نهج الفصاحه حدیث ٩٠١ تا ١٠٠٠

(زمان خواندن: 10 - 19 دقیقه)

901 _ إنّ مثل الّذي يعود في عطيّته كمثل الكلب أكل حتّى إذا شبع قاء ثمّ عاد في قيئه ثمّ أكله.

آنكه بخشش خود را پس ميگيرد مانند سگ است كه بخورد و وقتى سير شد قى كند و آنگاه به قى كرده خود باز گردد و آن را بخورد.

902 _ إنّ محرّم الحلال كمحلّل الحرام.

آنكه حلال را حرام ميكند مانند كسى است كه حرام را حلال مى كند.

903 _ إنّ مطعم ابن آدم قد ضرب مثلا للدّنيا و إن قزحه و ملحه فانظر إلى ما يصير.

غذاى آدميزاد را نمونه دنيا قرار داده اند هر قدر آن را ادويه و نمك بزند بنگر آخر چه مى شود.

904 _ إنّ معافاة اللَّه العبد في الدّنيا أن يستر عليه سيّئاته.

بخشش خداوند نسبت ببنده در اين جهان اينست كه گناهان او را مستور دارد.

905 _ إنّ مغيّر الخلق كمغيّر الخلق إنّك لا تستطيع أن تغيّر خلقه حتّى تغيّر خلقه.

آنكه ميخواهد سيرت را تغير دهد مانند كسى است كه ميخواهد صورت را تغيير دهد اگر توانستى صورت را تغيير دهى سيرت را نيز تغيير توانى داد.

906 _ إنّ ممّا يلحق المؤمن من عمله و حسناته بعد موته علما نشره و ولدا صالحا تركه و مصحفا ورّثه أو مسجدا بناه أو بيتا لابن السّبيل بناه أو نهرا أجراه أو صدقة أخرجها من ماله في صحّته و حياته تلحقه من بعد موته.

از جمله اعمال و نيكيهاى مؤمن كه بعد از مرگ بدو ميرسد دانشى است كه منتشر كرده باشد و فرزند پارسائيست كه بجا گذاشته باشد و قرآنى است كه به ارث گذاشته باشد يا مسجدى كه بنا كرده باشد يا خانه اى كه براى كاروانيان بپا كرده باشد يا نهرى كه بكمك او جريان يافته باشد يا مالى كه در دوران صحت و حيات از مال خويش جدا كرده باشد همه اينها پس از مرگ بدو ميرسد.

907 _ إنّ من أحبّكم إليّ أحسنكم أخلاقا.

هر كس از شما خوش خلق تر است پيش من محبوبتر است.

908 _ إنّ من أشراط السّاعة أن يرفع العلم و يظهر الجهل و يفشو الزّنا و يشرب الخمر و يذهب الرّجال و يبقي النّساء حتّى يكون لخمسين امرأة قيّم واحد.

از علائم رستاخيز آنست كه دانش از ميان بر خيزد و جهالت آشكار شود و زنا رواج گيرد و شراب نوشند، مردان بروند و زنان بمانند تا حدى كه پنجاه زن يكسر پرست داشته باشند.

909 _ إنّ من أعظم الخطايا من اقتطع مال امرئ مسلم بغير حقّ و إنّ من الحسنات عيادة المريض.

از گناهان بزرگ اينست كه مال ديگرى را بدون حق تصرف كنند و عيادت مريض از كارهاى نيك است.

910 _ إنّ من أكمل المؤمنين إيمانا أحسنهم خلقا و ألطفهم بأهله.

از همه مؤمنان ايمان آن كس كاملتر است كه اخلاقش نيكتر است و با كسان خود بهتر رفتار ميكند.

911 _ إنّ من تمام إيمان العبد أن يستثني في كلّ حديثه.

نشانه كمال ايمان مرد اينست كه در همه سخن خود استثنائى بياورد.

912 _ إنّ من سعادة المرء أن يطول عمره و يرزقه اللَّه الإنابة.

