نهج الفصاحه حدیث ١٢٠١ تا ١٣٠٠

(زمان خواندن: 18 - 36 دقیقه)

1201 _ التّأنّي من اللَّه و العجلة من الشّيطان.

تأنى از يزدان است و شتاب از شيطان.

1202 _ التّحدّث بنعم اللَّه شكر و تركه كفر و من لا يشكر القليل لا يشكر الكثير و من لا يشكر النّاس لا يشكر اللَّه و الجماعة خير و الفرقة عذاب.

گفتگو از نعمتهاى خداوند شكر است و ترك آن كفر است و هر كه نعمت كم سپاس نگذارد، سپاس نعمت بسيار را نخواهد گذاشت و هر كه مردم را سپاس ندارد سپاس خدا را نخواهد داشت اجتماع مايه نيكى است و تفرقه موجب رنج و عذاب است.

1203 _ التّدبير نصف العيش و التّودّد نصف العقل و الهمّ نصف الهرم و قلّة العيال أحد اليسارين.

تدبير يك نيمه معيشت است و مردم دارى يك نيمه عقل است و غم يك نيمه پيرى است و كمى عيال يك نيمه توانگرى است.

1204 _ التّذلّل للحقّ أقرب إلى العزّ من التّعزّز بالباطل.

كسى كه در مقابل حق خوار شود عزيزتر از آنست كه بباطل عزت جويد.

1205 _ التّسويف شعار الشّيطان يلقيه في قلوب المؤمنين.

اهمال شعار شيطانست كه آن را در دل مؤمنان افكند.

1206 _ التّمر بالتّمر و الحنطة بالحنطة و الشّعير بالشّعير و الملح بالملح مثلا بمثل يدا بيد فمن زاد و استزاد فقد أربى إلّا ما اختلفت ألوانه.

خرما در مقابل خرما، گندم در مقابل گندم و جو در مقابل جو، نمك در مقابل نمك، جنس در مقابل جنس و مشت در مقابل مشت به دهيد و بگيريد هر كس بيشتر بدهد يا بگيرد ربا خوار است مگر آنكه در جنس مختلف باشد.

1207 _ التّواضع لا يزيد العبد إلّا رفعة فتواضعوا يرفعكم اللَّه و العفو لا يزيد العبد إلّا عزّا فاعفوا يعزّكم اللَّه و الصّدقة لا يزيد المال إلّا كثرة فتصدّقوا يرحمكم اللَّه.

تواضع مايه رفعت است تواضع كنيد تا خدا شما را رفعت بخشد، بخشش مايه عزت است بخشش كنيد تا خدا شما را عزيز سازد. صدقه موجب فزونى مال است صدقه بدهيد تا خدا شما را رحمت آرد.

1208 _ التّودة في كلّ شي ء خير إلّا في عمل الآخرة.

تأنى در همه چيز نيك است جز در كار آخرت.

1209 _ التّودة و الإقتصاد و السّمت الحسن جزء من أربعة و عشرين جزء من النّبوّة.

تانى و صرفه جوئى و نيكنامى يك جزء از بيست و چهار جزء پيغمبرى است.

1210 _ التّوبة النّصوح النّدم على الذّنب: حين يفرط منك فتستغفر اللَّه تعالى ثمّ لا تعود إليه أبدا.

توبه كامل پشيمانى از گناهست كه وقتى گناه از تو سر زد از خدا آمرزش طلبى و ديگر هرگز مرتكب آن نشوى.

1211 _ التّوبة من الذّنب أن لا تعود إليه.

توبه گناه اين است كه ديگر مرتكب آن نشوى.

1212 _ ثلاث أحلف عليهنّ: لا يجعل اللَّه تعالى من له سهم في الإسلام كمن لا سهم له و أسهم الإسلام ثلاثة: الصّلاة و الصّوم و الزّكاة و لا يتولّى اللَّه عبدا في الدّنيا فيولّيه غيره يوم القيامة و لا يحبّ رجل قوما إلّا جعله اللَّه معهم و الرّابعة لو حلفت عليها رجوت أن لا آثم، لا يستر اللَّه عبدا في الدّنيا إلّا ستره يوم القيامة.

سه چيز است كه من در باره آن قسم مى خورم، خداوند كسى را كه در اسلام سهمى دارد مانند كسى كه سهمى ندارد قرار نمى دهد، سهمهاى اسلام سه تاست، نماز و روزه و زكاة وقتى خدا با بنده اى دوستى كرد روز قيامت او را به ديگرى وانمى گذارد و هر كه گروهى را دوست دارد خدا ويرا با آنها محشور كند و چهارمين اگر در باره آن سوگند خورم اميدوارم گناه نباشد وقتى خدا كار بنده اى را در دنيا مستور داشت در روز رستا- خيز نيز مستور خواهد داشت.

1213 _ ثلاث أعلم أنّهنّ حق: ما عفا امرء عن مظلمة إلّا زاده اللَّه تعالى بها عزّا و ما فتح رجل على نفسه باب مسألة يبتغي بها كثرة إلّا زاده اللَّه تعالى بها فقرا و ما فتح رجل على نفسه باب صدقة يبتغي بها وجه اللَّه تعالى إلّا زاده اللَّه كثرة.

سه چيز است كه مى دانم حقست هر كه ستمى را كه بر او رفته ببخشايد خدايش عزت دهد و هر كه از زياده طلبى در سؤال بر خويش بگشايد خدا فقر او را فزون كند و هر كه برضاى خدا صدقه دهد خدا مالش را زياد كند.

1215 _ ثلاث أقسم عليهنّ: ما نقص مال قطّ من صدقة فتصدّقوا و لا عفا رجل عن مظلمة ظلمها إلّا زاده اللَّه تعالى بها عزّا فاعفوا يزدكم اللَّه عزّا و لا فتح رجل على نفسه باب مسألة يسأل النّاس إلّا فتح اللَّه عليه باب فقر.

سه چيز است كه در باره آن قسم ميخورم هيچ وقت مال از صدقه كاهش نگيرد پس صدقه بدهيد و هيچ كس ستمى را كه بر او رفته است نبخشد مگر آنكه خداوند عزت او را بيافزايد پس ببخشيد تا خداوند عزت شما را بيفزايد و هيچ كس در سؤال را بر خود نگشايد و تن بسؤال ندهد مگر آنكه خداوند در فقر را بر او بگشايد.

