وفات پيامبر اکرم(ص) و برگشت به جاهليّت

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

نخستين برگ اين فصل در لحظه‏اي ورق خورد که سر مبارک پيامبر گرامي(ص) بر سينه امام(ع) بود و روح او به ابديّت پيوست. علي(ع) جريان اين واقعه را در يکي از خطبه‏هاي تاريخي خود چنين شرح مي‏دهد:
«ياران پيامبر(ص) که حافظان تاريخ زندگي او هستند به خاطر دارند که من هرگز لحظه‏اي از خدا و پيامبر او سرپيچي نکرده‏ام. در جهاد با دشمن که قهرمانان فرار مي‏کردند و گام به عقب مي‏نهادند، از جان خويش در راه پيامبر خدا دريغ نکردم، رسول خدا(ص) جان سپرد در حاليکه سرش بر سينه من بود و به روي دست من جان از بدن او جدا شد و من براي تبرک دست بر چهره‏ام کشيدم. آن گاه بدن او را غسل دادم و فرشتگان مرا ياري مي‏کردند»(نهج‏البلاغه، خطبه 192.)
در گذشت پيامبر(ص) گروهي را در سکوت فرو برد و گروهي ديگر را به تلاشهاي مرموز و مخفيانه واداشت. پس از رحلت ايشان نخستين واقعه‏اي که مسلمانان با آن روبرو شدند موضوع تکذيب وفات پيامبر از جانب عمر بود!
او غوغايي در برابر خانه پيامبر(ص) برپا کرده بود و افراد را تهديد به قتل مي‏نمود. هر چه عباس و ابن‏امّ‏مکتوم آياتي را که حاکي از امکان مرگ پيامبر بود تلاوت مي‏کردند مؤثّر نمي‏افتاد. تا اينکه دوست او ابوبکر که بيرون مدينه بود آمد چون از ماجرا آگاه شد با خواندن آيه‏اي که قبل از او ديگران نيز تلاوت کرده‏بودند عمر را خاموش کرد!.
چگونگي به خلافت رسيدن ابوبکر:
رخداد سقيفه: وقتي انصار متوجّه شدند که قريش توطئه‏اي را مي‏خواهد اجرا کند که علي(ع) را از خلافت دور نگه دارد، پس از وفات رسول الله(ص) گردهم آمدند که در ميان خودشان، خليفه‏اي تعيين کنند؛ زيرا اگر زعماي قريش که از مهاجرين‏اند و خويشان رسول الله هستند، مي‏خواهند بيعت علي را نقض کنند، پس انصار خود را سزاوارتر به خلافت مي‏بينند زيرا معتقدند که اسلام با شمشير آنان پيروز شد و مهاجرين مهمانان آنان بودند و اگر اين کشمکش و نزاع ميان دو قبيله اوس و خزرج پديد نيامده بود که هر قبيله‏اي خليفه را از خودشان مي‏خواستند، ابوبکرو عمر فرصت گرفتن خلافت را از دست آنان پيدا نمي‏کردند و ناچار بودند که از آنها پيروي کنند. زعماي قريش جاسوساني داشتند که تمام حرکات انصار را زير نظر داشته‏باشند و از توطئه‏هايشان باخبر گردند و لذا وقتي آنان در سقيفه بني‏ساعده جلسه محرمانه گرفتند، يکي از جاسوسها به نام سالم برده ابوحذيفه فوراً به ابوبکر و عمر و ابوعبيده خبر داد که چنين جلسه‏اي گرفته شده است؛ آنها هم به سوي سقيفه شتافتند که نقشه انصار را نقش بر آب کنند.
نقش عمر در به خلافت رسيدن ابوبکر:
عمر نقش بسيار مهمي در رسيدن ابوبکر به خلافت داشت. چون مي‏دانست که بعد از ابوبکر صددرصد او خليفه خواهد بود و امام علي(ع) اين موضوع را به او يادآور مي‏شود إِحْلِبْ حَلْباً لَکَ سَطْره و الله ما احرصک علي أمارته اليوم الّا ليؤثرکَ غداً.( انساب الاَشراف، ج 1، ص 581) عوامل گوناگوني باعث شکست انصار و پيروزي مهاجرين شد. از جمله اينکه انصار دو قبيله بزرگ بودند که بر سر رياست از دوران جاهليّت، نزاع داشتند و تنها روزهايي که رسول خدا در ميان آنان بود، به خاطر وجود مقدسش اين شعله خاموش شده‏بود و اکنون که مي‏ديدند رسول خدا از دنيا رفته و قومش مي‏خواهند خلافت را از صاحب شرعيش بگيرند، پس قبيله اوس به هيجان آمدند و رئيسشان سعدبن‏عباده را براي خلافت کانديد کردند ولي بشيربن‏سعد که رئيس قبيله خزرج بود نسبت به پسر عمويش رشک برد و يقين کرد که با وجود سعدبن‏عباده، او به خلافت نمي‏رسد، لذا پيمان انصار را شکست و همراه با مهاجرين شد و نقش خيرخواه امين را ايفا کرد!
