مردم و دولت در نهج البلاغه

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

 مردم و دولت در نهج البلاغه


پیوند مسئولان با مردم
یکی از بزرگ‏ترین آفت‏های تهدیدکننده مسئولان حکومت آن است که به بهانه مشکلات کاری، از مردم فاصله بگیرند و ارتباطشان با آنها غیرمستقیم شود. این فاصله‏ها سبب می‏شود نه مسئولان درد و مشکلات مردم را به درستی درک کنند و نه مردم، حرف ایشان را خوب بفهمند. امیرمؤمنان علی علیه‏السلام در نامه‏ای به فرماندار مکه می‏نویسد: «نباید میان تو و مردم، واسطه و سفیری جز زبانت و حاجب و پرده‏داری جز چهره‏ات باشد».
آن حضرت در نامه‏ای خطاب به مالک اشتر چنین دستور می‏دهد: «برای شنیدن سخنان کسانی که حاجت و گرفتاری دارند، زمانی از وقت خود را اختصاص ده که با ایشان بنشینی و بدون داشتن محافظ، در کمال فروتنی، کلامشان را بشنوی.» ایشان در ادامه این نامه می‏نویسد: «نگذار زمان دور بودن تو از مردم طولانی شود».
انصاف و مهربانی با مردم
امیرمؤمنان علی علیه‏السلام در نامه‏های فراوان خویش به مسئولان و والیان مناطق گوناگون، آنان را همواره به مهرورزی، محبت و انصاف با مردم سفارش می‏فرمود. از جمله، در نامه‏ای به مالک اشتر می‏نویسد: «با خدا، مردم، خویشاوندان نزدیک و افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن که اگر چنین نکنی، ستم کرده‏ای».
دو نکته مهم در این کلام نورانی وجود دارد: اول اینکه انصاف با مردم و با خدا در کنار هم قرار گرفته و دوم اینکه بی‏انصافی با مردم، با ستم مساوی دانسته شده است. به طور کلی باید گفت انصاف و مهربانی مسئولان با مردم، همواره مایه دل‏گرمی مردم و کم‏رنگ شدن مشکلات و نارسایی‏ها می‏گردد. بی‏شک، این امر، پشتوانه محکمی برای ثبات نظام است و موجب ناامید شدن دشمن در ایجاد فاصله میان مردم و مسئولان می‏شود.
نصیحت‏پذیری
نصیحت‏پذیری و تملّق‏گریزی از ویژگی‏های پسندیده کارگزاران و مسئولان حکومت است. در سیره امیرمؤمنان علی علیه‏السلام مشاهده می‏کنیم که آن حضرت با وجود داشتن مقام عصمت، نصیحت را از هر کس که بود، می‏پذیرفت و به نصیحت‏کنندگان خود محبت می‏کرد و در مقابل، از چاپلوسان پرهیز داشت و به کلام آنها اهمیت نمی‏داد. در سفارش حضرت به یاران می‏خوانیم: «شما یاران حق و برادران دینی من هستید... . پس مرا با خیرخواهی و نصیحت خالصانه و سالم، یاری کنید».
ایشان همچنین خطاب به مردم می‏فرمود: «من از شما می‏خواهم مرا با سخنان زیبای خود مَستایید تا از عهده وظایفی که در برابر خدا و شما دارم، برآیم و حقوقی که مانده است، بپردازم.... پس با من چنان‏که با پادشاهان سرکش سخن می‏گویند، حرف نزنید و چنان‏که از آدم‏های خشمگین کناره می‏گیرند، دوری نجویید».
امنیت؛ وظیفه دولت
امیرمؤمنان علی علیه‏السلام ، تأمین امنیت افراد جامعه، به ویژه مظلومان و مستضعفان را یکی از دلایل برقراری حکومت اسلامی می‏داند. ایشان در نامه خود به مالک اشتر، برقراری امنیت شهرها را نیاز مهم جامعه و وظیفه حکومت معرفی می‏کند.
از حقوق مسلّم مردم بر مسئولان حکومت، حفظ آرامش و برقراری امنیت است؛ زیرا در سایه امنیت، زندگی مردم از آرامش و نشاط برخوردار می‏شود و بسیاری از معضلات و کمبودها از میان می‏رود. امیرمؤمنان علی علیه‏السلام در سخنرانی‏های متعدد در مورد حفظ امنیت و جایگاه ویژه آن در جامعه سخن گفته که از آن جمله است: «[به وسیله حکومت] با دشمنان مبارزه می‏شود؛ جاده‏ها امن و امان می‏گیرد؛ حق ضعیفان از نیرومندان گرفته می‏شود؛ نیکوکاران به رفاه می‏رسند و از دست بدکاران در امان می‏مانند».
توجه به افکار عمومی
