جلسه دهم شرح حدیث عنوان بصری

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

چگونه است که اگر یک زن زیبا از همین نژاد عرب نصیب حضرتعالی شود از او نمی‌گذری و حتماً او را به زوجیّت خود درمی‌آوری و همینطور اگر از نژاد چینی یا ژاپنی و یا انگلیسی و امثال ذلک باشد نمی‌گوئی که: حتماً باید با نژاد ایرانی ازدواج کنم! پاسخ آن است که در اینجا منافع اینچنین اقتضا می‌کند!!


به گزارش شیعه آنلاین، بحث ما در اطراف مسائل عقلی و توحیدی بود .تمام هدف امیرالمؤمنین علیه السّلام در نهج البلاغه این است که همین مسأله را برای همه روشن کنند! آن خطبه‌ای را که حضرت در ذیل سورة مبارکة ألهیکم التّکاثر دارند حتماً در شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید و سایر شروح فارسی مطالعه کنید، آنگاه ببینید: آیا ممکن است کسی بهتر از این بتواند دنیا را معرّفی کند؟! داستان شأن نزول این آیه از این قرار است که: دو طائفه در مورد تعداد جمعیّت و شعرا و اُدبا و بزرگان و پهلوانان و افراد نام‌آور خود بر یکدیگر فخر می‌فروختند تا کار به جائی رسید که به قبرستان‌ها رفته و مردگان خود را نیز به شمارش درآوردند و بر آنها افتخار می‌کردند؛ آنگاه این سوره نازل شد: "الهیکم التکاثر(1) حتی زرتم المقابر (2) ... «تکاثر شما را از رسیدن به حقّ بازداشت و به بیهودگی کشاند تا اینکه به مردگان خفتة در مقابر روی آورده‌اید و به استخوان‌های پوسیدة آنان افتخار می‌کنید و می‌بالید!» کما اینکه امروزه هم این روش متداول است!


