مردم و دولت در نهج البلاغه
پیوند مسئولان با مردم
یکی از بزرگترین آفتهای تهدیدکننده مسئولان حکومت آن است که به بهانه مشکلات کاری، از مردم فاصله بگیرند و ارتباطشان با آنها غیرمستقیم شود. این فاصلهها سبب میشود نه مسئولان درد و مشکلات مردم را به درستی درک کنند و نه مردم، حرف ایشان را خوب بفهمند. امیرمؤمنان علی علیهالسلام در نامهای به فرماندار مکه مینویسد: «نباید میان تو و مردم، واسطه و سفیری جز زبانت و حاجب و پردهداری جز چهرهات باشد».
آن حضرت در نامهای خطاب به مالک اشتر چنین دستور میدهد: «برای شنیدن سخنان کسانی که حاجت و گرفتاری دارند، زمانی از وقت خود را اختصاص ده که با ایشان بنشینی و بدون داشتن محافظ، در کمال فروتنی، کلامشان را بشنوی.» ایشان در ادامه این نامه مینویسد: «نگذار زمان دور بودن تو از مردم طولانی شود».
انصاف و مهربانی با مردم
امیرمؤمنان علی علیهالسلام در نامههای فراوان خویش به مسئولان و والیان مناطق گوناگون، آنان را همواره به مهرورزی، محبت و انصاف با مردم سفارش میفرمود. از جمله، در نامهای به مالک اشتر مینویسد: «با خدا، مردم، خویشاوندان نزدیک و افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن که اگر چنین نکنی، ستم کردهای».
دو نکته مهم در این کلام نورانی وجود دارد: اول اینکه انصاف با مردم و با خدا در کنار هم قرار گرفته و دوم اینکه بیانصافی با مردم، با ستم مساوی دانسته شده است. به طور کلی باید گفت انصاف و مهربانی مسئولان با مردم، همواره مایه دلگرمی مردم و کمرنگ شدن مشکلات و نارساییها میگردد. بیشک، این امر، پشتوانه محکمی برای ثبات نظام است و موجب ناامید شدن دشمن در ایجاد فاصله میان مردم و مسئولان میشود.
نصیحتپذیری
نصیحتپذیری و تملّقگریزی از ویژگیهای پسندیده کارگزاران و مسئولان حکومت است. در سیره امیرمؤمنان علی علیهالسلام مشاهده میکنیم که آن حضرت با وجود داشتن مقام عصمت، نصیحت را از هر کس که بود، میپذیرفت و به نصیحتکنندگان خود محبت میکرد و در مقابل، از چاپلوسان پرهیز داشت و به کلام آنها اهمیت نمیداد. در سفارش حضرت به یاران میخوانیم: «شما یاران حق و برادران دینی من هستید... . پس مرا با خیرخواهی و نصیحت خالصانه و سالم، یاری کنید».
ایشان همچنین خطاب به مردم میفرمود: «من از شما میخواهم مرا با سخنان زیبای خود مَستایید تا از عهده وظایفی که در برابر خدا و شما دارم، برآیم و حقوقی که مانده است، بپردازم.... پس با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن میگویند، حرف نزنید و چنانکه از آدمهای خشمگین کناره میگیرند، دوری نجویید».
امنیت؛ وظیفه دولت
امیرمؤمنان علی علیهالسلام ، تأمین امنیت افراد جامعه، به ویژه مظلومان و مستضعفان را یکی از دلایل برقراری حکومت اسلامی میداند. ایشان در نامه خود به مالک اشتر، برقراری امنیت شهرها را نیاز مهم جامعه و وظیفه حکومت معرفی میکند.
از حقوق مسلّم مردم بر مسئولان حکومت، حفظ آرامش و برقراری امنیت است؛ زیرا در سایه امنیت، زندگی مردم از آرامش و نشاط برخوردار میشود و بسیاری از معضلات و کمبودها از میان میرود. امیرمؤمنان علی علیهالسلام در سخنرانیهای متعدد در مورد حفظ امنیت و جایگاه ویژه آن در جامعه سخن گفته که از آن جمله است: «[به وسیله حکومت] با دشمنان مبارزه میشود؛ جادهها امن و امان میگیرد؛ حق ضعیفان از نیرومندان گرفته میشود؛ نیکوکاران به رفاه میرسند و از دست بدکاران در امان میمانند».
