نهج الفصاحه حدیث ١٦٠١ تا ١٧٠٠

(زمان خواندن: 10 - 20 دقیقه)

1601 _ الدّنيا متاع و خير متاعها المرأة الصّالحة.

دنيا متاعى است و بهترين متاع آن زن پارساست.

1602 _ الدّنيا ملعونة ملعون ما فيها إلّا أمرا بالمعروف أو نهيا عن منكر أو ذكر اللَّه.

دنيا ملعون است و هر چه در آنست ملعون است جز امر بمعروف و نهى از منكر يا ذكر خدا.

1603 _ الدّنيا ملعونة ملعون ما فيها إلّا ذكر اللَّه و ما والاه و عالما أو متعلّما.

دنيا ملعون است و هر چه در آنست ملعون است مگر ذكر خدا و متعلقات آن و دانشمند يا دانش آموز.

1604 _ الدّنيا ملعونة ملعون ما فيها إلّا ما كان منها للَّه عزّ و جلّ.

دنيا ملعون است و هر چه در آنست ملعون است مگر آنچه براى خداوند باشد.

1605 _ الدّنيا ملعونة ملعون ما فيها إلّا ما ابتغي به وجه اللَّه عزّ و جلّ.

دنيا ملعون است و هر چه در آنست ملعونست مگر چيزى كه رضاى خدا بدان جويند.

1606 _ الدّواء من القدر و قد ينفع بإذن اللَّه تعالى.

دوا از وسائل تقدير است و به فرمان خدا فايده ميدهد.

1607 _ ألدّواوين ثلاثة: فديوان لا يغفر اللَّه منه شيئا و ديوان لا يعبؤ اللَّه به شيئا و ديوان لا يترك اللَّه منه شيئا فأمّا الدّيوان الّذي لا يغفر اللَّه منه شيئا فالإشراك باللَّه و أمّا الدّيوان الّذي لا يعبؤ اللَّهبه شيئا فظلم العبد نفسه فيما بينه و بين ربّه: من صوم يوم تركه أو صلاة تركها فإنّ اللَّه يغفر ذلك إن شاء و يتجاوز و أمّا الدّيوان الّذي لا يترك اللَّه منه شيئا فمظالم العباد بينهم، القصاص لا محالة.

براى اعمال بندگان سه دفتر هست دفترى كه خدا چيزى از آن را نمى آمرزد و دفترى كه خدا بدان اهميت نميدهد و دفترى كه خدا از هيچ چيز آن نميگذرد. دفترى كه خدا چيزى از آن را نمى آمرزد، شرك بخداست و دفترى كه خدا بدان اهميت نميدهد ستمى است كه بنده ميان خود و خدا بخويشتن كرده است مانند روزه اى كه خورده يا نمازى كه ترك كرده است و خداوند اگر بخواهد آن را ببخشد و از آن درگذرد، دفترى كه خداوند از هيچ چيز آن نميگذرد ستمهائى كه بندگان بيكديگر كرده اند و ناچار بايد تلافى شود.

1608 _ الدّين النّصيحة.

كمال دين خير خواهى است.

1609 _ الدّين دينان: فمن مات و هو ينوي قضاءه فأنا وليّه و من مات و لا ينوي قضاءه فذاك الّذي يؤخذ من حسناته ليس يومئذ دينار و لا درهم.

دو جور قرض هست هر كه بميرد و در دل دارد كه قرض خود را بپردازد من ولى او هستم و هر كه بميرد و در دل دارد قرض خود را ندهد، در مقابل آن از اعمال نيك وى بردارند زيرا در آن روز دينار و درهمى نيست.

1610 _ الدّين راية اللَّه في الأرض فإذا أراد أن يذلّ عبدا وضعها في عنقه.

قرض پرچم خدا در روى زمين است و هر كه را خواهد ذليل كند آن را بگردنش مى گذارد.

1611 _ الدّين شين الدّين.

قرض مايه خوارى دين است.

1612 _ الدّين همّ باللّيل و مذلّة بالنّهار.

قرض غم شب و ذلت روز است.

1613 _ الدّين ينقص من الدّين و الحسب.