از لوازم سعادت مرد اينست كه زندگانى او دراز شود و خداوند توبه را نصيب وى كند.

915 _ إنّ من شرّ النّاس منزلة عند اللَّه يوم القيامة عبدا أذهب آخرته بدنيا غيره.

بدترين مردم در نظر خدا روز رستاخيز بنده ايست كه آخرت خود را براى دنياى ديگرى از دست داده باشد.

916 _ إنّ من البيان لسحرا و إنّ من الشّعر لحكما و إنّ من القول عيّا و إنّ من طلب العلم جهلا.

بعضى بيانها سحر است و بعضى شعرها حكمت است و بعضى سخن ها الكنى است و بعضى دانشجوئى ها جهالت است.

917 _ إنّ من الذّنوب ذنوبا لا يكفّرها الصّلاة و لا الصّيام و لا الحجّ و لا العمرة، يكفّرها الهموم في طلب المعيشة.

بعضى گناهان هست كه نماز و روزه و حج و عمره آن را محو نمى كند فقط گرفتارى در طلب معاش آن را نابود ميكند.

918 _ إنّ من السّرف أن تأكل كلّ ما اشتهيت.

يكى از اقسام اسراف اينست كه هر چه ميخواهى بخورى.

919 _ إنّ من السّنّة أن يخرج الرّجل مع ضيفه إلى باب الدّار.

خوبست كه مرد با مهمان خود تا در خانه برود.

920 _ إنّ من النّاس ناسا مفاتيح للخير مغاليق للشّرّ و إنّ من النّاس ناسا مفاتيح الشّرّ مغاليق للخير فطوبى لمن جعل اللَّه مفاتيح الخير على يديه و ويل لمن جعل اللَّه مفاتيح الشّر على يديه.

بعضى مردم كليد خيرند و قفل شر و بعض ديگر كليد شرند و قفل خير خوشا بحال آن كسى كه خداوند كليد خير را در دست او قرار داده و بدا بحال آن كس كه خدا كليد شر را بدست او سپرده است.

921 _ إنّ من اليقين أن لا ترضى أحدا بسخط اللَّه و لا تحمد أحدا على ما آتاك اللَّه و لا تذمّ أحدا على ما لم يؤتك اللَّه، فإنّ الرّزق لا يجرّه حرص حريص و لا يصرفه كراهة كاره.

از لوازم ايمان اينست كه براى خشنودى كسان خدا را خشمگين نسازى و بر نعمتى كه خدا داده كسيرا سپاس نگزارى و براى آنچه خدا نداده كسى را مذمت نكنى كه روزى به آز حريصان فزونى نگيرد و به تنفر كسان نقصان نپذيرد.

922 _ إنّ مثل العلماء في الأرض كمثل النّجوم في السّماء يهتدى بها في ظلمات البرّ و البحر، فإذا انطمست النّجوم أوشك أن تضلّ الهداة.

دانشمندان در زمين مانند ستارگان آسمانند كه در ظلمات خشگى و دريا بكمك آن راه جويند و همين كه ستارگان نهان شدند ممكن است ره يافتگان نيز گمراه شوند.

923 _ إنّ من حقّ الولد على والده أن يعلّمه الكتابة و أن يحسن اسمه و أن يزوّجه إذا بلغ.

از جمله حقوق فرزند بر پدر آنست كه او را نوشتن آموزد و نام او را خوب انتخاب كند و هنگام بلوغ به او زن بدهد.

924 _ إنّ من عباد اللَّه من لو أقسم على اللَّه لأبرّه.

بعضى بندگان خدا هستند كه اگر قسم خورند كه خدا چنين ميكند چنان خواهد كرد.

925 _ إنّ من لم يسأل اللَّه تعالى يغضب عليه.

هر كه از خدا چيزى نخواهد خدا بر او خشمگين مى شود.

