نهج الفصاحه حدیث ٣١٠١ تا ٣٢٢٧

(زمان خواندن: 8 - 15 دقیقه)

3101 _ المرض سوط اللَّه في الأرض يؤدّب به عباده.

بيمارى تازيانه خدا در زمين است كه بوسيله آن بندگان خويش را ادب ميكند.

3102 _ المؤمن مرآة المؤمن و المؤمن أخو المؤمن يحوطه من ورائه.

مؤمن آئينه مؤمنست مؤمن برادر مؤمنست از پشت سر مراقب اوست.

3103 _ المؤمن للمؤمن كالبنيان المرصوص يشدّ بعضه بعضا.

مؤمن نسبت بمؤمن چون بناى محكم است كه اجزاى آن يك ديگر را استحكام بخشد.

3104 _ المؤمن يألف و لا خير فيمن لا يألف و لا يؤلف.

مؤمن الفت گيرد و هر كه الفت نگيرد و الفت نيارد خيرى در او نيست.

3105 _ المؤمن يغار و اللَّه أشدّ غيرا.

مؤمن غيرت ميبرد و غيرت خدا شديدتر است.

3106 _ المؤمن من أهل الإيمان بمنزلة الرّأس من الجسد يألم المؤمن لأهل الإيمان كما يألم الجسد لما في الرّأس.

مؤمن نسبت باهل ايمان چون سر نسبت بتن است مؤمن از رنج مؤمنان رنجور شود چنان كه تن از رنج سر رنجور گردد.

3107 _ المؤمن بخير على كلّ حال، ينزع نفسه من بين جنبيه و هو يحمد اللَّه.

مؤمن هميشه خوبست جانش از تن ميرود و خدا را ستايش مى كند.

3108 _ المؤمن الّذي يخالط النّاس و يصبر على أذاهم أفضل من المؤمن الّذي لا يخالط النّاس و لا يصبر على أذاهم.

مؤمنى كه با مردم آميزش كند و بر آزارشان صبر كند از مؤمنى كه با مردم آميزش نكند و بر آزارشان صبر نكند بهتر است.

3109 _ المؤمن أكرم على اللَّه من بعض ملائكته.

مؤمن نزد خدا از بعض فرشتگان او عزيزتر است.

3110 _ المستشار مؤتمن إن شاء أشار و إن شاء لم يشر.

كسى كه با او مشورت كنند امانت دار است اگر خواهد رأى دهد و اگر نخواهد ندهد.

3111 _ المسلم مرآة المسلم فإذا رأى به شيئا فليأخذه.

مسلمان آئينه مسلمانست وقتى چيزى در او ديد بگيرد.

3112 _ المسلمون إخوة لا فضل لأحد على أحد إلّا بالتّقوى.

مسلمانان برادرانند هيچ كس بر ديگرى جز به پرهيزكارى برترى ندارد.

3113 _ المسلمون عند شروطهم ما وافق الحقّ من ذلك.

مسلمانان بايد بشرايط خويش كه مطابق حق باشد وفا كند.

3114 _ المصائب و الأمراض و الأحزان في الدّنيا جزاء.

بليه و بيمارى و غم كيفر دنياست.

3115 _ المعروف باب من أبواب الجنّة و هو يدفع مصارع السّوء.

نيكى درى از درهاى بهشتست و از مرگ بد جلوگيرى ميكند.

3116 _ المعك طرف من الظّلم.

تأخير پرداخت دين، شمه اى از ظلم است.

3117 _ المقيم على الزّنا كعابد وثن.

آنكه بر زنا اصرار ورزد چون بت پرست است.

3118 _ المكر و الخديعة و الخيانة في النّار.

مكر و فريب و خيانت در جهنمست.

3119 _ المنافق يملك عينيه يبكي كما يشاء.

منافق بر ديدگان خويش مسلط است چنان كه بخواهد گريه مى كند.

3120 _ الميت يعذّب في قبره بما يناح عليه.