از آن سو ابوبکر تکبّرها و نخوتهاي جاهليت را در ميانشان برانگيخت و با تکيّه بر نقاط ضعف آنها گفت: اگر اين امر را به اوس واگذار کنيم خزرج نمي‏پذيرد و اگر به خزرج واگذار کنيم اوس نمي‏پذيرد وانگهي آنان را تطميع کرد به اينکه حکومت را با آنان تقسيم مي‏کند و گفت: ما اميرانيم و شما وزيران و هرگز در احکاممان، به شما ستم نمي‏کنيم.
وانگهي با يک زرنگي و ذکاوت مخصوصي، نقش خيرخواه را بازي کرد و خود از ميدان به صورت ظاهر بيرون کشيد و اظهار کرد که در خلافت هيچ طمعي ندارد و گفت: هر يک از اين دو نفر را که مي‏خواهيد برگزينيد: عمربن‏خطاب و ابوعبيده عامربن‏جرّاح.
نقشه خيلي با دقّت پيش مي‏رفت و به پيروزي نزديک مي‏شد. ناگهان عمر و ابوعبيده با هم گفتند: سزاوار نيست ما بر تو پيشي بگيريم. چرا که تو اولين مسلماني و تو يار غاري پس دستت را بياور تا با تو بيعت کنيم. پس ابوبکر دستش را جلو برد و پيش از همه بشيربن‏سعد، رهبر خزرج بيعت کرد و دنبال او، بقيه بجز سعدبن‏عباده هم بيعت کردند.
موضع امام علي(ع) در مورد خلافت ابوبکر:
در اين گيرودار که امام(ع) مشغول تجهيز پيامبر(ص) بود و انجمن سقيفه نيز به کار خود مشغول بود، ابوسفيان که شمّ سياسي نيرومني داشت به منظور ايجاد اختلاف در خانه علي(ع) را زد و به او گفت: دستت را بده تا من با تو بيعت کنم و دستت را به عنوان خليفه مسلمانان بفشارم، که هرگاه من با تو بيعت کنم احدي از فرزندان عبدمناف با تو به مخالفت برنمي خيزد و اگر فرزندان عبدمناف با تو بيعت کنند کسي از قريش از بيعت تو تخلّف نمي‏کند و سرانجام همه عرب تو را به فرمانروايي مي‏پذيرند.
ولي علي(ع) سخن ابوسفيان را با بي‏اهميتي تلقّي کرد و چون از نيّت او آگاه بود فرمود: من فعلاً مشغول تجهيز پيامبر(ص) هستم. همزمان با پيشنهاد ابوسفيان يا قبل از آن، عباس عموي پيامبر نيز از علي(ع) خواست که دست برادرزاده خود را به عنوان بيعت بفشارد، ولي آن حضرت از پذيرفتن پيشنهاد او نيز امتناع ورزيد.
و امّا علّت امتناع حضرت علي(ع):
زمامداري (ع) از دو حالت خالي نبود: يا امام(ع) وليّ منصوص و تعيين شده از جانب خداوند بود يا نبود. اگر از جانب خداست نيازي به بيعت گرفتن نداشت و أخذ رأي براي خلافت و کانديدا ساختن خود براي اشغال اين منصب يک نوع بي‏اعتنايي به تعيين الهي الهي شمرده مي‏شد و موضوع خلافت را از مجراي منصب الهي و اينکه زمامدار بايد از طرف خدا تعيين گردد خارج مي‏ساخت و در مسير يک مقام انتخابي قرار مي‏داد؛
در فرض دوم انتخاب علي(ع) براي خلافت همان رنگ را مي‏گرفت که خلافت ابوبکر گرفت و صميمي‏ترين يار او، خليفه دوم پس از او مدّتها درباره انتخاب ابوبکر گفت: کانَتْ بَيْعَةُ أبي‏بکرٍ فَلْتّةٌ وَقَي اللهُ شَرَّهَا.( تاريخ طبري، ج 3، ص 2 5)
يعني انتخاب ابوبکر براي زمامداري کاري عجولانه بود که خداوند شرش را بازداشت.
از همه مهمتر اينکه ابوسفيان در پيشنهاد خود کوچکترين حسن‏نيت نداشت و نظر او جز ايجاد اختلاف و دودستگي و دودستگي و کشمکش در ميان مسلمانان و استفاده از آب گل‏آلود و بازگردانيدن عرب به جاهليّت و خشکاندن نهال نوپاي اسلام نبود.
-----------------------------------------
سوال کننده : برهان ابراهیمی
منبع : www.alsoal.ir

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page