926 _ إنّ من معادن التّقوى تعلّمك إلى ما قد علمت علم ما لم تعلم و النّقص فيما قد علمت قلّة الزّيادة فيه و إنّما يزهد الرّجل في علم ما لم يعلم قلّة الانتفاع بما قد علم.

از جمله منابع پرهيزكارى اين است كه ندانسته ها را بياموزى و بدانسته ها ضميمه كنى، اگر افزايش دانش كم شود مايه نقصان آن مى شود و كسى كه از دانسته هاى خود كمتر سود برد، در آموختن ندانسته ها سستى ميكند.

927 _ إنّ من موجبات المغفرة إدخال السّرور على أخيك المؤمن.

از جمله لوازم آمرزش اينست كه برادر مؤمن خود را خرسند سازى.

928 _ إنّ من موجبات المغفرة بذل السّلام و حسن الكلام.

از جمله لوازم آمرزش اداى سلام و نيكى كلام است.

929 _ إنّ من يمن المرأة تيسير خطبتها و تيسير صداقها.

نشان ميمنت زن اينست كه خواستگاريش آسان و مهرش سبك باشد.

930 _ إنّ ناركم هذه جزء من سبعين جزء من نار جهنّم و لو لا أنّها أطفئت بالماء مرّتين ما انتفعتم بها و إنّها لتدعوا اللَّه أن لا يعيدها فيها.

اين آتش شما يكجزء از هفتاد جزء از آتش جهنم است و اگر دو بار آتش خاموش نشده بود از آن بهره مند نتوانستيد شد آتش دنيا از خدا مى خواهد كه او را بجهنم باز نگرداند.

931 _ إنّ هذا الدّين متين فأوغل فيه برفق و لا تبغض إلى نفسك عبادة اللَّه فإنّ المنبت لا أرضا قطع و لا ظهرا أبقى.

اين دين محكم است بملايمت در آن پيش برو و عبادت خدا را منفور خود مكن زيرا رهرو عجول نه راهى سپرده و نه مركوب خود را حفظ كرده است.

932 _ إنّ هذا الدّينار و الدّرهم أهلكا من قبلكم و هما مهلكاكم.

اين دينار و درهم پيشينيان شما را هلاك كرد و شما را نيز هلاك خواهد كرد.

933 _ إنّ هذه الأخلاق من اللَّه فمن أراد اللَّه تعالى به خيرا منحه خلقا حسنا و من أراد به سوء منحه خلقا سيّئا.

اين اخلاق از خداوند است و خدا براى هر كه نيكى خواهد خلقى نكو بدو دهد و براى هر كه بدى خواهد خلق بدى بدو دهد.

934 _ إنّ هذه القلوب تصدأ كما يصدأ الحديد قيل فما جلاءها قال ذكر الموت و تلاوة القرآن.

دلها مانند آهن زنگ ميزند گفتند صيقل آن چيست؟ گفت ياد مرگ و خواندن قرآن.

935 _ إنّ هذه القلوب أوعية فخيرها أوعاها.

دلها مانند ظرف است و بهتر از همه دليست كه ظرفيت آن بيشتر است.

936 _ إنّما الأمل رحمة من اللَّه لامّتي، لولا الأمل ما أرضعت أمّ ولدا و لا غرس غارس شجرا.

اميد رحمت خدا براى امت من است اگر اميد نبود مادرى فرزند خود را شير نمى داد و كسى درختى نميكاشت.

937 _ إنّما الأعمال بالنّيات و الخواتيم.

ارزش اعمال به نيت و سرانجام آنست.

938 _ إنّما الحلف حنث أو ندم.

نتيجه قسم شكستن است يا ندامت.

939 _ إنّما العلم بالتّعلّم و إنّما الحلم بالتّحلّم و من يتحرّ الخير يعطه و من يتّق الشّرّ يوقه.

علم از تعلم و حلم از تظاهر به حلم حاصل مى شود هر كه جوياى خير باشد همانش دهند و هر كه از شر بگريزد از آن بر كنار ماند.