1216 _ ثلاث أقسم عليهنّ: ما نقص مال عبد من صدقة و لا ظلم عبد مظلمة صبر عليها إلّا زاده اللَّه عزّ و جلّ عزّا و لا فتح عبد باب مسألة إلّا فتح اللَّه عليه باب فقر و أحدّثكم حديثا فاحفظوه: إنّما الدّنيا لأربعة نفر: عبد رزقه اللَّه مالا و علما فهو يتّقي فيه ربّه و يصل فيه رحمه و يعلم للَّه فيه حقّا فهذا بأفضل المنازل.
و عبد رزقه اللَّه علما و لم يرزقه مالا فهو صادق النّيّة يقول: لو أنّ لي مالا لعملت بعمل فلان فهو بنيّته فأجرهما سواء. و عبد رزقه اللَّه مالا و لم يرزقه علما يخبط في ماله بغير علم: لا يتّقي فيه ربّه و لا يصل فيه رحمه و لا يعلم للَّه فيه حقّا فهذا بأخبث المنازل. و عبد لم يرزقه اللَّه مالا و لا علما فهو يقول: لو أنّ لي مالا لعملت فيه بعمل فلان فهو بنيّته فوزرهما سواء.

سه چيز است كه من در باره آن سوگند مى خورم مال كسى از صدقه دادن كاهش نپذيرد و كسى كه ستمى بيند و بر آن صبر كند خدا عزت او را بيافزايد و هر كس دست بسؤال گشايد خداوند در فقر را بر او باز كند و سخنى با شما مى گويم كه آن را بخاطر بسپاريد، مردم دنيا چهار گونه اند يكى خدا مال و دانش باو داده در مالدارى جانب خدا را رعايت كند و خويشاوندان را دست گيرد و داند كه خدا را در مال او حقى هست و او مقامى بر جسته دارد يكى ديگر خداوند باو دانش داده و مال نداده نيتى صادق دارد گويد اگر مال داشتم مانند فلانى رفتار ميكردم او پيرو نيت خويش است و پاداش آنها برابر است ديگرى خداوند باو مال داده و دانش نداده در مال خود بدون دانش تصرف كند، جانب خدا را رعايت نكند و خويشاوندان را دست نگيرد و در مال خويش حقى براى خدا قائل نيست وى مقامى پست دارد و يكى ديگر خدا نه مال باو داده و نه دانش گويد اگر مالى داشتم مانند فلانى رفتار ميكردم او پيرو نيت خويش است و گناهشان مساوى است.

1218 _ ثلاثة إذا رأيتهنّ فعند ذلك تقوم السّاعة: خراب العامر و عمارة الخراب و أن يكون المعروف منكرا و المنكر معروفا و أن يتمرّس الرّجل بالأمانة تمرّس البعير بالشّجرة.

سه چيز است كه وقتى رخ داد متعاقب آن رستاخيز بپا مى شود آن كه آباد را ويران و ويران را آباد كنند و نيك بد و بدى نيك شود و شخص با امانت بازى كند چنان كه شتر با درخت بازى مى كند.

1219 _ ثلاثة حقّ على اللَّه تعالى عونهم: المجاهد في سبيل اللَّه و المكاتب الّذي يريدا الأداء و النّاكح الّذي يريد العفاف.

سه كسند كه يارى آنها بر خدا لازم است آن كه در راه خدا جهاد كند و بنده اى كه براى آزادى خود قرارداد بسته و ميخواهد قيمت آن را بپردازد و كسى كه بمنظور عفت زن ميگيرد.

1220 _ ثلاثة في ظلّ العرش يوم القيامة يوم لا ظلّ إلّا ظلّه: و اصل الرّحم يزيد اللَّه في رزقه و يمدّّ في أجله و امرأة مات زوجها و ترك عليها أيتاما صغارا و قالت: لا أتزوّج على أيتامي حتّى يموتوا أو يغنيهم اللَّه و عبد صنع طعاما فأضاف ضيفه و أحسن نفقته فدعا عليه اليتيم و المسكين فأطعمهم لوجه اللَّه عزّ و جلّ.

سه كس روز رستاخيز هنگامى كه سايه اى جز سايه عرش نيست در سايه آن جاى دارند، كسى كه با خويشان نيكى كند خداوند روزى او را زياد و عمرش را دراز كند و زنى كه شوهرش بميرد و اطفال صغيرى باقى گذارد و وى گويد من با وجود يتيمان خود شوهر نميكنم تا بميرند يا خداوند آنها را بى نياز كند و كسى كه غذائى فراهم آورد و بمهمان خود بخوراند و پذيرائى او را كامل كند سپس يتيم و فقير را بر آن دعوت كند و آنها را براى رضاى خدا غذا دهد.

1221 _ ثلاثة قد حرّم اللَّه عليهم الجنّة مدمن الخمر و العاقّ و الدّيّوث الّذي يقرّ في أهله الخبث.

سه كسند كه خداوند بهشت را بر آنها حرام كرده است شرابخوار و آنكه پدر و مادر از او ناراضى باشند و ديوث كه بى ناموسى را در خانواده خود نديده گيرد.

1222 _ ثلاثة لا تجاوز صلاتهم آذانهم: العبد الآبق حتّى يرجع و امرأة باتت و زوجها عليها ساخط و إمام قوم و هم لها كارهون.

سه كسند كه نمازشان از گوشهاشان بالاتر نميرود بنده فرارى تا باز گردد و زنى كه شب بخوابد و شوهرش بر او خشمگين باشد و پيشواى قومى كه آن قوم از او متنفر باشند.

1223 _ ثلاثة لا تحرم عليك أعراضهم المجاهر بالفسق و الإمام الجائر و المبتدع.

سه كسند كه آبرويشان محترم نيست. آنكه بفسق تجاهر كند و پيشواى ستمگر و بدعت گذار.

1224 _ ثلاثة لا تسئل عنهم: رجل فارق الجماعة و عصى إمامه و مات عاصيا و أمة أو عبد أبق من سيّده فمات و امرأة غاب عنها زوجها و قد كفاها مئونة الدّنيا فتبرّجت بعده فلا تسأل عنهم.

سه كسند كه از آنها سخن مگوى مردى كه از جماعت دورى گرفته و پيشواى خود را نافرمانى كرده و بر نافرمانى در گذشته باشد، و كنيز يا بنده اى كه از آقاى خود گريخته و در حال گريز مرده باشد و زنى كه شوهرش از او دور باشد و مخارج او را بپردازد و او در غيبت شوهرش آرايش كند، از آنها سخن مگوى.