قرض دين و بزرگى را بكاهد.

1614 _ ذاكر اللَّه في الغافلين بمنزلة الصّابر في الفارّين.

آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند چنانست كه در ميان فراريان جنگ ثبات ورزد.

1615 _ ذاكر اللَّه في الغافلين مثل الّذي يقاتل عن الفارّين و ذاكر اللَّه في الغافلين كالمصباح في البيت المظلم و ذاكر اللَّه في الغافلين كمثل الشّجرة الخضراء في وسط الشّجر الّذي قد تحاتّ من الصّريد و ذاكر اللَّه في الغافلين يعرّفه اللَّه مقعده من الجنّة و ذاكر اللَّه في الغافلين يغفر اللَّه له بعدد كلّ فصيح و أعجم.

آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند چون آن كس است كه از فراريان جنگ دفاع كند و آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند چون چراغ در خانه تاريك است و آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند چون درخت سبز است در ميان درختانى كه از سرما بر گريزان كرده و آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند خدا جايگاهش را در بهشت باو بنماياند و آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند خدا بشماره هر زباندار و گنگ او را بيامرزد.

1616 _ ذبّوا عن أعراضكم بأموالكم.

با اموالتان از آبرويتان دفاع كنيد.

1617 _ ذبح الرّجل أن تزكّيه في وجهه.

سر بريدن مرد آنست كه در حضورش تمجيد وى كنى.

1618 _ ذروا الحسناء العقيم و عليكم بالسّوداء الولود.

زن خوبروى نازا را واگذاريد و سياهى كه فرزند بسيار آرد برگزينيد.

1619 _ ذروة سنام الإسلام الجهاد في سبيل اللَّه لا يناله إلّا أفضلهم.

اوج مسلمانى جهاد در راه خدا است كه جز مسلمانان برجسته بدان نرسند.

1620 _ ذكر اللَّه شفاء القلوب.

ياد كردن خدا شفاى دلهاست.

1621 _ الذّكر خير من الصّدقة.

ياد كردن خدا از صدقه دادن بهتر است.

1622 _ ذنب العالم ذنب واحد و ذنب الجاهل ذنبان.

گناه دانا يك گناه است و گناه نادان دو گناه.

1623 _ الذّنب شؤم على غير فاعله إن عيّره ابتلي به و إن اغتابه أثم و إن رضي به شاركه.

گناه براى غير گنهكار نيز شوم است كه اگر او را عيب كند بدان مبتلا شود و اگر غيبت او كند گنهكار شود و اگر بدان رضا دهد شريك وى باشد.

1624 _ ذنب لا يغفر و ذنب لا يترك و ذنب يغفر فأمّا الّذي لا يغفر فالشّرك باللَّه و أمّا الّذي يغفر فذنب العبد بينه و بين اللَّه عزّ و جلّ و أمّا الّذي لا يترك فظلم العباد بعضهم بعضا.

گناهى هست كه بخشيدنى نيست و گناهى هست كه از آن چشم نپوشند و گناهى هست كه بخشيده تواند شد آنچه بخشيدنى نيست شرك بخدا است و آنچه بخشيده تواند شد گناه بنده ميان خود و خداى عز و جل است اما آنچه از آن چشم نپوشند ستم كردن بنده گان به يك ديگر است.

1626 _ ذنب يغفر و ذنب لا يغفر و ذنب يجازى به فأمّا الذّنب الّذي لا يغفر فالشّرك باللَّه و أمّا الذّنب الّذي يغفر فعملك بينك و بين ربّك و أمّا الذّنب الّذي يجازى به فظلمك أخاك.

گناهى هست كه بخشيده تواند شد و گناهى هست كه بخشيدنى نيست و گناهى هست كه سزاى آن دهند اما گناهى كه بخشيدنى نيست شرك بخداست اما گناهى كه بخشيده تواند شد عملى است كه ميان خود و خدا كرده اى اما گناهى كه سزاى آن دهند ستمى است كه ببرادر خويش كنى.

1627 _ ذو الدّرهمين أشدّ حسابا من ذي الدّرهم و ذو الدّينارين أشدّ حسابا من ذي الدّينار.