940 _ إنّما أنا بشر إذا أمرتكم بشي ء من دينكم فخذوا به و إذا أمرتكم بشي ء من رأيي فإنّما أنا بشر.

من انسانى مانند شما هستم وقتى شما را بچيزى در كار دين دستور دادم بدان رفتار كنيد و وقتى از پيش خود شما را بچيزى فرمان دادم من انسان هستم.

941 _ إنّما أنا بشر مثلكم و إنّ الظّنّ يخطي و يصيب و لكن ما قلت لكم قال اللَّه فلن أكذب على اللَّه.

من انسانى مثل شما هستم و گمان بخطا يا صواب ميرود ولى هر چه را بگويم خدا گفته است بر خدا دروغ نمى بندم.

942 _ إنّما أنا بشر و إنّكم تختصمون إليّ، فلعلّ بعضكم أن يكون الحن بحجّته من بعض فأقضي له على نحو ما أسمع فمن قضيت له بحقّ مسلم فإنّما هي قطعة من النّار فليأخذها أو يتركها.

من انسانى هستم و شما دعاوى خود را پيش من مى آوريد شايد بعضى از شما دلايل خود را بهتر از ديگرى بيان كند و من مطابق مسموعات خود بنفع او قضاوت كنم هر كس بموجب قضاوت من حق مسلمانى را تصرف كند پاره اى از آتش را به دست خود آورده است خواهد نگهدارد و خواهد رها كند.

943 _ إنّما أهلك الّذين من قبلكم أنّهم كانوا إذا سرق فيهم الشّريف تركوه و إذا سرق فيهم الضّعيف أقاموا عليه الحدّ.

هلاك پيشينيان شما از آنجا بود كه دزد معتبر را رها ميكردند و دزد ضعيف را مجازات ميدادند.

944 _ إنّما بعثت لأتمّم مكارم الأخلاق.

من مبعوث شدم تا فضائل اخلاق را بكمال رسانم.

945 _ إنّما بقي من الدّنيا بلاء و فتنة.

از دنيا جز بلا و فتنه باقى نمانده است.

946 _ إنّما شفاء العيّ السؤال.

علاج نادانى سؤال است.

947 _ إنّما مثل القلب مثل ريشة بالفلاة تعلّقت في أصل شجرة يقلّبها الرّيح ظهرا لبطن.

دل مانند رشته ايست در بيابانى بدرختى آويخته كه باد پيوسته آن را زير و رو ميكند.

948 _ إنّما يبعث النّاس على نيّاتهم.

مردم مطابق پندارهاى خود محشور ميشوند.

949 _ إنّما يتجالس المتجالسان بأمانة اللَّه تعالى فلا يحلّ لأحدهما أن يفشي على صاحبه ما يخاف.

جليسان نگهدار امانت يك ديگرند و روا نيست يكى از آنها راز رفيق خود را آشكار سازد.

950 _ إنّما يدخل الجنّة من يرجوها و إنّما يجنّب النّار من يخافها و إنّما يرحم اللَّه من يرحم.

كسى ببهشت ميرود كه اميد آن دارد و كسى از جهنم دور مى ماند كه از آن بيمناك باشد، خداوند فقط بكسى رحم ميكند كه رحم كند.

951 _ إنّما يدرك الخير كلّه بالعقل و لا دين لمن لا عقل له.

همه خوبيها را بعقل مى توان دريافت و هر كه عقل ندارد دين ندارد.

952 _ إنّما يرحم اللَّه من عباده الرّحماء

خداوند ببندگان رحيم خود رحم ميكند.

953 _ إنّما يسلّط اللَّه على ابن آدم من خافه ابن آدم و لو أنّ ابن آدم لم يخف غير اللَّه لم يسلّط اللَّه عليه أحدا و إنّما و كل ابن آدم لمن رجا ابن آدم و لو أنّ ابن آدم لم يرج إلّا اللَّه لم يكله اللَّه إلى غيره.