1225 _ ثلاثة لا يجيبهم ربّك عزّ و جلّ رجل نزل بيتا خربا و رجل نزل على طريق السّبيل و رجل أرسل دابّته ثمّ جعل يدعو اللَّه أن يحبسها.

سه كسند كه خدا دعايشان را نميپذيرد: مردى كه در خانه ويران جاى گيرد و مردى كه كنار راه اقامت گزيند و مرديكه حيوان خود را رها كند و سپس دعا كند كه خدا آن را نگهدارد.

1226 _ ثلاثة لا يحجبون النّار: المنّان و عاقّ والديه و مدمن الخمر.

سه كسند كه ميان آنها و جهنم حجابى نيست، منت گذار و عاق پدر و مادر و شرابخوار.

1227 _ ثلاثة لا يدخلون الجنّة أبدا: الدّيّوث و الرّجلة من النّساء و مدمن الخمر.

سه كسند كه هرگز داخل بهشت نمى شوند ديوث و زنان مرد نما و شرابخوار.

1228 _ ثلاثة لا يدخلون الجنّة العاقّ لوالديه و الدّيّوث و رجلة النّساء.

سه كسند كه داخل بهشت نمى شوند عاق پدر و مادر و ديوث و زنان مرد نما.

1229 _ ثلاثة لا يدخلون الجنّة: مدمن الخمر و قاطع الرّحم و مصدّق بالسّحر.

سه كسند كه داخل بهشت نشوند شرابخوار و آنكه از خويشان ببرد و آنكه جادو را تصديق كند.

1230 _ ثلاثة لا يردّ اللَّه دعاءهم: الذّاكر اللَّه كثيرا و المظلوم و الإمام المقسط.

سه كسند كه خدا دعايشان را رد نميكند آنكه فراوان ياد خدا كند و ستمديده و پيشواى دادگر.

1231 _ ثلاثة لا يريحون رائحة الجنّة: رجل ادّعى إلى غير أبيه و رجل كذب علىّ و رجل كذب على عينيه.

سه كسند كه بوى بهشت بدانها نميرسد مردى كه خود را بكسى جز پدرش نسبت دهد و مردى كه بر من دروغ بندد و كسى كه بر خلاف آنچه ديده است سخن گويد.

1232 _ ثلاثة لا يستخفّ بحقّهم إلّا منافق ذو الشّيبة في الإسلام و ذو العلم و إمام مقسط.

سه كسند كه هر كه تحقيرشان كند منافق است آن كه مويش در اسلام سپيد شده باشد و دانشمند و پيشواى دادگستر.

1233 _ ثلاثة لا يقبل لهم صلاة و لا ترفع لهم إلى السّماء حسنة العبد الآبق حتّى يرجع إلى مواليه و المرأة السّاخط عليها زوجها حتّى يرضى و السّكران حتّى يصحو.

سه كسند كه دعايشان پذيرفته نميشود و كار نيكشان را بآسمان نميبرد بنده گريزان تا پيش صاحب خود باز گردد و زنى كه شوهر از او ناراضى باشد تا وى را خشنود كند و مست تا هنگامى كه بهوش آيد.

1234 _ ثلاثة لا يقبل اللَّه منهم يوم القيامة صرفا و لا عدلا: عاقّ و منّان و مكذّب بالقدر.

سه كسند كه روز رستاخيز خداوند از آنها عوضى نميپذيرد عاق و منت گذار و كسى كه تقدير را تكذيب كند.

1235 _ ثلاثة لا يكلّمهم اللَّه يوم القيامة و لا ينظر إليهم: رجل حلف على سلعته لقد أعطى بها أكثر ممّا أعطى و هو كاذب و رجل حلف على يمين كاذبة ليقتطع بها مال رجل مسلم و رجل منع فضل مائه فيقول اللَّه اليوم أمنعك فضلي كما منعت فضل ما لم تعمل يداك.

سه كسند كه روز قيامت خداوند بآن ها سخن نگويد و بآنها ننگرد مردى كه به دروغ قسم خورد كه جنس خود را بيشتر از قيمت واقعى خريده است و مرديكه قسم بدروغ خورد تا مال مسلمانى را تصرف كند و مرديكه آب زيادى خود را از كسان دريغ كند خداوند گويد اكنون كرم خود را از تو دريغ كنم چنان كه تو نيز ما زاد چيزى را كه دست تو در تهيه آن دخالت نداشت دريغ كردى.

1236 _ ثلاثة لا يكلّمهم اللَّه يوم القيامة و لهم عذاب أليم: شيخ زان و ملك كذّاب و عائل مستكبر.

سه كسند كه خداوند روز رستاخيز با آنها سخن نمى گويد و عذابى دردناك دارند پير زنا كار و پادشاه دروغ گو و فقير متكبر.

1237 _ ثلاثة لا ينتصفون من ثلاثة حرّ من عبد و عالم من جاهل و قويّ من ضعيف.

سه كس از سه كس انتقام نگيرند آزاد از بنده و دانا از نادان و توانا از ناتوان.

1238 _ ثلاثة لا ينظر اللَّه إليهم غدا: شيخ زان و رجل اتّخذ الإيمان بضاعة يحلف من كلّ حقّ و باطل و فقير مختال يزهو.

سه كسند كه روز رستاخيز خدا بسوى آنها نمينگرد پير زنا كار و مردى كه قسم را سرمايه خود قرار داده در حق و باطل قسم ميخورد و فقير متكبر و مغرور.

1239 _ ثلاثة لا ينظر اللَّه إليهم يوم القيامة العاقّ لوالديه و المرأة المترّجلة المتشبّهة بالرّجال و الدّيّوث.

سه كسند كه خدا روز رستاخيز بسوى آنها نمينگرد عاق والدين و زنى كه مرد نما باشد و ديوث.

1240 _ ثلاثة لا ينظر اللَّه إليهم يوم القيامة و لا يزكّيهم و لهم عذاب أليم: أشمط زان و عائل مستكبر و رجل جعل اللَّه بضاعته لا يشتري إلّا بيمينه و لا يبيع إلّا بيمينه.

سه كسند كه در روز رستاخيز خدا بسوى آنها نمينگرد و پاكشان نميكند و عذابى دردناك دارند پير زنا كار و فقير متكبر و مردى كه خدا را سرمايه خود كرده چيزى نخرد مگر با قسم و چيزى نفروشد مگر با قسم.