از حقوق مردم بر دولت‏مردان و کارگزاران حکومت، توجه به افکار و خواسته‏های ایشان است. بی‏شک، این توجه، بهترین پشتوانه برای تقویت پایه‏های نظام به شمار می‏رود؛ زیرا وقتی مردم می‏بینند افکارشان برای مسئولان، اهمیت دارد و بر تصمیم‏ها و برنامه‏هایشان اثر می‏گذارد، به حکومت و نظام دل‏گرم می‏شوند و بیش از پیش از مسئولان حمایت می‏کنند. امیرمؤمنان علی علیه‏السلام در نامه‏های متعدد خویش به فرمانداران مناطق گوناگون، همواره حمایت توده ملت را بهترین پشتوانه حکومت می‏داند و به مسئولان سفارش می‏کند به سخنان مردم گوش فرا دهند و آنها را مهم بدانند.
تأمین رفاه عمومی
فقر و ناداری، از معضلات پیچیده‏ای است که گسترش آن، نه تنها آسایش و آرامش عمومی جامعه را به هم می‏زند، بلکه از رشد علمی، فرهنگی و معنوی آن جامعه جلوگیری می‏کند. ازاین‏رو، دولت‏مردان و مسئولان نظام باید برای ریشه‏کنی آن تلاش کنند.
امیرمؤمنان علی علیه‏السلام در نامه 53 نهج‏البلاغه به مالک اشتر، با برشمردن قشرهای گوناگون جامعه اعم از نظامیان، کارگزاران، بازرگانان، صاحبان صنعت، پیشه‏وران و...، بر تأمین رفاه برای همه این گروه‏ها تأکید می‏کند و حتی تأمین رفاه و آسایش غیرمسلمانان را که متعهد به پرداخت جزیه هستند، از او می‏خواهد.
تعادل محوری
تعادل نداشتن و پیمودن مسیرهای انحرافی و به تعبیری دیگر، افراط یا تفریط، همیشه افراد، جوامع و حکومت‏ها را تهدید می‏کند. در مقابل، تعادل سبب می‏شود که جامعه در جنبه‏های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به یک نسبت و به طور صحیح و منطقی پیش رود. تحقق توازن و تعادل در جامعه، یکی از وظایف مهم و اصلی مسئولان نظام است تا با اهتمام به آن، انحراف و کج‏روی را از جامعه بزدایند و مردم را در مسیر مستقیم اسلام پیش ببرند.
امیرمؤمنان علی علیه‏السلام در سخنانی می‏فرماید: «راه میانه، جاده مستقیم الهی است که قرآن و آثار نبوت، آن را سفارش می‏کند و گذرگاه سنت پیامبر است و سرانجام، بازگشت همه بدان سوست. آنچه بر اساس تقوا پایه‏گذاری شود، نابود نمی‏گردد.» نیز از آن حضرت است که فرمود: «ما اهل‏بیت علیهم‏السلام تکیه‏گاه میانه‏ایم. عقب‏ماندگان به ما می‏رسند و پیش‏تاختگان به ما باز می‏گردند».
تشویق و تنبیه
از آفات مهم حکومت، بی‏تفاوتی به ارزش‏ها، لیاقت‏ها و تلاش‏هاست که از طرفی، زمینه‏ساز قرار گرفتن افراد نالایق در مسئولیت‏ها می‏شود و از سوی دیگر، موجب انزوای نیروهای شایسته می‏گردد. آنچه از سیره پیامبران الهی به دست می‏آید، این است که آنها همواره نیکوکاران را به تشویق الهی، مژده و بدکاران را از تنبیه الهی بیم می‏دادند.
امیرمؤمنان علی علیه‏السلام نیز به هنگام خلافت، تشویق افراد نیکوکار و تنبیه اشخاص بدکار را به فرمانداران بخش‏ها و مناطق گوناگون سفارش می‏کرد. از جمله در نامه‏ای به مالک اشتر چنین نوشت: «هرگز افراد نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند؛ زیرا سبب می‏شود افراد نیکوکار در نیکی‏هایشان بی‏رغبت و بی‏انگیزه شوند و بدکاران در عمل بدشان تشویق گردند.» نیز از ایشان است که: «گناه‏کار و بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار، تنبیه کن».
پای‏بندی مردم به تعهدات
بیعت، پیمانی میان حکومت و مردم است که بر اساس آن، نظام سیاسی، مقبولیت مردمی و مشروعیت سیاسی می‏یابد. این پیمان، تعهداتی را اقتضا دارد که دوطرف باید به آن پای‏بند باشند. ازاین‏رو، امیرمؤمنان علی علیه‏السلام می‏فرماید: «ای مردم! حق من بر شما این است که به بیعت خود وفادار باشید».
بی‏شک، حمایت مردم از مسئولان و پای‏بندی آنان به آرمان‏های نظام، بستر رشد و شکوفایی کشور را در جنبه‏های گوناگون فراهم می‏آورد و دولت‏مردان را در اجرای برنامه‏ها و سیاست‏های خویش امیدوار می‏سازد.