خداوند كسى را كه آدميزاد از او مى ترسد بر وى مسلط مى كند اگر جز خدا از كسى نمى ترسيد خدا كسى را بر او مسلط نميكرد آدميزاد بكسى كه بدو اميدوار است واگذار مى شود و اگر جز خدا بكسى اميد نداشت خدا او را بديگرى وانميگذاشت.

954 _ إنّما يكفي أحدكم ما كان في الدّنيا مثل زاد الرّاكب.

براى شما در دنيا چيزى كه به اندازه توشه مسافرى باشد كافى است.

955 _ إنّه يعرف الفضل لأهل الفضل أهل الفضل.

فضيلت اهل فضيلت را صاحب فضيلت مى شناسد.

956 _ إنّي أحرّج عليكم حقّ الضّعيفين: اليتيم و المرأة.

شما را از حق دو ضعيف بسختى بر حذر ميكنم: يتيم و زن.

957 _ إنّي أخاف على أمّتي بعدي أعمالا ثلثة: زلّة عالم و حكم جائر و هوى متّبعا.

من پس از خودم بر امتم از سه چيز بيم دارم لغزش دانا و فرمانروائى ستمگر و پيروى هوس.

958 _ إنّي فيما لم يوح إلىّ كأحدكم.

من در چيزهائى كه بمن وحى نرسيده مانند يكى از شما هستم.

959 _ إنّي لا أخاف عليكم فيما لا تعلمون و لكن أنظروا كيف تعملون فيما تعلمون.

من از آنچه نميدانيد نگرانى ندارم ولى بايد ديد آنچه را مى دانيد چگونه بكار مى بنديد.

960 _ إنّي لأبغض المرأة تخرج من بيتها تجرّ ذيلها تشكو زوجها.

من زنى را كه از خانه خود دامن كشان براى شكايت از شوهرش بيرون شود دشمن دارم.

961 _ إنّي لم أومر أن أنقب على قلوب النّاس و لا أشقّ بطونهم.

من مأمور نيستم بر دلهاى مردم راه يابم يا باطن آنها را بشكافم.

962 _ أنهاك عن ثلاث خصال: الحسد و الحرص و الكبر.

از سه خصلت دور باش حسد و حرص و تكبر.

963 _ أنهاكم عن الزّور.

از شرك و دروغ بپرهيزيد.

964 _ أنهاكم عن قليل ما أسكر كثيره.

هر چه زيادش مست ميكند از كمش نيز اجتناب كنيد.

965 _ اهتبلوا العفو عن عثرات ذوي المروءات.

براى گناهان جوانمردان عذرتراشى كنيد.

966 _ أهل الجور و أعوانهم في النّار.

ستمگران و يارانشان در جهنمند.

967 _ أهون الرّبا كالّذي ينكح أمّه و إنّ أربى الرّبا استطالة المرء في عرض أخيه.

آسانترين رباها چنانست كه كسى با مادر خود زنا كند و بدترين رباها آنست كه مرد در باره عرض برادر دينى خود زبان درازى كند.

968 _ أهون أهل النّار عذابا يوم القيامة رجل يوضع في أخمص قدميه جمرتان يغلي منهما دماغه.

روز رستاخيز از مردم جهنم آنكه عذابش از همه آسانتر است مردى است كه دو قطعه آتش بكف پايش نهند كه از حرارت آن مغز سرش بجوش مى آيد.

969 _ أوتيت جوامع الكلم.

سخنان مختصر و جامع را بمن دادند.

970 _ أوثق سلاح إبليس النّساء.

محكمترين سلاح شيطان زنانند.

971 _ أوصيك أن تستحي من اللَّه كما تستحي من الرّجل الصّالح من قومك.

بتو سفارش ميكنم از خدا چنان شرم كن كه از مردى پارسا از كسان خود شرم ميكنى.

972 _ أوصيك بتقوى اللَّه تعالى في سرّ أمرك و علانيته و إذا أسأت فأحسن و لا تسألنّ أحدا شيئا و لا تقبض أمانة و لا تقض بين اثنين.