آنكه دو درهم دارد حساب وى از صاحب يكدرهم سختتر است. و آنكه دو دينار دارد حساب وى از صاحب يك دينار سختتر است.

1628 _ ذو الوجهين في الدّنيا يأتي يوم القيامة و له وجهان من نار.

هر كه در دنيا دورو باشد روز قيامت بيايد و دو رو از آتش داشته باشد.

1629 _ ذو الوجهين لا يكون وجيها.

دو رو آبرومند نخواهد بود.

1630 _ ذهبت النّبوّة فلا نبوّة بعدي إلّا المبشّرات: الرّؤيا الصّالحة يراها الرّجل أو ترى له.

پيمبرى بپايان رسيد و پس از من پيمبرى نيست. مگر مژده رسانها و آن خوابهاى نيكوست كه مرد بيند يا براى او ببينند.

1631 _ رأس الحكمة مخافة اللَّه.

اساس حكمت ترس خداست.

1632 _ رأس الحكمة معرفة اللَّه.

اساس حكمت خداشناسى است.

1633 _ رأس الدّين الورع.

اساس دين پرهيزكارى است.

1634 _ رأس الدّين النّصيحة للَّه و لدينه و لرسوله و لكتابه و لأئمّة المسلمين و للمسلمين عامّة.

اساس دين خير خواهى براى خدا و دين خدا و پيغمبر خدا و كتاب خدا و پيشوايان مسلمانان و همه مسلمانانست.

1635 _ رأس العقل المداراة و أهل المعروف في الدّنيا أهل المعروف في الآخرة.

اساس عقل مداراست و نيكوكاران دنيا نيكوكاران آخرتند.

1636 _ رأس العقل بعد الإيمان باللَّه التّودّد إلى النّاس و اصطناع المعروف إلى كلّ برّ و فاجر.

اساس عقل پس از ايمان بخدا دوستى با مردم و نيكوكارى با نيك و بد است.

1637 _ رأس العقل بعد الإيمان باللَّه التّودّد إلى النّاس و ما يستغني رجل عن مشورة و إنّ أهل المعروف في الدّنيا هم أهل المعروف في الآخرة و إنّ أهل المنكر في الدّنياهم أهل المنكر في الآخرة.

اساس عقل پس از ايمان بخدا دوستى با مردم است هيچ كس از مشورت بى نياز نيست: نيكوكاران اين جهان نيكوكاران آن جهانند و بدكاران اين جهان بدكاران آن جهانند.

1638 _ رأس العقل بعد الإيمان باللَّه الحياء و حسن الخلق.

اساس عقل پس از ايمان بخدا حيا و نيكخوئى است.

1639 _ رأى عيسى بن مريم رجلا يسرق فقال له: أ سرقت؟ قال: كلّا و الّذي لا إله إلّا هو و قال عيسى: آمنت باللَّه و كذبت عيني.

عيسى بن مريم مردى را ديد كه دزدى ميكند، بدو گفت آيا تو دزدى كرده اى؟ گفت بخدائى كه جز او خدائى نيست نه، عيسى گفت من بخدا ايمان دارم و چشم من خطا كرده است.

1640 _ رؤيا المؤمن جزء من أربعين جزء من النّبوّة و هي على رجل طائر ما لم يحدّث بها فإذا تحدّث بها سقطت و لا تحدّث بها إلّا لبيبا أو حبيبا.

رؤياى مؤمن يكجزء از چهل جزء پيغمبرى است رؤيا تا موقعى كه از آن سخن نگويند به پاى مرغى بسته است و وقتى از آن سخن گويند خواهد افتاد، بنا بر اين خواب خود را جز بمرد خردمند يا دوست صميمى مگوى.

1641 _ رؤيا المؤمن جزء من ستّة و أربعين جزء من النّبوّة.

رؤياى مؤمن يك جزء از چهل و شش جزء پيغمبرى است.

1642 _ رؤيا المؤمن كلام يكلّم به العبد ربّه في المنام.

رؤياى مؤمن سخنى است كه خداوند در خواب با بنده خود گويد.

1643 _ ربّ أشعث أغبر ذي طمرين تنبو عنه أعين النّاس لو أقسم على اللَّه لأبرّه.