1241 _ ثلاثة لا ينفع معهنّ عمل، الشّرك باللَّه و عقوق الوالدين و الفرار من الزّحف.

سه گناهست كه با وجود آن هيچ كار نيكى سودمند نيست شريك قرار دادن براى خدا و ناخشنودى پدر و مادر و فرار از جنگ.

1242 _ ثلاثة من السّعادة و ثلاثة من الشّقاء فمن السّعادة: المرأة الصّالحة تراها فتعجبك و تغيب عنها فتأمنها على نفسها و مالك و الدّابّة تكون وطيئة فتلحقك بأصحابك و الدّارتكون واسعة كثيرة لمرافق و من الشّقاء المرأة تراها فتسوءك و تحمل لسانها عليك و إن غبت عنها لم تأمنها على نفسها و مالك و الدّابّة تكون قطوفا فإن ضربتها أتعبتك و إن تركتها لم تلحقك بأصحابك و الدّار تكون ضيّقة قليلة المرافق.

سه چيز است مايه خوشبختى است و سه چيز مايه بدبختى است آنچه مايه خوشبختى است زن پارسائيست كه ديدارش ترا مسرور سازد و از او غايب شوى و ويرا بر عفت خويش و مال خود امين دانى و مركب راهوار كه ترا بمقصد رساند و خانه اى كه وسيع باشد و جاى فراوان داشته باشد، و سه چيز كه مايه بدبختى است زنى است كه ديدارش ترا دلگير سازد و با تو زبان درازى كند و اگر از او غايب شوى ويرا بر عفت خويش و مال خود امين ندانى و مركب كند رفتار كه اگر او را بزنى ترا برنج اندر آرد و اگر بحال خود گذارى ترا بمقصد نرساند و خانه كوچك كه جاى كم داشته باشد.

1243 _ ثلاثة من قالهنّ دخل الجنّة: من رضى باللَّه ربّا و بالإسلام دينا و بمحمّد رسولا و الرّابعة لها من الفضل كما بين السّماء و الأرض و هى الجهاد في سبيل اللَّه عزّ و جلّ.

سه چيز است كه هر كه بگويد داخل بهشت مى شود هر كه خدا را پروردگار و اسلام را دين و محمّد را پيغمبر خود داند و چهارمى فضيلتى بزرگ مانند زمين و آسمان دارد و آن جهاد در راه خداوند است.

1244 _ ثلاثة من كنّ فيه يستكمل إيمانه رجل لا يخاف في اللَّه لومة لائم و لا يرائي بشي ء من عمله و إذا عرض عليه أمران أحدهما للدّنيا و الآخر للآخرة اختار أمر الآخرة على الدّنيا.

سه چيز است كه در هر كه باشد ايمان او كامل است. مردى كه در كار خدا از ملامت گران بيم ندارد و در كار خويش ريا نميكند و اگر دو كار پيش آيد كه يكى مربوط بدنيا و ديگرى مربوط به آخرت است كار آخرت را بر دنيا ترجيح دهد.

1245 _ ثلاثة من مكارم الأخلاق عند اللَّه: أن تعفو عمّن ظلمك و تعطي من حرمك و تصل من قطعك.

سه چيز است كه در پيش خدا از فضائل اخلاق است، آنكه از ستم گر درگذرى و كسى را كه تو را محروم كرده است عطا دهى و با آنكه از تو بريده است پيوند گيرى.

1246 _ ثلاثة مواطن لا تردّ فيها دعوة عبد: رجل يكون في بريّة حيث لا يراه أحد إلّا اللَّه فيقوم فيصلّي و رجل يكون معه فئة فيفرّ عنه أصحابه فيثبت و رجل يقوم من آخر اللّيل.

سه مورد است كه دعاى كسى در آن رد نميشود يكى آن كه مردى در بيابانى باشد كه جز خدا كسى او را نمى بيند و برخيزد و نماز گزارد ديگر آنكه مردى با گروهى در جنگ باشد و ياران وى بگريزند و او استوار ماند و سوم آن كه مرد در آخر شب براى عبادت برخيزد.

1247 _ ثلاثة نفر كان لأحدهم عشرة دنانير فتصدّق منها بدينار و كان لآخر عشر أواق فتصدّق منها بأوقية و آخر كان له مائة أوقية فتصدّق منها بعشر أواق هم في الأجر سواء كلّ تصدّق بعشر ماله.

سه نفر بودند يكى ده دينار داشت و يك دينار صدقه داد و ديگرى ده اوقيه طلا داشت و يك اوقيه صدقه داده و سومى صد اوقيه طلا داشت و ده اوقيه صدقه داد همه در ثواب برابرند زيرا هر كدام ده يك مال خود را صدقه داده اند.

1248 _ ثلاثة هم حدّاث اللَّه يوم القيامة، رجل لم يمش بين اثنين بمراء قطّ و رجل لم يحدّث نفسه بزنا قط و رجل لم يخلط كسبه بربا قطّ.

سه كسند كه روز قيامت هم صحبت خدايند كسى كه ميان دو تن سخن چينى نكند و كسى كه هيچ وقت بفكر زنا نيفتاده باشد و كسى كه كسب خود را بربا نياميخته باشد.

1249 _ ثلاثة يتحدّثون في ظلّ العرش آمنين و النّاس في الحساب: رجل لم تأخذه في اللَّه لومة لائم و رجل لم يمدّ يديه إلى ما لا يحلّ له و رجل لم ينظر إلى ما حرّم اللَّه عليه.

سه كسند كه در سايه عرش آسوده گفتگو ميكنند و مردم گرفتار حسابند آنكه در راه خدا از ملامتگران باك ندارد و آنكه دستهاى خود را بآنچه بر او حلال نيست دراز نكند و كسى كه بآنچه خدا بر او حرام كرده ننگرد.

1250 _ ثلاثة يحبّهم اللَّه عزّ و جلّ: رجل قام من اللّيل يتلوا كتاب اللَّه و رجل تصدّق صدقة بيمينه يخفيها من شماله و رجل كان في سريّة فانهزم أصحابه فاستقبل العدوّ.

سه كسند كه خدا آنها را دوست ميدارد كسى كه شب برخيزد و كتاب خدا را بخواند و كسى كه با دست راست خود صدقه دهد و آن را از دست چپ خود مخفى دارد و كسى كه با گروهى بجنگ رود و يارانش بگريزند و او بسوى دشمن رود.