ميت در قبر از ناله و فريادى كه بر مرگ او كنند معذب مى شود.

3121 _ نجاء أوّل هذه الامّة باليقين و الزّهد و يهلك آخرها بالبخل و الأمل.

متقدمان اين امت بيقين و زهد نجات يابند و متأخرانش به بخل و آرزو هلاك شوند.

3122 _ نحّ الأذى عن طريق المسلمين.

آزار از راه مسلمانان دور كن.

3123 _ نصف ما يحفر لامّتي من القبور من العين و المعدة.

يك نيمه قبرها كه براى امت من حفر مى شود از چشم بد و پرخورى است.

3124 _ نصر اللَّه امرأ سمع منّا شيئا فبلّغه كما سمعه.

خدا مردى را كه چيزى از ما بشنود و همان طور كه شنيده بديگران برساند، يارى كند.

3125 _ نصر اللَّه امرأ سمع منّا حديثا فحفظه حتّى يبلّغه غيره فربّ حامل فقه إلى ما هو أفقه منه و ربّ حامل فقه ليس بفقيه.

خدا مردى را كه سخنى از ما بشنود و بخاطر سپارد تا بديگرى برساند يارى كند بسا كس كه دانائى بداناتر از خود برد و بسا كس كه حامل دانائيست و دانا نيست.

3126 _ نعم الشّي ء الهديّة أمام الحاجة.

چه نيكوست هديه بهنگام حاجت.

3127 _ نعم العطيّة كلمة حقّ تسمعها ثمّ تحملها إلى أخ لك مسلم.

چه نيكو عطائيست سخن حقى كه بشنوى و ببرادر مؤمن خويش برسانى.

3128 _ نعم سلاح المؤمن الصّبر و الدّعاء.

چه نيكو سلاحى است صبر و دعا براى مؤمن.

3129 _ نعمتان مغبون فيهما كثير من النّاس: الصّحّة و الفراغ.

دو نعمتست كه بسيارى مردم در آن مغبونند صحت و فراغت.

3130 _ نعم المال الصّالح للرّجل الصّالح.

چه نيكست مال شايسته براى مرد شايسته.

3131 _ نعم صومعة المسلم بيته.

خانه مسلمان براى او چه نيكو صومعه ايست

3132 _ نعم الهديّة الكلمة من كلام الحكمة.

چه نيكو هديه ايست يك كلمه گفتار حكمت آموز

3133 _ نعم الإدام الخلّ.

چه نيكو نان خورشى است سركه

3134 _ نعم الشّفيع القرآن لصاحبه يوم القيمة.

چه نيكو شفيعى است قرآن در روز قيامت براى كسى كه قرآن خوانده باشد.

3135 _ نعم المال النّخل الرّاسخات في الوحل.

چه نيكو ماليست نخل كه در كل محكمست.

3136 _ نعم العون على تقوى اللَّه المال

مال براى پرهيزكارى خدا چه نيكو ياوريست.

3137 _ نفقه الرّجل على أهله صدقة.

خرجى كه مرد براى كسان خود كند صدقه است.

3138 _ نوم العالم أفضل من عبادة العابد.

خواب دانشمند از عبادت عابد بهتر است.

3139 _ نوم الصّائم عبادة و صمته تسبيح و عمله مضاعف و دعاؤه مستجاب و ذنبه مغفور.

خواب روزه دار عبادت است و سكوت وى تسبيح است و عملش مضاعفست و دعايش مستجابست و گناهش آمرزيده.

3140 _ نوم على علم خير من صلاة على جهل.

خواب با علم بهتر از نماز با جهل است.

3141 _ نوّروا بالفجر فإنّه أعظم للأجر.

صبحدمان چراغ روشن كنيد كه پاداش شما بيشتر شود.

3142 _ نيّة المؤمن خير من عمله و عمل المنافق خير من نيّته و كلّ يعمل على نيّته فإذا عمل المؤمن عملا نار في قلبه نور.