چه بسا ژوليده گرد آلود كه دو لباس كهنه دارد و چشم مردم از او بيزار است اگر از جانب خدا تعهدى كند خداوند انجام دهد.

1644 _ ربّ حامل فقه غير فقيه و من لم ينفعه علمه ضرّه جهله اقرأ القرآن ما نهاك فإن لم ينهك فلست تقرؤه.

بسا كسان كه حامل دانشند اما دانا نيستند هر كه علمش سودش ندهد جهلش زيانش رساند. قرآن تا موقعى خوان كه ترا از بدى جلوگيرى كند و اگر جلوگيرى نكند قرآن نمى خوانى.

1645 _ ربّ صائم ليس له من صيامه إلّا الجوع و ربّ قائم ليس له من قيامه إلّا السّهر.

بسا روزه دار كه از روزه خود جز گرسنگى ثمرى نبرد و بسا نماز شب گزار كه از نماز خود جز بيدارى سودى نگيرد.

1646 _ ربّ طاعم شاكر أعظم أجرا من صائم صابر.

بسا كسان كه غذا خورند و شكر كنند و پاداششان از روزه دار صابر بيشتر باشد.

1647 _ ربّ عابد جاهل و ربّ عالم فاجر فاحذروا الجهّال من العباد و الفجّار من العلماء.

بسا عابد نادان و بسا دانشمند بد كار كه هست از جاهلان عابد و بدكاران علما حذر كنيد.

1648 ربّ قائم حظّه من قيامه السّهر و ربّ صائم حظّه من صيامه الجوع و العطش.

بسا نماز شب گزار كه نصيبش از نماز فقط بيدارى است و بسا روزه دار كه سودش از روزه فقط گرسنگى و تشنگى است.

1649 _ رحماء أمّتي أوساطها.

رحيمان امت من متوسطانند.

1650 _ رحم اللَّه المتخلّلين من أمّتي في الوضوء و الطّعام.

خداوند از امت من آنها را كه هنگام وضو و غذا مسواك مى كنند رحمت كند.

1651 _ رحم اللَّه امرءا أصلح من لسانه.

خدا رحمت كند كسى را كه زبان خود را اصلاح كند.

1652 _ رحم اللَّه امرءا اكتسب طيّبا و انفق قصدا و قدّم فضلا ليوم فقره و حاجته.

خدا رحمت كند كسى را كه كسب حلال كند و باعتدال خرج كند و ما زاد آن را براى روز تنگ دستى و حاجت از پيش فرستد.

1653 _ رحم اللَّه امرءا أمسك الفضل من قوله و أنفق الفضل من ماله.

خدا رحمت كند كسى را كه ما زاد گفتار خود را نگهدارد و ما زاد مال خود را خرج كند.

1654 _ رحم اللَّه امرءا سمع منّا حديثا فوعاه ثمّ بلّغه من هو أوعى منه.

خدا رحمت كند كسى را كه سخنى از ما بشنود و حفظ كند و بكسى كه بهتر از او حفظ تواند كرد برساند.

1655 _ رحم اللَّه عبدا سمحا إذا باع سمحا إذا اشترى سمحا إذا قضى سمحا إذا اقتضى.

خدا رحمت كند كسى را كه هنگام فروش سهل انگار باشد و هنگام خريد سهل انگار باشد و هنگام پرداخت سهل انگار باشد و هنگام طلب سهل انگار باشد.

1656 _ رحم اللَّه عبدا قال خيرا فغنم أو سكت عن سوء فسلم.

خدا رحمت كند بنده اى را كه سخن نيك گويد و غنيمت برد يا از بد گوئى سكوت كند و سالم ماند.

1657 _ رحم اللَّه عبدا كانت لأخيه عنده مظلمة في عرض أو مال فجاءه فاستحلّه قبل أن يؤخذ و ليس ثمّ دينار و لا درهم فإن كانت له حسنات أخذ من حسناته و إن لم تكن له حسنات حملوا عليه من سيّئاته.