1251 _ ثلاثة يحبّهم اللَّه و ثلاثة يبغضهم اللَّه فأمّا الّذين يحبّهم- اللَّه: فرجل أتى قوما فسألهم باللَّه و لم يسألهم لقرابة بينه و بينهم فمنعوه فتخلّف رجل بأعقابهم فأعطاه سرّا لا يعلم بعطيّته إلّا اللَّه و الّذي أعطاه و قوم ساروا ليلتهم حتّى إذا كان النّوم أحبّ إليهم ممّا يعدل به فوضعوا رؤسهم فقام أحدهم يصلّي و يتلوا آيات اللَّه و رجل كان في سريّة فلقي العدوّ فهزموا فأقبل بصدره حتّى يقتل أو يفتح له و الثّلاثة الّذين يبغضهم اللَّه: الشّيخ الزّاني و الفقير المختال و الغنيّ الظّلوم.

سه كسند كه خدا آنها را دوست دارد و سه كسند كه خدا آنها را دشمن دارد، آنها كه خدايشان دوست دارد يكى آن كس كه مردى پيش گروهى آيد و بنام خدا از آنها چيزى خواهد نه بنام- خويشاوندى كه ميان آنهاست و چيز باو ندهند و او از آنها كناره گيرد و محرمانه باو چيزى دهد كه جز او و خدا از آن خبردار نشود ديگر كسى كه با قومى شبانه راه سپارد و وقتى خواب از همه چيز براى آنها دلچسب تر باشد سرهاى خود را بزمين گذارند وى بر خيزد و نماز گزارد و قرآن بخواند، سوم مردى كه با گروهى بجنگ رود و با دشمن روبرو شوند يارانش- بگريزند و او سينه در مقابل دشمن سپر كند تا كشته شود يا فيروز گردد و سه كس كه خدايشان دشمن دارد پير زنا كار است و فقير متكبر و ثروتمند ستمگر.

1252 _ ثلاثة يحبّهم اللَّه و ثلاثة يشنؤهم اللَّه: الرّجل يلقى العدوّ في فئة و ينصب لهم نحره حتّى يقتل أو يفتح لأصحابه و القوم يسافرون فيطول سراهم حتّى يحبّوا أن يمسّوا الأرض فينزلون فيتخّلى أحدهم فيصلّي حتّى يوقظهم لرحيلهم و الرّجل يكون له الجار يؤذيه جاره فيصبر على أذاه حتّى يفرّق بينهما موت أو ظعن و الّذين يشنؤهم اللَّه: التّاجر الحلّاف و الفقير المختال و البخيل المنّان.

سه كسند كه خدا دوستشان دارد، و سه كسند كه خدا دشمنشان دارد، يكى مردى كه هم راه گروهى با دشمن روبرو شود و سينه مقابل آنها سپر كند تا كشته شود يا ياران خود را فيروز سازد ديگر آنكه با گروهى سفر كند و پياده راه سپرند تا خوابشان گيرد و فرود آيند و او از ياران خود كناره گيرد و نماز خواند تا هنگام رحيل آنها را بيدار كند سوم مردى كه همسايه اش او را آزار ميكند و آزار وى را تحمل كند تا مرگ يا سفر ميانشان جدائى اندازد و آنها كه خداوند دشمنشان دارد، تاجر قسمخوار و فقير متكبر و بخيل منتگذار است.

1253 _ ثلاثة يدعون اللَّه عزّ و جلّ فلا يستجاب لهم، رجل كانت تحته امرأة سيّئة الخلق فلم يطلّقها و رجل كان له على رجل مال فلم يشهد عليه و رجل آتى سفيها ماله و قد قال اللَّه تعالى و لا تؤتوا السّفهاء أموالكم.

سه كسند كه دعا كنند و دعايشان اجابت نشود كسى كه زن بد اخلاق دارد و او را طلا  ندهد و كسى كه مالى پيش كسى دارد و شاهد بر آن نگيرد و كسى كه مال خود را به سفيهى سپارد در صورتى كه خداوند گفته است اموال خود را بدست سفيهان مسپاريد.

1254 _ ثلاث جدّهنّ جدّ و هزلهنّ جدّ: النّكاح و الطّلاق و الرّجعة.

سه چيز است كه جدى آن جديست و شوخى آن نيز جدى است، نكاح و طلاق و رجوع.

1255 _ ثلاث حقّ على اللَّه أن لا يردّ لهم دعوة: الصائم حتّى يفطر و المظلوم حتّى ينتصر و المسافر حتّى يرجع.

سه كسند كه بر خدا لازمست دعايشان را رد نكند روزه دار تا افطار كند و ستمديده تا ستم از او دفع شود و مسافر تا بوطن خود باز گردد.

1256 _ ثلاث حقّ على كلّ مسلم: الغسل يوم الجمعة و السّواك و الطّيب.

سه چيز است كه بر هر مسلمانى لازمست غسل جمعه و مسواك زدن و استعمال بوى خوش.

1257 _ ثلاث خصال من سعادة المرء المسلم في الدّنيا: الجار الصّالح و المسكن الواسع و المركب الهنيّ.

سه چيز در اين جهان مايه سعادت مرد مسلمانست، همسايه خوب و خانه وسيع و مركب- خوش رفتار.

1258 _ ثلاث خلال من لم تكن فيه واحدة منهنّ كان الكلب خيرا منه: ورع يحجزه عن محارم اللَّه عزّ و جلّ أو حلم يردّ به جهل جاهل أو حسن خلق يعيش به في النّاس.

سه صفت است كه هر كه يكى از آنها در او نيست سگ بر او شرف دارد، تقوائى كه وى را از محرمات خدا مانع شود، يا علمى كه بوسيله آن جهالت جاهلى را دفع نمايد يا اخلاق نيكى كه به وسيله آن با مردم زندگى كند.

1259 _ ثلاث دعوات مستجابات لا شكّ فيهنّ دعوة المظلوم و دعوة المسافر و دعوة الوالد على ولده.

سه دعا بدون شك مستجاب مى شود، دعاى ستمديده و مسافر و نفرين پدر در حق فرزند.

1260 _ ثلاث فيهنّ البركة: البيع إلى أجل و المقارضة و إخلاط البرّ بالشّعير للبيت لا للبيع.