نيت مؤمن از عمل او بهتر است و عمل منافق از نيت او بهتر است و هر كدام بر نيت خود كار مى كنند و چون مؤمن عملى كند در قلب وى نورى روشن شود.

3143 _ النّاجش آكل ربا ملعون.

بازارگرم كن رباخوار ملعونى است.

3144 _ النّاس ولد آدم و آدم من تراب.

مردم فرزند آدمند و آدم از خاك است.

3145 _ النّاس رجلان عالم و متعلّم و لا خير فيما سواهما.

مردم (قابل اعتنا) دو كسند عالم و علم آموز و در غير آن ها خيرى نيست.

3146 _ النّاس معادن و العرق دسّاس و أدب السّوء كعرق السّوء.

مردم چون معدن ها گونه گونند و نژاد در كسان نافذ است و تربيت بد چون نژاد است.

3147 _ النّاكح في قومه كالمعشب في داره.

آنكه از خاندان خويش زن گيرد چنانست كه در خانه خويش علف چيند.

3148 _ نيّة المؤمن أبلغ من عمله.

نيت مؤمن از عمل وى شايسته تر است.

3149 _ النّاس كأسنان المشط.

مردم چون دندانه هاى شانه اند.

3150 _ النّاس كلّهم عيال اللَّه فأحبّهم إليه أنفعهم لعياله.

مردم همگى كسان خدايند و محبوبتر از همه پيش خدا كسى است كه براى كسان او سودمندتر باشد.

3151 _ النّاس أشبه بزمانهم.

مردم بروزگار خويش مانند.

3152 _ النّاس معادن كمعادن الذّهب و الفضّة.

مردم معدن هايند چون معدن طلا و نقره.

3153 _ النّساء حبالة الشّيطان.

زنان دامهاى شيطانند.

3154 _ النّاس كالإبل ترى المائة لا ترى فيه راحلة.

مردم چون شترانند صد شتر بينى و يك باربردار در آن ميان نبينى.

3155 _ النّاس يعملون الخيرات و إنّما يعطون أجورهم يوم القيامة على قدر عقولهم.

مردم كارهاى نيك كنند اما روز قيامت پاداششان را بقدر عقولشان ميدهند.

3156 _ النّصر مع الصّبر و الفرج مع الكرب و إنّ مع العسر يسرا.

فيروزى قرين صبر است و گشايش قرين رنج است و همراه هر سختى گشايشى هست.

3157 _ النّدم توبة و التّائب من الذّنب كمن لا ذنب له.

پشيمان شدن چون توبه كردن است و هر كه از گناه توبه كند چنانست كه گناه نداشته.

3158 _ النّظر إلى الخضرة يزيد في البصر.

بسبزه نگريستن بينائى را فزون ميكند.

3159 _ النّظرة سهم مسموم من سهام ابليس.

نگاه بد تيرى زهرآگين از تيرهاى شيطانست.

3160 _ النّظر إلى المرأة الحسناء و الخضرة يزيدان في البصر.

ديدن زن خوبروى و سبزه بينائى را فزون ميكند.

3161 _ النّظافة من الإيمان.

پاكيزگى از ايمانست.

3162 _ النّياحة من عمل الجاهليّة.

نوحه گرى از عمل جاهليت است.

3163 _ النّيّة الحسنة تدخل صاحبها الجنّة.

نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.

3164 _ هديّة اللَّه إلى المؤمن السّائل على بابه.

گدا هديه خداست كه بر در مؤمن آيد.

3165 _ هل تنصرون إلّا بضعفائكم بدعوتهم و أحلامهم.

شما را بدعا و عقل ضعيفانتان يارى ميكنند.

3166 _ هل من أحد يمشي على الماء إلّا ابتلت قدماه؟ كذلك صاحب الدّنيا لا يسلم من الذّنوب.

مگر كسى هست كه بر آب رود و پاهايش تر نشود؟ همچنين دنيادار از گناه مصون نخواهد ماند.