خدا رحمت كند بنده اى را كه به آبرو يا مال برادر خود تجاوزى كرده باشد و از وى حلال بود طلبد پيش از آنكه از او بازخواست كنند و دينار و درهمى نباشد اگر كارهاى نيكى داشته باشد ازآن به گيرند و اگر نداشته باشد از گناهان ستم ديده بر گناهان او بيفزايند.

1658 _ رحم اللَّه عينا بكت من خشية اللَّه و رحم اللَّه عينا سهرت في سبيل اللَّه.

خدا رحمت كند ديده اى را كه از ترس خدا بگريد و رحمت كند ديده اى را كه در راه خدا بيدار ماند.

1659 _ رحم اللَّه من حفظ لسانه و عرف زمانه و استقامت طريقته.

خدا رحمت كند آن كس را كه زبان خود را حفظ كند و روزگار خود را بشناسد و روش او راست باشد.

1660 _ رحم اللَّه والدا أعان ولده على برّه.

خدا رحمت كند پدرى را كه فرزند خود را كمك كند تا با پدر نيكى تواند كرد.

1661 _ ردّ جواب الكتاب حقّ كردّ السّلام.

جواب نامه نيز مانند جواب سلام لازمست.

1662 _ ردّوا السّلام و غضّوا البصر و أحسنوا الكلام.

سلام را جواب بدهيد و از محارم چشم بپوشيد و سخن نيك گوئيد.

1663 _ ردّوا المخيط و الخياط من غلّ مخيطا أو خياطا كلّف يوم القيامة أن يجي ء به و ليس بجاء.

باقى مانده نخ و پارچه را پس بدهيد، هر كه در پارچه و نخ خيانت كند روز قيامت بدو گويند نظير آن را بياورد و او نتواند آورد.

1664 _ رضا الرّبّ في رضا الوالد و سخط الرّبّ في سخط الوالد.

خشنودى خدا در خشنودى پدر است و آزردگى خدا در آزردگى پدر است.

1665 _ رضا الرّبّ في رضا الوالدين و سخطه في سخطهما.

خشنودى خدا در خشنودى پدر و مادر است و دلگيرى وى در دل گيرى آنها است.

1666 _ رغم أنفه، ثمّ رغم أنفه، ثمّ رغم أنفه من أدرك أبويه عنده الكبر أحدهما أو كليهما ثمّ لم يدخل الجنّة.

خاك بر سرش، خاك بر سرش خاك بر سرش كه پدر و مادرش يكى يا هر دو پيش او به پيرى رسند و او بهشتى نشود.

1667 _ رفع العلم عن ثلاثة: عن المجنون المغلوب على عقله حتّى يبرء و عن النّائم حتّى يستيقظ و عن الصّبيّ حتّى يحتلم.

قلم از سه كس برداشته اند مجنونى كه اختيار عقل خود را ندارد تا شفا يابد و خفته تا بيدار شود و طفل تا بالغ شود.

1668 _ رفع عن أمّتي الخطاء و النّسيان و ما استكرهوا عليه.

خطا و فراموشى و اضطرار را بر امت من نمى گيرند.

1669 _ ركعتان بسواك أفضل من سبعين ركعة بغير سواك و دعوة في السّرّ أفضل من سبعين دعوة في العلانية و صدقة في السّرّ أفضل من سبعين صدقة في العلانية.

دو ركعت نماز با مسواك بهتر از هفتاد ركعت بدون مسواك است و يك دعاى نهان بهتر از هفتاد دعاى آشكار است و يك صدقه نهان بهتر از هفتاد صدقه آشكار است.

1670 _ ركعتان من المتأهّل خير من اثنتين و ثمانين ركعة من العزب.

دو ركعت نماز كسى كه زن دارد بهتر از هشتاد و دو ركعت نماز عزب است.

1671 _ ركعتان من المتزوّج أفضل من سبعين ركعة من الأعزب.

دو ركعت نماز شخص زن دار بهتر از هفتاد ركعت نماز عزبست.

1672 _ ركعتان من رجل ورع أفضل من ألف ركعة من مخلط.

دو ركعت نماز شخص پرهيزكار بهتر از هزار ركعت لاابالى است.

1673 _ ركعتان من عالم أفضل من سبعين ركعة من غير عالم.