سه چيز مايه بركت است فروش نسيه و قرض بيكديگر دادن و آميختن گندم بجو براى مصرف نه براى فروش.

1261 _ ثلاث لا تؤخّر و هنّ الصّلاة إذا أتت و الجنازة إذا حضرت و الأيّم إذا وجدت كفؤا.

سه چيز را نبايد تأخير انداخت نماز همين كه وقت آن رسيد و بر داشتن جنازه وقتى آماده شد و شوهر دادن بيوه وقتى همشانى يافت.

1262 _ ثلاث لازمات لامّتي: سوء الظّنّ و الحسد و الطّيرة فإذا ظننت فلا تحقّق و إذا حسدت فاستغفر اللَّه و إذا تطيّرت فامض.

سه چيز همراه امت من است بدگمانى و حسد و تفؤل وقتى گمان بد بردى گمان خود را محقق مدان و وقتى احساس حسد كردى از خدا آمرزش بخواه و وقتى تفؤل زدى بدان ترتيب اثر مده و براهى كه در پيش دارى برو.

1263 _ ثلاث لا يجوز اللّعب فيهنّ: الطّلاق و النّكاح و العتق.

سه چيز است كه شوخى در آن روا نيست طلاق و نكاح و آزاد كردن بنده.

1264 _ ثلاث ليس لأحد النّاس فيه رخصة: برّ الوالدين مسلما كان أو كافرا و الوفاء بالعهد لمسلم أو كافر و الأمانة إلى مسلم كان أو كافر.

سه چيز است كه هيچ كس بترك آن مجاز نيست، نيكى با پدر و مادر مسلمان باشند يا كافر وفاى بعهد براى مسلمان يا كافر و رد امانت مسلمان يا كافر.

1265 _ ثلاث معلّقات بالعرش: الرّحم تقول: «اللّهمّ إنّي بك فلا أقطع» و الأمانة تقول: «اللّهمّ إنّي بك فلا أختان» و النّعمة تقول: «اللّهمّ إنّي بك فلا أكفر»

سه چيز بعرش آويخته است، خويشاوندى گويد «خدايا من بتو وابسته ام مرا نبرند» و امانت گويد: خدايا من بتو وابسته ام در من خيانت نكنند» و نعمت گويد: «خدايا من بتو وابسته ام مرا كفران نكنند».

1266 _ ثلاث من أبواب البرّ سخاء النّفس و طيب الكلام و الصّبر على الأذى.

سه چيز از لوازم نيكوكاريست جانبازى و نيكى گفتار و صبر بر آزار.

1267 _ ثلاث من أخلاق الإيمان: من إذا غضب لم يدخله غضبه في باطل و من إذا رضى لم يخرجه رضاه من حقّ و من إذا قدر لم يتعاط ما ليس له.

سه چيز از لوازم ايمان است آنكه وقتى خشمگين شد خشمش وى را بكار ناحق واندارد و آنكه وقتى راضى شد رضايش او را از حق دور نسازد و آنكه وقتى قدرت داشت بدان چه حق ندارد دست نبرد.

1268 _ ثلاث من الإيمان: الإنفاق من الإقتار و بذل السّلام للعالم و الإنصاف من نفسك.

سه چيز از لوازم ايمان است، بخشش بهنگام تنگدستى و سلام به دانشمند و رعايت انصاف بر ضرر خويش.

1269 _ ثلاث من أوتيهنّ فقد أوتي مثل ما أوتي آل داود: العدل في الغضب و الرّضا و القصد في الفقر و الغنى و خشية اللَّه تعالى في السّرّ و العلانية.

سه چيز است كه هر كه داشته باشد همان دارد كه خانواده داود داشتند، عدالت هنگام خشم و رضا و اعتدال در فقر و توانگرى و ترس از خدا در آشكار و نهان.

1270 _ ثلاث منجيات: تكفّ لسانك و تبكي على خطيئتك و يسعك بيتك.

سه چيز مايه نجات است زبان خود را نگهدارى بر گناه خويش گريه كنى و در خانه خويش مقام گيرى.

1271 _ ثلاث من حقائق الإيمان: الإنفاق من الإقتار و إنصافك النّاس من نفسك و بذل العلم للمتعلّم.

سه چيز از حقايق ايمانست بخشش با تنگدستى و رعايت انصاف در باره مردم بر ضرر خويش و بذل علم براى دانش آموز.

1272 _ ثلاث من فعلهنّ ثقة باللَّه و احتسابا كان حقّا على اللَّه تعالى أن يعينه و أن يبارك له: من سعى في فكاك رقبته ثقة باللَّه و احتسابا كان حقّا على اللَّه تعالى أن يعينه و أن يبارك له و من تزوّج ثقة باللَّه و احتسابا كان حقّا على اللَّه أن يعينه و أن يبارك له و من أحيا أرضا ميتة ثقة باللَّه و احتسابا كان حقّا على اللَّه تعالى أن يعينه و أن يبارك له.

سه كار است كه هر كس باعتماد خدا و بانتظار ثواب كند بر خدا لازمست كه وى را يارى كند و او را بركت دهد هر كس در آزاد ساختن خود باعتماد خدا و باميد ثواب بكوشد بر خدا لازم است كه وى را يارى كند و او را بركت دهد و هر كه باعتماد خدا و باميد ثواب ازدواج كند بر خدا لازم است كه وى را يارى كند و او را بركت دهد و هر كه اعتماد بخدا و باميد ثواب زمين بايرى را آباد كند بر خدا لازم است كه ويرا يارى كند و او را بركت دهد.

1273 _ ثلاث من فعلهنّ فقد أجرم: من عقد لواء في غير حقّ أو عقّ والديه أو مشى مع ظالم لينصره.

سه كار است كه هر كس بكند خطا كار است هر كس پرچمى جز در راه حق برافرازد، يا با پدر و مادر بدى كند، يا با ستمگرى راه سپرد تا او را يارى كند.

1274 _ ثلاث من كنّ فيه آواه اللَّه في كنفه و نشر عليه رحمته و أدخله جنّته: من إذا أعطي

سه چيز است كه در هر كه باشد خداوند او را در پناه خود جاى دهد و رحمت خويش را بر او بگستراند و داخل بهشت كند آنكه وقتى عطا بيند شكر گزارد و وقتى قدرت دارد عفو كند و وقتى بخشم آيد سستى پيشه نمايد.