3167 _ هلكت الرّجال حين أطاعت النّساء.

مردان كه اطاعت زنان كنند بهلاكت افتند.

3168 _ هنّ أغلب، يعني النّساء. الهديّة تعور عين الحكيم.

آنها، يعنى زنان، چيره تراند. هديه چشم خردمند را ببندد.

3169 _ الهديّة تذهب بالسّمع و البصر و القلب.

هديه گوش و چشم و دل را از كار بيندازد.

3170 _ الهديّة رزق من اللَّه فمن أهدى اليه شي ء فليقبله.

هديه روزى خداست هر كه چيزى بدو هديه دادند بپذيرد.

3171 _ الهوى مغفور لصاحبه ما لم يعمل به أو يتكلّم.

پندار بد اگر بكردار و گفتار نيايد بخشوده است.

3172 _ الهمّ نصف الهرم.

غم يك نيمه پيرى است.

3173 _ واضع العلم عند غير أهله كمقلّد الخنازير الجوهر و اللّؤلؤ و الذّهب.

آنكه علم به نااهل سپارد چنانست كه گوهر و مرواريد و طلا به خوكان آويزد.

3174 _ و اللَّه ما الدّنيا في الآخرة إلّا مثل ما يجعل أحدكم إصبعه هذه في اليمّ فلينظر بم يرجع

بخدا قسم دنيا نسبت به آخرت چنانست كه يكيتان انگشت خويش به دريا نهد، بنگرد چه مى آورد؟

3175 _ و اللَّه لأن تهدي بهداك رجل واحد خير لك من حمر النّعم.

بخدا قسم اينكه مردى را هدايت كنى از داشتن شتران سرخ مو بهتر است.

3176 _ و اللَّه لا تجدون بعدي أعدل عليكم منّي.

بخدا قسم پس از من، كسى را نخواهيد يافت كه در باره شما عادلتر از من باشد.

3177 _ و اكلي ضيفك فإنّ الضّيف يستحيي أن يأكل وحده.

همراه مهمان خويش غذا خور زيرا مهمان شرم دارد كه تنها غذا خورد.

3178 _ و الشّاة إن رحمتها يرحمك اللَّه.

حتى به بز اگر رحم كنى خدا بتو رحم كند.

3178 _ و أيّ داء أدوى من البخل.

و چه مرضى از بخل بدتر است.

3179 _ و أي المؤمن حقّ واجب.

وعده مؤمن حقى است (كه اداى آن) واجب است.

3180 _ وجبت محبّة اللَّه على من غضب فحلم.

كسى كه خشم آرد و بردبارى كند، بصف محبان خداست.

3181 _ وزن حبر العلماء بدم الشّهداء فرجح.

مركب دانشوران را با خون شهيدان همسنگ كردند اولى سنگين تر بود.

3182 _ و صِلوا الّذي بينكم و بينه قرابة بكثرة ذكركم إيّاه.

با اقارب خويش بوسيله مكرر ياد كردنشان پيوستگى كن.

3183 _ وصب المؤمن كفّارة الخطايا.

بيمارى مؤمن كفاره گناهان است.

3184 _ وقّروا من تعلّمون منه العلم و وقّروا من تعلّمونه العلم.

كسى را كه علم از او مى آموزيد محترم داريد و كسى را كه علم بدو مى آموزيد محترم داريد.

3185 _ ولد الرّجل من كسبه، من أطيب كسبه فكلوا من أموالهم.

فرزند مرد از جمله كسب او است، از نكوترين كسب او است، از اموال فرزندانتان بخوريد.

3186 _ ولد الزّنا شرّ الثّلاثة إذا عمل بعمل أبويه.

زنا زاده اگر زنا كند از پدر و مادر خويش بدتر است.

3187 _ ويل للأغنياء من الفقراء.

واى بر ثروتمندان از فقيران!

3188 _ ويل للعالم من الجاهل، و ويل للجاهل من العالم.