بتو سفارش ميكنم كه در نهان و عيان پرهيزكار باشى وقتى بدى كردى نيكى كن و از كسى چيزى مخواه، امانت مگير و ميان دو كس قضاوت مكن.

973 _ أوصيكم بالجار.

شما را در باره همسايه سفارش مى كنم.

974 _ أولى النّاس بالعفو أقدرهم على العقوبة.

هر كه را قدرت مجازات بيشتر است عفو از او پسنديده تر است.

975 _ أولى النّاس بالتهمة من جالس أهل التّهمة.

هر كه با متهمان آميزش كند بيشتر از همه مردم سزاوار تهمت است.

976 _ أوّل العبادة الصّمت.

نخستين مرحله عبادت خاموشى است.

977 _ أوّل ما تفقدون من دينكم الأمانة و آخر ما تفقدون الصّلوة.

نخستين چيزى كه از دين خود از دست ميدهيد امانت است و آخرين چيزى كه از دست ميدهد نماز است.

978 _ أوّل ما نهاني عنه ربّي بعد عبادة الأوثان شرب الخمر و ملاحاة الرّجال.

پس از بت پرستى نخستين چيزى كه خدايم مرا از آن نهى كرد شراب خوارى و بدگوئى مردان بيكديگر است.

979 _ أوّل ما يحاسب به الصّلوة.

نخستين چيزى كه بحساب آن ميرسند نماز است.

980 _ أوّل ما يرفع من هذه الامّة الحياء و الأمانة.

نخستين چيزى كه از ميان اين امت بر مى خيزد حيا و امانت است.

981 _ أوّل ما يقضى بين النّاس يوم القيامة في الدّماء.

نخستين بار روز رستاخيز ميان مردم در باره خونها دادرسى ميكنند.

982 _ أوّل ما يوزن في الميزان الخلق الحسن.

نخستين چيزى كه در ترازو گذاشته مى شود خلق نيك است.

983 _ أوّل ما يوضع في ميزان العبد نفقته على أهله.

نخستين چيزى كه در ترازوى بنده ميگذارند خرجى است كه براى كسان خود كرده است.

984 _ أوّل من يدعى إلى الجنّة الحمّادون الّذين يحمدون اللَّه

نخستين كسانى كه ببهشت دعوت مى شوند ستايشگرانند كه خدا را ستايش ميكنند.

985 _ إيّاكم و التّسويف و طول الأمل فإنّه كان سببا لهلاك الامم.

از اهمال و طول امل بپرهيزيد كه موجب هلاكت اقوام است.

986 _ إيّاكم و التّعمق في الدّين فإنّ اللَّه تعالى قد جعله سهلا، فخذوا منه ما تطيقون فإنّ اللَّه يحبّ ما دام من عمل صالح و إن كان يسيرا.

از كنجكاوى در كار دين به پرهيزيد زيرا خداوند دين را آسان قرار داده است بنا بر اين از مسائل دين آنچه را طاقت داريد فرا گيريد زيرا خداوند كار نيك بادوام را دوست دارد اگر چه اندك باشد

987 _ إيّاكم و الحسد فإنّ الحسد يأكل الحسنات كما يأكل النّار الحطب.

از حسد بپرهيزيد زيرا حسد كارهاى نيك را مى خورد چنان كه آتش هيزم را مى خورد.

988 _ إيّاكم و الحمرة فإنّها أحبّ الزّينة إلى الشّيطان.

از سرخى بپرهيزيد زيرا سرخى از همه زينتها بنزد شيطان محبوبتر است.

989 _ إيّاكم و الخمر فإنّ خطيئتها تفرّع الخطايا كما أنّ شجرتها تفرّع الشّجر.

از شراب بپرهيزيد كه از گناه آن گناهان ميزايد چنان كه از درخت آن درختان ميرويد.

990 _ إيّاكم و الدّين فإنّه هم باللّيل و مذلّة بالنّهار.