1275 _ ثلاث من كنّ فيه استكمل خصال الإيمان الّذي إذا رضى لم يدخله رضاه في باطل و إذا غضب لم يخرجه الغضب من الحقّ و إذا قدر لم يتعاط ما ليس له.

سه چيز است كه در هر كه باشد صفات ايمان در او كامل است آنكه وقتى خشنود شد بباطل نگرايد و وقتى خشمگين شد از حق تجاوز نكند و وقتى قدرت يافت بمال كسان دست نبرد.

1276 _ ثلاث من كنّ فيه استوجب الثّواب و استكمل الإيمان: خلق يعيش به في النّاس و ورع يحجزه عن محارم اللَّه تعالى و حلم يردّه عن جهل الجاهل.

سه چيز است كه در هر كه باشد سزاوار ثوابست و ايمانش كاملست اخلاقى كه بوسيله آن با مردم زندگى كند و تقوائى كه وى را از محرمات خدا دور سازد و حلمى كه او را از جهالت با جاهل بر كنار دارد.

1277 _ ثلاث من كنّ فيه أظلّه اللَّه تحت ظلّ عرشه يوم لا ظلّ إلّا ظله: الوضوء على المكاره و المشي إلى المساجد في الظلم و إطعام الجائع.

سه چيز است كه در هر كه باشد خداوند وى را روزى كه سايه اى جزسايه خدا نيست در سايه عرش جاى دهد، وضو گرفتن با زحمت و راه مسجد سپردن در تاريكى و سير كردن گرسنه.

1277 _ ثلاث من كنّ فيه حاسبه اللَّه تعالى حسابا يسيرا و أدخله الجنّة برحمته: تعطي من حرمك و تعفو عمّن ظلمك و تصل من قطعك.

سه چيز است كه در هر كه باشد خدا حساب را بر او آسان گيرد و ويرا باقتضاى رحمت خود ببهشت در آورد، عطا بآن كس كه ترا محروم كرده است و عفو آن كس كه بر تو ستم روا داشته است و پيوند با آن كس كه از تو بريده است.

1278 _ ثلاث من كنّ فيه فإنّ اللَّه تعالى يغفر له ما سوى ذلك: من مات لا يشرك باللَّه شيئا و لم يكن ساحرا يتّبع السّحرة و لم يحقد على أخيه.

سه چيز است كه در هر كه باشد خداوند همه گناهان او را مى بخشد هر كه بميرد و شريكى براى خدا قرار ندهد و جادوگر نباشد و جادوگران را پيروى نكند و نسبت به برادر خويش كينه نورزد.

1279 _ ثلاث من كنّ فيه فهو من الأبدال: الرّضا بالقضا و الصّبر عن محارم اللَّه و الغضب في ذات اللَّه عزّ و جلّ.

سه چيز است كه در هر كه باشد از نيكانست، رضا بقضا و صرف نظر از محرمات خدا و خشمگين شدن در راه خدا.

1280 _ ثلاث من كنّ فيه فهو منافق و إن صام و صلّى و حجّ و اعتمر و قال: «إنّي مسلم» من إذا حدّث كذب و إذا وعد أخلف و إذا ائتمن خان.

سه چيز است كه در هر كه هست منافقست اگر چه روزه دارد و نماز گزارد و حج و عمره كند و گويد من مسلمانم، آنكه وقتى سخن گويد دروغ گويد و وقتى وعده كند تخلف ورزد و وقتى امانت گيرد خيانت كند.

1281 _ ثلاث من كنّ فيه فهى راجعة على صاحبها: البغى و المكر و النّكث.

سه چيز است كه در هر كه باشد بصاحب خود باز ميگردد ستم و مكر و پيمان شكنى.

1282 _ ثلاث من كنّ فيه نشر اللَّه تعالى عليه كنفه و أدخله جنّته: رفق بالضّعيف و شفقة على- الوالدين و الإحسان إلى- المملوك.

سه چيز است كه در هر كه باشد خداوند وى را پناه دهد و ببهشت برد، مدارا با ناتوان و مهربانى با پدر و مادر و نيكى با زير دست

1283 _ ثلاث من كنّ فيه وجد حلاوة الإيمان: أن يكون اللَّه و رسوله أحبّ إليه ممّا سواهما و أن يحبّ المرء لا يحبّه إلّا للَّه و أن يكره أن يعود في الكفر بعد إذ أنقذه اللَّه منه كما يكره أن يلقى في النّار.

سه چيز است كه در هر كه هست شيرينى ايمان را چشيده است آنكه خدا و پيغمبرش را از همه دوستتر دارد ديگر آنكه كسى را براى خدا دوست دارد سوم آنكه پس از آنكه خدا او را از كفر نجات داد از باز گشت بدان بيزار است چنان كه افتادن در آتش را دوست ندارد.

1284 _ ثلاث من كنّ فيه وقي شحّ نفسه: من أدّى الزّكاة و قرى الضّيف و أعطى في النّائبة.

سه چيز است كه در هر كه هست از بخل بر كنار است آنكه زكات ميدهد و مهمان ميبرد و در سختى بخشش ميكند.

1285 _ ثلاث من كنوز البرّ: إخفاء الصّدقة و كتمان المصيبة و كتمان الشّكوى يقول اللَّه: إذا ابتليت عبدي فصبر و لم يشكني إلى عوّاده أبدلته لحما خيرا من لحمه و دما خيرا من دمه فإن أبرأته أبرأته و لا ذنب له و إن توفّيته فإلى رحمتي.

سه چيز از گنجينه هاى نيكى است مخفى ساختن صدقه و پنهان داشتن مصيبت و مستور ساختن شكايت، خداوند گويد: وقتى بنده خود را مبتلا ساختم و صبر كرد و با عيادت كنندگان خود از من شكايت نكرد گوشتى بهتر از گوشت او و خونى بهتر از خون وى بدو ميدهم اگر او را شفا دادم همه گناهانش محو شده است و اگر جانش را گرفتم او را مشمول رحمت خود كرده ام

1286 _ ثلاث من كنوز البرّ: كتمان الأوجاع و البلوى و المصيبات و من بثّ لم يصبر.

سه چيز از گنجينه هاى نيكى است نهان داشتن دردها و گرفتارى ها و مصيبتها هر كه مصيبت خود را آشكار سازد بر آن صبر نتواند كرد.