توجه به افکار عمومی
از حقوق مردم بر دولتمردان و کارگزاران حکومت، توجه به افکار و خواستههای ایشان است. بیشک، این توجه، بهترین پشتوانه برای تقویت پایههای نظام به شمار میرود؛ زیرا وقتی مردم میبینند افکارشان برای مسئولان، اهمیت دارد و بر تصمیمها و برنامههایشان اثر میگذارد، به حکومت و نظام دلگرم میشوند و بیش از پیش از مسئولان حمایت میکنند. امیرمؤمنان علی علیهالسلام در نامههای متعدد خویش به فرمانداران مناطق گوناگون، همواره حمایت توده ملت را بهترین پشتوانه حکومت میداند و به مسئولان سفارش میکند به سخنان مردم گوش فرا دهند و آنها را مهم بدانند.
تأمین رفاه عمومی
فقر و ناداری، از معضلات پیچیدهای است که گسترش آن، نه تنها آسایش و آرامش عمومی جامعه را به هم میزند، بلکه از رشد علمی، فرهنگی و معنوی آن جامعه جلوگیری میکند. ازاینرو، دولتمردان و مسئولان نظام باید برای ریشهکنی آن تلاش کنند.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام در نامه 53 نهجالبلاغه به مالک اشتر، با برشمردن قشرهای گوناگون جامعه اعم از نظامیان، کارگزاران، بازرگانان، صاحبان صنعت، پیشهوران و...، بر تأمین رفاه برای همه این گروهها تأکید میکند و حتی تأمین رفاه و آسایش غیرمسلمانان را که متعهد به پرداخت جزیه هستند، از او میخواهد.
تعادل محوری
تعادل نداشتن و پیمودن مسیرهای انحرافی و به تعبیری دیگر، افراط یا تفریط، همیشه افراد، جوامع و حکومتها را تهدید میکند. در مقابل، تعادل سبب میشود که جامعه در جنبههای گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به یک نسبت و به طور صحیح و منطقی پیش رود. تحقق توازن و تعادل در جامعه، یکی از وظایف مهم و اصلی مسئولان نظام است تا با اهتمام به آن، انحراف و کجروی را از جامعه بزدایند و مردم را در مسیر مستقیم اسلام پیش ببرند.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام در سخنانی میفرماید: «راه میانه، جاده مستقیم الهی است که قرآن و آثار نبوت، آن را سفارش میکند و گذرگاه سنت پیامبر است و سرانجام، بازگشت همه بدان سوست. آنچه بر اساس تقوا پایهگذاری شود، نابود نمیگردد.» نیز از آن حضرت است که فرمود: «ما اهلبیت علیهمالسلام تکیهگاه میانهایم. عقبماندگان به ما میرسند و پیشتاختگان به ما باز میگردند».
تشویق و تنبیه
از آفات مهم حکومت، بیتفاوتی به ارزشها، لیاقتها و تلاشهاست که از طرفی، زمینهساز قرار گرفتن افراد نالایق در مسئولیتها میشود و از سوی دیگر، موجب انزوای نیروهای شایسته میگردد. آنچه از سیره پیامبران الهی به دست میآید، این است که آنها همواره نیکوکاران را به تشویق الهی، مژده و بدکاران را از تنبیه الهی بیم میدادند.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام نیز به هنگام خلافت، تشویق افراد نیکوکار و تنبیه اشخاص بدکار را به فرمانداران بخشها و مناطق گوناگون سفارش میکرد. از جمله در نامهای به مالک اشتر چنین نوشت: «هرگز افراد نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند؛ زیرا سبب میشود افراد نیکوکار در نیکیهایشان بیرغبت و بیانگیزه شوند و بدکاران در عمل بدشان تشویق گردند.» نیز از ایشان است که: «گناهکار و بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار، تنبیه کن».
پایبندی مردم به تعهدات
بیعت، پیمانی میان حکومت و مردم است که بر اساس آن، نظام سیاسی، مقبولیت مردمی و مشروعیت سیاسی مییابد. این پیمان، تعهداتی را اقتضا دارد که دوطرف باید به آن پایبند باشند. ازاینرو، امیرمؤمنان علی علیهالسلام میفرماید: «ای مردم! حق من بر شما این است که به بیعت خود وفادار باشید».
بیشک، حمایت مردم از مسئولان و پایبندی آنان به آرمانهای نظام، بستر رشد و شکوفایی کشور را در جنبههای گوناگون فراهم میآورد و دولتمردان را در اجرای برنامهها و سیاستهای خویش امیدوار میسازد.