دو ركعت نماز دانشمند بهتر از هفتاد ركعت غير دانشمند است.

1674 _ ركعة من عالم باللَّه خير من ألف ركعة من متجاهل باللَّه.

دو ركعت نماز كسى كه متوجه خدا باشد بهتر از هزار ركعت كسى است كه از خدا غافل باشد.

1675 _ رميا بني إسماعيل فإنّ أباكم كان راميا.

فرزندان اسماعيل تيراندازى كنيد كه پدرتان تيرانداز بود.

1676 _ رهان الخيل طلق.

شرط بندى روى اسب مباح است.

1676 _ رواح الجمعة واجب على كلّ محتلم.

آمدن بنماز جمعه بر هر بالغى واجب است.

1677 _ روّحوا القلوب ساعة بساعة.

دلها را ساعت بساعت استراحت دهيد.

1678 _ ريح الجنّة يوجد من مسيرة خمسمائة عام و لا يجدها من طلب الدّنيا بعمل الآخرة.

بوى بهشت را از پانصد سال راه توان يافت ولى هر كه دنيا را به عمل آخرت جويد از آن بى نصيب ماند.

1679 _ الرّاحمون يرحمهم الرّحمن تبارك و تعالى. ارحموا من في الأرض يرحمكم من في السّماء.

خداوند رحيمان را رحم ميكند با آنها كه در زمين اند رحم كنيد تا آن كه در آسمانست به شما رحم كند.

1680 _ الرّاشي و المرتشي في النّار.

رشوه دهنده و گيرنده در آتشند.

1681 _ الرّؤيا ثلاثة: فبشرى من اللَّه و حديث النّفس و تخويف من الشّيطان فإذا رأى أحدكم رؤيا تعجبه فليقصّها إن شاء و إن رأى شيئا يكرهه فلا يقصّه على أحد و ليقم يصلّي.

رؤيا سه قسمت، مژده خدا و حديث نفس است و تهديد شيطان وقتى يكى از شما خواب خوبى ديد اگر خواهد براى كسان نقل كند و اگر خواب بدى ديد براى هيچ كس نقل نكند، برخيزد و نماز گزارد.

1682 _ الرّؤيا ثلاثة: منها تهاويل من الشّيطان ليحزن ابن آدم و منها ما يهمّ به الرّجل في يقظته فيراه في منامه و منها جزء من ستّة و أربعين جزء من النّبوّة.

رؤيا سه قسم است: يك قسم تهديد شيطانست كه خواهد بوسيله آن آدميزاد را غمگين كند و قسم ديگر آرزوهاست كه شخص در بيدارى كند و بخواب ببيند و قسم ديگر يكجزء از چهل و شش جزء پيغمبرى است.

1683 _ الرّبا ثلاثة و سبعون بابا أيسرها مثل أن ينكح الرّجل أمّه و إنّ أربى الرّبا عرض الرّجل المسلم.

ربا هفتاد و سه قسم است و آسانتر از همه چنانست كه كسى با مادر خود زنا كند و بدتر از همه رباها تجاوز بآبروى مسلمان است.

1684 _ الرّبا و إن كثر فإن عاقبته تصير إلى قلّ.

ربا اگر چه بسيار باشد سرانجام آن به كمى است.

1685 _ الرّجال أربعة سخيّ و كريم و بخيل و لئيم، فالسّخيّ الّذي يأكل و يعطي و الكريم الّذي لا يأكل و يعطي و البخيل الّذي يأكل و لا يعطي و اللّئيم الّذي لا يأكل و لا يعطي.

مردان چهار قسمند بخشنده و جوانمرد و بخيل و فرومايه، بخشنده آنست كه بخورد و بخوراند جوان مرد آنست كه نخورد و بخوراند، بخيل آنست كه بخورد و نخوراند و فرومايه آنست كه نه بخورد و نه بخوراند.

1686 _ الرّجل الصّالح يأتي بالخبر الصّالح و الرّجل السّوء يأتي بالخبر السوء.

مرد خوب خبر خوب آرد و مرد بد خبر بد مى آرد.

1687 _ الرّجل على دين خليله فلينظر أحدكم من يخال.