واى بر عالم از جاهل! و واى بر بر جاهل از عالم!

3189 _ ويل للّذي يحدّث فيكذب فيضحك به القوم، ويل له، ويل له.

واى بر آنكه سخن كند و دروغ گويد كه كسان از آن بخندند واى بر او! واى بر او؟

3190 _ ويل للنّساء من الأحمرين: الذّهب و المعصفر.

واى بر زنان از دو چيز رنگين طلا و جامه زيبا.

3191 _ ويل لامّتي من علماء السّوء

واى بر امت من از علماى بد.

3192 _ ويل لمن استطال على مسلم فانتقص حقّه.

واى بر آنكه به مؤمنى تطاول كند و حق او را بكاهد.

3193 _ ويل لمن لا يعلم و ويل لمن علم ثمّ لا يعمل.

واى بر آنكه نداند و واى بر آنكه بداند و عمل نكند.

3194 _ الوحدة خير من جليس السّوء و الجليس الصّالح خير من الوحدة، و إملاء الخير خير من السّكوت و السّكوت خير من إملاء الشّرّ.

تنهائى از همنشين بد بهتر و همنشين شايسته از تنهائى بهتر نكو گفتن از سكوت بهتر و سكوت از بد گفتن بهتر.

3195 _ الورع الّذي يقف عند الشّبهة.

پرهيزكار كسى است كه كار شبهه ناك نكند.

3196 _ الودّ يتوارث و البغض يتوارث.

دوستى را بارث ميبرند و دشمنى را بارث ميبرند.

3197 _ الورع سيّد العمل.

پرهيزكارى سر آمد اعمالست.

3198 _ الوضوء قبل الطّعام ينفي الفقر و بعده ينفي اللّمم و يصحّح البصر.

وضو پيش از غذا فقر را ببرد و بعد از غذا وسواس را زايل كند و چشم را نيرو دهد.

3199 _ الوضوء شطر الإيمان و السّواك شطر الوضوء.

وضو نصف ايمان است و مسواك كردن نصف وضو است.

3200 _ الولد ثمرة القلب و أنّه مجبنة مبخلة محزنة

فرزند ميوه دل است و مايه ترس و بخل و غم است.

3201 _ الولد من ريحان الجنّة.

فرزند از ريحان بهشت است.

3202 _ الويل لمن ترك عياله بخير و قدم على ربّه بشرّ.

واى بر آنكه خير براى عيال خود نهد و با شر بنزد خدا رود.

3203 _ يا عجبا كلّ العجب للمصدّق بدار الخلود و هو يسعى لدار الغرور.

سخت در عجبم از آنكه خانه جاويد را باور دارد و براى خانه غرور بكوشد.

3204 _ يا معشر التّجّار إنّ اللَّه باعثكم يوم القيامة فجّارا إلّا من صدق و أدّى الأمانة.

اى گروه بازرگانان خدا روز رستاخيز بدكار محشورتان ميكند مگر آنكه راست گويد و امانت نگه دارد.

3205 _ يأتي على النّاس زمان الصّابر منهم على دينه كالقابض على الجمر.

روزگارى بر مردم بيايد كه هر كه خواهد دين خود نگهدارد چنان باشد كه آتش بدست گرفته باشد.

3206 _ يأتي على النّاس زمان المؤمن فيه أذلّ من شاته.

روزگارى بر مردم بيايد كه مؤمن از بزش خوارتر باشد.

3207 _ يبعث النّاس يوم القيمة على نيّاتهم.

روز رستاخيز مردم را بكيفيت نيت هايشان برانگيزند.

3208 _ يبصر أحدكم القذى في عين أخيه و يدع الجذع في عينه

يكيتان خس را در خشم برادرش ببيند و تنه درخت را در چشم خويش نديده گيرد.

3209 _ يبعث شاهد الزّور يوم القيمة مدلعا لسانه.

شاهد دروغ روز قيامت آويخته زبان مبعوث مى شود.

