كلّهم رحمة فلو يعلم الكافر بكلّ الّذي عند اللَّه من الرّحمة لم ييأس من الجنّة و لو يعلم المؤمن بالّذي عند اللَّه من العذاب لم يأمن من النّار.

خداوند روزى كه رحمت را آفريد صد قسمت آفريد نود و نه قسمت را پيش خود نگهداشت و يك قسمت را بهمه مخلوق داد اگر كافر ميدانست چقدر رحمت پيش خدا است از بهشت مأيوس نميشد و اگر مؤمن ميدانست چقدر عذاب پيش خدا است از جهنم ايمن نبود.

698 _ إنّ اللَّه تعالى خلق الجنّة بيضاء و أحبّ شي ء إلى اللَّه البياض.

خداوند بهشت را سفيد آفريده و سفيدى از همه رنگها پيش خدا محبوبتر است.

699 _ إنّ اللَّه تعالى خلق خلقه في ظلمة فألقى عليهم من نوره فمن أصابه من ذلك النّور يومئذ اهتدى و من أخطأه ضلّ.

خداوند مخلوق خود را در تاريكى بيافريد و از نور خود بر آنها انداخت، هر كس در آن روز از آن نور بدو رسيد هدايت يافت و هر كس از آن دور ماند گمراه گشت.

700 _ إنّ اللَّه تعالى رضي لهذه الامّة اليسر و كره لها العسر.

خداوند براى اين امت آسانى را پسنديده و سختى را نپسنديده است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page