مرد بر دين يار خويشتن است بنگريد باكى دوستى ميكنيد.

1688 _ الرّجل في ظلّ صدقته حتّى يقضى بين النّاس.

مرد در سايه صدقه خود بياسايد تا ميان مردم قضاوت كنند.

1689 _ الرّحمة عند اللَّه مائة جزء فقسّم بين الخلائق جزء و أخّر تسعا و تسعين إلى يوم القيامة.

رحمت خدا صد جزء است يك جزء را در ميان خلق تقسيم كرده و نود و نه را براى روز رستاخيز نگهداشته است.

1690 _ الرّحم شجنة من الرّحمن فمن وصلها وصله اللَّه و من قطعها قطعه اللَّه.

خويشاوندى رشته اى از طرف خداوند است هر كه آن را پيوند دهد خدا او را پيوند دهد و هر كه آن را ببرد خدا او را ببرد.

1691 _ الرّحم معلّقة بالعرش يقول: من وصلني وصله اللَّه و من قطعني قطعه اللَّه.

خويشاوندى بعرش آويخته است و گويد هر كه مرا پيوند دهد خدا او را پيوند دهد و هر كه مرا ببرد خدا او را ببرد.

1692 _ الرّزق أشدّ طلبا للعبد من أجله.

روزى بيشتر از مرگ در جستجوى بنده است.

1693 _ الرّزق إلى بيت فيه سخاء أسرع من الشّفرة إلى سنام البعير.

روزى بخانه اى كه بخشش در آن هست از كارد بكوهان و شتر نزديكتر است.

1694 _ الرّضاع يغيّر الطّباع.

رضاع طبايع را تغيير مى دهد

1695 _ الرّعد ملك من ملائكة اللَّه موكّل بالسّحاب معه مخاريق من نار يسوق بها السّحاب حيث شاء اللَّه.

رعد فرشته اى از فرشتگان خداست كه موكل ابرهاست و تازيانه هائى از آتش همراه دارد كه ابرها را هر جا خدا خواهد ميراند.

1695 _ الرّغبة في الدّنيا تكثّر الهمّ و الحزن و البطانة تقسي القلب.

علاقه بدنيا غم و اندوه را زياد مى كند و شكم پرستى دل را سخت ميكند.

1697 _ الرّفق به الزّيادة و البركة و من يحرم الرّفق يحرم الخير.

مدارا قرين فزونى و بركت است و هر كه از مدارا بى بهره باشد از خوبى بى بهره است.

1697 _ الرّفق رأس الحكمة.

مدارا اساس حكمت است.

1698 _ الرّفق يمن و الخرق شؤم و إذا أراد اللَّه بأهل بيت خيرا أدخل عليهم باب الرّفق فإنّ الرّفق لم يكن في شي ء إلّا زانه و إنّ الخرق لم يكن في شي ء إلّا شانه.

ملايمت مايه ميمنت است و خشونت مايه شئامت و همين كه خداوند براى اهل خانه اى نيكى خواهد آنها را با ملايمت قرين كند زيرا ملايمت در هر چه باشد آن را زينت دهد و خشونت در هر چه باشد آن را خوار كند.

1699 _ الرّمي خير ما لهوتم به.

تير اندازى بهترين تفريحهاى شماست.

1700 _ زار رجل أخا له في قرية فأرصد اللَّه له ملكا على مدرجته فقال: أين تريد؟ قال: أخا لي في هذه القرية، فقال: هل له عليك من نعمة تربّها؟ قال: لا إلّا أنّي أحبّه في اللَّه، قال: فإنّي رسول اللَّه إليك إنّ اللَّه أحبّك كما أحببته.

مردى بديدن برادر دينى خود بدهكده اى رفت، خداوند ملكى در گذرگاه او گماشت و بدو گفت كجا ميروى جواب داد: برادرى در اين دهكده دارم. گفت آيا نعمتى بنزد تو دارد كه ميخواهى آن را افزون كنى جواب داد نه، او را براى خدا دوست دارم، گفت من فرستاده خدا هستم همان طور كه او را دوست دارى خدا ترا دوست دارد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page