3210 _ يتبع الميّت ثلاثة فيرجع اثنان و يبقى واحد: يتبعه أهله و ماله و عمله، فيرجع أهله و ماله و يبقى عمله.

سه چيز بدنبال ميت روند دو تا باز گردند و يكى بماند. اهل و مال و عمل وى بدنبال روند اهل و مالش باز گردند و عملش بماند.

3211 _ يد اللَّه على الجماعة.

دست خدا همراه جماعتست.

3212 _ يذهب الصّالحون أسلافا الأوّل فالأوّل حتّى لا يبقى إلّا حثالة كحثالة التّمر و الشّعير لا يبالى اللَّه بهم.

شايستگان طبقه بطبقه روند تا جز پوستى چون پوست خرما و جو نماند كه خدا به آنها اعتنا نكند.

3213 _ يسّروا و لا تعسّروا.

سهل گيريد و سخت مگيريد.

3214 _ يطبع المؤمن على كلّ خلق ليس الخيانة و الكذب.

مؤمن هر خوئى تواند داشت مگر خيانت و دروغ گوئى.

3215 _ يعجب ربك من الشّاب ليست له صبوة.

پروردگار تو جوانى را كه جوانى نكند دوست دارد.

3216 _ يمن الخيل في شقرها.

بركت اسب در رنگ كهر است.

3217 _ يحبّ اللَّه العامل إذا عمل أن يحسن.

خدا دوست دارد كه وقتى كسى كارى ميكند كامل كند.

3218 _ يدور المعروف على يد مائة رجل أخرهم فيه كأوّلهم.

نيكى بدست صد مرد ميرود كه پاداش آخريشان مانند اوليست.

3219 _ يمينك على ما يصدّقك عليه صاحبك.

سوگند در باره چيزى توانى خورد كه مصاحب تو تصديق آن كند.

3220 _ ينبغي أن يكون للمؤمن ثمانية خصال: وقار عند الهزاهز و صبر عند البلاء و شكر عند الرّخاء و قنوع بما رزقه اللَّه عزّ و جلّ، لا يظلم الأعداء و لا يتحامل على الاصدقاء بدنه في تعب و النّاس منه في راحة.

مؤمن بايد هشت صفت داشته باشد وقار در حوادث سخت و صبر به هنگام بليه و شكر به هنگام گشايش و قناعت به روزى اى كه خداى والا داده است بدشمنان ستم نكند و مزاحم دوستان نشود، تنش برنج باشد و مردم از او در آسايش باشند.

3221 _ يهرم ابن آدم و يبقى معه اثنتان الحرص و الأمل.

فرزند آدم پير مى شود و دو چيز با وى ميماند حرص و آرزو.

3222 _ يوزن يوم القيامة مداد العلماء و دم الشّهداء فيرجّح مداد العلماء على دم الشّهداء.

روز قيامت مركب دانشوران و خون شهيدان را همسنگ كنند و مركب دانشوران بر خون شهيدان مرجح شود.

3224 _ يهرم ابن آدم و يشبّ منه اثنتان الحرص على المال و الحرص على العمر.

فرزند آدم پير مى شود و دو چيز از او جوان مى شود حرص مال و حرص عمر.

3225 _ اليد العليا خير من اليد السّفلى و أبداء بمن تعول.

دست دهنده از دست بگير كه بهتر است و صدقه را از نانخوران خويش آغاز كن.

3226 _ أليمين الكاذبة منفقة للسّلعة ممحقة للكسب.

قسم دروغ كالا را تلف كند و كسب را از ميان ببرد.

3227 _ أليمين على نيّة المستحلف.

قسم مربوط به نيت قسم خور است.

دیدگاه‌ها   

+1 #1 ja;vعلی 1389-09-05 12:02
با سلام
میخواستم تشکر کنم از سایتتون، واقعا عالیه
دستتون درد نکنه وخسته نباشید.
بهشت منتظر شماست ، التماس دعا
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page