از قرض بپرهيزيد كه غم شب و ذلت روز است.

991 _ إيّاكم و الزّنا فإنّ فيه أربع خصال تذهب البهاء عن الوجه و تقطع الرّزق و تسخط الرّحمن و الخلود في النّار.

از زنا بپرهيزيد كه در آن چهار خصلت است رونق از چهره ببرد و روزى را ببرد و خدا را خشمگين كند و مايه عذاب جاودان شود.

992 _ إيّاكم و الشّحّ فإنّما هلك من كان قبلكم بالشّحّ أمرهم بالبخل فبخلوا و أمرهم بالقطيعة فقطعوا و أمرهم بالفجور ففجروا.

از حرص بپرهيزيد كه پيشينيان شما در نتيجه حرص هلاك شدند، حرص آنها را ببخل وادار كرد و بخيل شدند. ببريدن از خويشاوندان وادار كرد و از خويشاوندان بريدند ببدكارى وادارشان كرد و بدكار شدند.

993 _ إيّاكم و الطّمع فإنّه هو الفقر الحاضر.

از طمع بپرهيزيد كه فقر آماده است.

994 _ إيّاكم و العضة النّميمة القالة بين النّاس.

از سخن چينى مردم پرهيز كنيد.

995_ إيّاكم و الغلوّ في الدّين فإنّما هلك من كان قبلكم بالغلوّ في الدّين.

از افراط در كار دين بپرهيزيد كه پيشينيان شما از افراط در كار دين هلاك شدند.

996 _ إيّاكم و الغيبة فإنّ الغيبة أشدّ من الزّنا. إنّ الرّجل قد يزني و يتوب فيتوب اللَّه عليه و إنّ صاحب الغيبة لا يغفر له حتّى يغفر له صاحبه.

از غيبت بپرهيزيد كه غيبت از زنا سختتر است كسى كه زنا ميكند و توبه ميكند خدا توبه او را ميپذيرد ولى آنكه غيبت مى كند گناهش آمرزيده نمى شود تا آنكه غيبت او را كرده است از گناهش بگذرد.

997 _ إيّاكم و الكبر فإنّ إبليس حمله الكبر على أن لا يسجد لآدم و إيّاكم و الحرص فإنّ آدم حمله الحرص على أن يأكل من الشّجرة و إيّاكم و الحسد فإنّ ابني آدم إنّما قتل أحدهما صاحبه حسدا فهنّ أصل كلّ خطيئة.

از تكبر پرهيز كنيد كه شيطان بواسطه تكبر از سجده آدم دريغ كرد و از حرص بگريزيد كه آدم بواسطه حرص از ميوه درخت بخورد و از حسد دور مانيد كه هابيل بواسطه حسد قابيل را كشت بنا بر اين تكبر و حرص و حسد سر چشمه همه گناهان است.

998 _ إيّاكم و الكذب فإنّ الكذب مجانب للإيمان.

از دروغ بپرهيزيد كه دروغ با ايمان سازگار نيست.

999 _ إيّاكم و الكذب فإنّ الكذب لا يصلح لا بالجدّ و لا بالهزل و لا يعد الرّجل صبيّه لا يفي له و إنّ الكذب يهدي إلى الفجور و إنّ الفجور يهدي إلى النّار و إنّ الصّدق يهدي إلى البرّ و إنّ البرّ يهدي إلى الجنّة؛

از دروغ بپرهيزيد زيرا دروغ نه جدى و نه شوخى روا نيست، انسان نبايد بطفل خود وعده دهد و وفا نكند، دروغ كسان را ببدكارى مى كشاند و بدكارى آنها را بجهنم مى رساند، و راستى كسان را به نيكو كارى ميكشاند و نيكوكارى آنها را ببهشت ميرساند.

1000 _ إيّاكم و المدح فإنّه الذّبح؛

از مدح كردن بپرهيزيد كه مانند سر بريدن است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page