1287 _ ثلاث من لم يكنّ فيه لم يتمّ عمله ورع يحجزه عن معاصي اللَّه و خلق يداري به النّاس و حلم يردّ به جهل الجهّال.

سه چيز است كه در هر كه نيست كارش سرانجام نگيرد تقوائى كه ويرا از گناه باز دارد و اخلاقى كه با مردم مدارا كند و حلمى كه با آن سبكى سبكسران دفع كند.

1288 _ ثلاث من مكارم الأخلاق في الدّنيا و الآخرة أن تعفو عمّن ظلمك و تصل من قطعك و تحلم عمّن جهل عليك.

سه چيز در جهان از فضائل اخلاقست از ستمگر درگذرى، و با كسى كه از تو بريده پيوند گيرى و با كسى كه با تو سبكسرى ميكند بحلم رفتار كنى.

1289 _ ثلاث من نعيم الدّنيا و إن كان لا نعيم لها مركب وطئ و المرأة الصّالحة و المنزل الواسع.

سه چيز از نعيم دنياست اگر چه دنيا نعيمى نيست مركب راهوار و زن پارسا و خانه وسيع.

1290 _ ثلاث مهلكات و ثلاث منجيات فالمهلكات شحّ مطاع و هوى متّبع و إعجاب المرء بنفسه و الثّلث المنجيات خشية اللَّه في السّرّ و العلانية و القصد في الغنا و الفقر و العدل في الغضب و الرّضا.

سه چيز هلاك كننده است و سه چيز نجات دهنده است، سه چيز هلاك كننده بخلى است كه مطيع آن شوند و هوسى است كه از آن پيروى كنند. و اعجاب مرد نسبت به خويشتن و سه چيز نجات دهنده ترس از خداست در آشكار و نهان و اعتدال در فقر و توانگرى و عدالت در حال خشم و خشنودى.

1291 _ ثلاث يجلين البصر: النّظر إلى الخضرة و إلى الماء الجاري و إلى الوجه الحسن.

سه چيز چشم را قوت ميدهد، ديدن سبزه و آب جارى و روى خوب.

1292 _ ثلاث يدرك بهنّ العبد رغائب الدّنيا و الآخرة الصّبر على البلاء و الرّضا بالقضاء و الدّعاء في الرّخاء.

سه چيز است كه بنده بوسيله آن خواستنيهاى دنيا و آخرت را بدست مى آورد، صبر بر بلا و رضا بقضا و دعا در حال فراخدستى.

1293 _ ثلاث يصفين لك ودّ أخيك تسلّم عليه إذا لقيته و توسّع له في المجلس و تدعوه بأحبّ أسمائه إليه.

سه چيز محبت دوست را خالص ميكند سلامش كنى وقتى او را ديدى در مجلس جاى او را باز كنى و او را ببهترين نامهايش بخوانى.

1294 _ ثمانية أبغض خليقة اللَّه يوم القيامة: ألسّقارون- و هم الكذّابون و الخيّالون- و هم المستكبرون- و الّذين يكنزون البغضاء لإخوانهم في صدورهم فإذا لقوهم تخلّقوا لهم و الّذين إذا دعوا إلى اللَّه و رسوله كانوا بطاء و إذا دعوا إلى الشّيطان كانوا سراعا و الّذين لا يشرف لهم طمع من الدّنيا إلّا استحلّوه بأيمانهم و إن لم يكن لهم ذلك بحقّ و المشّاءون بالنّميمة و المفرّقون بين الأحبّة و الباغون البرآء الدّحضة أولئك يقذرهم الرّحمن عزّ و جلّ.

هشت كسند كه روز رستاخيز از همه خلق خدا منفورترند، دروغ گويان و متكبران و آنها كه دشمنى برادران خود را در دل دارند ولى وقتى آنها را ببينند گشاده روئى كنند و آنها كه وقتى بسوى خدا و پيغمبر دعوت شوند كند باشند و همين كه بسوى شيطان دعوت شوند تند باشند و آنها كه وقتى بچيزى از مطامع دنيا رغبت كردند آن را بقسم جلب كنند اگر چه بدان حق نداشته باشند و سخن چينان و آنها كه ميان دوستان جدائى اندازند و كسانى كه بر بيگناهان از پا افتاده ستم كنند آنها را خداوند كثيف ميشمارند.

1295 _ ثمن الخمر حرام و مهر البغيّ حرام و ثمن الكلب حرام و الكوبة حرام و إن أتاك صاحب الكلب يلتمس ثمنه فاملاء يديه ترابا و الخمر و الميسر حرام و كلّ مسكر حرام.

قيمت شراب حرام است و مهر زنا كار حرام است و قيمت سگ حرام است و شطرنج حرام است اگر صاحب سگ پيش تو آمد و قيمت آن را خواست دستهاى او را پر از خاك كن، شراب و قمار حرام است و هر مست كننده اى حرام است.

1296 _ الثّلث و الثّلث كثير إنّك أن تذر ورثتك أغنياء خير من أن تذرهم عالّة يتكفّفون النّاس و إنّك لن تنفق نفقة تبتغي بها وجه اللَّه إلّا أجرت بها حتّى ما تجعل في في أمرأتك.

ضمن وصيت فقط ثلث مال خود را بديگران ده و ثلث بسيار است تو اگر وارثان خود را بى نياز واگذارى بهتر از آنست كه فقير و محتاج مردم باشند، تو هيچ خرجى در راه خدا نميكنى مگر آنكه در مقابل آن پاداش مييابى حتى غذائى كه بزن خود ميخورانى.

1297 _ الثّيّب أحقّ بنفسها من وليّها و البكر يستأذنها أبوها في نفسها و إذنها صماتها.

زن به اظهار نظر در كار خويش بر ولى خود مقدم است و دوشيزه نيز پدرش بايد در باره كارش از او اجازه بگيرد و اجازه او سكوت است.

1298 _ جار الدّار أحقّ بدار الجار.

همسايه خانه در خريد خانه همسايه مقدم است.

1299 _ جالس الأبرار فإنّك إذا فعلت خيرا حمدوك و إن أخطأت لم يعنّفوك.

با نيكان مجالست كن كه اگر خوبى كردى ترا ستايش كنند و اگر خطا كردى با تو بسختى رفتار نكنند.

1300 _ جالسوا الكبراء و سائلوا العلماء و خالطوا الحكماء.

با بزرگان مجالست كنيد و از دانشمندان بپرسيد و با حكيمان آميزش كنيد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page