آخر ای بیچارة بدبخت! آن کسی که دویست سال قبل فوت کرده است به چه درد تو می‌خورد؟! تو باید به دنبال ضعف و بیچارگی خودت باشی! اینکه می‌گویند: مولانا ایرانی و از ماست! یا سعدی از ماست! و یا سیّد جمال الدّین از ماست و دیگری می‌گوید: افغانی است و... این چه بازی‌هائی است؟ مگر سیّد جمال الدّین چه تاجی بر سر ما زده است که اینقدر بر سر او دعوا نموده و کنفرانس تشکیل می‌دهید که: آیا ایرانی است و یا افغانی و اسدآبادی یا پاکستانی و...؟! شخصی که أساساً معلوم نیست که بوده و چه وضعی داشته و طبق گفتار بعضی فراماسونری بوده و در بعضی دستگاه‌های کذائی فعّالیّت داشته است چرا ما اینقدر بر سر خود و بقیّه بزنیم که أسدآبادی است و یا افغانی؟!
شرف ما به این است که از اوّل تا آخر خلقت فقط چهارده معصوم داریم! چقدر مردم گیج هستند و چقدر ما بدبختیم! در مقابل معصومین علیهم السّلام مولانا کیست؟ حافظ کیست؟ تمام افتخار مولانا و حافظ به این است که خاک درب خانة امام مجتبی و حضرت سجّاد و امیرالمؤمنین را سرمة چشمان خود کنند!! مولانا تمام این کتاب بی‌نظیر و ارزشمند مثنوی را نوشته و از بزرگان است، از مکتب علی علیه السّلام آورده و جمع‌آوری نموده است! حال چرا ما باید بر سر عرب بکوبیم که: ما مولانا داریم؟! آخر ای بیچاره ! تو که هستی که به او افتخار می‌کنی؟! أساساً مولانا و حافظ ننگ دارند که به تو نگاه کنند! حافظ از درون قبر فریاد می‌زند که همة افتخار من به رسول عربیّ اُمّی و امیرالمؤمنین و ائمّه علیهم السّلام است که همه عرب بوده‌اند!
باری، این تکاثُر است که بصورت ملیّت فارسی و ایرانی و... با شعارهای حفظ فرهنگ و نیاکان و در میان ما رایج شده است! نیاکان ایرانی اغلب مشتی انسان‌های شرابخوار و زن‌باره و... بوده‌اند . شما شاهنامه را بخوانید و ببینید اینها چه کسانی بودند! من سراسر وجودم از چنین نیاکانی بیزار است! رستم و اسفندیار که بودند؟ آیا در سرتاسر شاهنامه از آنها یک کلام حکیمانه از این بهمن و توران و... به سراغ دارید؟ من یک نسخه از شاهنامه دارم که بیست سال است هر وقتی که می‌خواهم آنرا باز کرده مطالعه کنم، حیفم می‌آید که وقت خود را بجای روایات ائمّه در آن صرف کنم! کتابی که فقط در بگیر و ببند و بزن و بکوب و إحیای آداب و رسوم جاهلی و ملّی‌گرائی نوشته شده و می‌گوید:
بسی رنج بردم در این سال سی             عـجم زنده کردم بدین پارسی
غلط کردید که با این کتاب سراسر تخیل موجب شدید زبان قرآن کنار گذاشته شود و بجای آن عجم زنده کردید! من خود فارسی زبان هستم ولی می‌گویم: این فارسی چه گلی بر سر ما زد؟ بهترین زبان در تمام دنیا عربی است و همه نوع کنایات و اشارات و لطائف در این زبان است و قوی‌ترین زبان از نظر منطق و بیان و قانون، زبان عربی است!
ما این زبان فارسی شما را نخواستیم که بجای «اجتماعات» «گردهمائی» و بجای «تظاهرات» «همایش» و بسیاری لغات دیگر وضع کرده‌اند که وقتی انسان آنرا می‌خواند أصلاً نمی‌فهمد که چه می گوید! «وسائل ارتباطات» به این خوبی را به«رسانه‌های گروهی» تعبیر می‌آورند!!
آقا! چه مرگتان است؟! آخر چه کمبودی احساس می‌کنید که از این کلمات به این شیوائی و فصاحت که در زبان عربی است پرهیز می‌کنید و آن را به واژه‌های مسخره‌آمیز تبدیل می‌نمائید؟! کلماتی مانند «مستقیم» و «دایره» و...  چه ایرادی دارند ؟آیا ما واقعاً انسانیم که تحت عنوان «فارسی را پاس بداریم!» مردم را از زبان قرآن دور می‌کنیم؟! چه شد و چه چیزی بدست آوردید و چه نتیجه‌ای بر کار شما مترتّب شد؟! مگر مردم در بیان مطالب خود عاجز بودند که شما دائماً برای آنان واژه جعل می‌کنید؟!
مردم به بهترین قسم و عالی‌ترین وجه با هم صحبت می‌کردند و زبان قرآن کم کم داشت بعنوان زبان دین و ملیّت آنها درمی‌آمد که شما از آنها گرفتید! شما اگر در یک مکالمه مختصر مردم ، ألفاظ عربی را حذف کنید دیگر آن جمله معنا ندارد!
من صریحاً می‌گویم: اینها همه‌اش عقده و تکاثر است! و شما بدانید که یک دستی پنهان این جریانات را تدبیر و اداره می‌کند! و ما هم عالماً یا عن جهلٍ در این میدان وارد شده و چهار نعله می‌تازیم!!؛ آخر آن کسی که «مرکز تحقیقات علوم اسلامی» به این زیبائی را به «پژوهشکدة دانش‌های...» تبدیل می‌کند به چه منظور و برای چیست؟ آیا این غیر از تکاثر و فرورفتن در عالم کثرت معنای دیگری دارد؟!
و حالا از این عمل زشت‌تر و قبیح‌تر آنکه عدّه‌ای ـ ما شاء الله ـ با آن عقل و درایت و ذوق کذائی خود در فرهنگستان جمع می‌شوند و پاره‌ای الفاظ و واژه‌هائی را جعل نموده برای همه قانون وضع می‌کنند که: باید همة مردم این کلمات را استعمال کنند! آخر این چه قانونی است که مثلاً باید همگان بجای لفظ «مستقیم» کلمة «سیخکی!» استفاده نمایند؟! آنها می‌گویند: خیر! این واژه از تصویب «فرهنگستان زبان و آکادمی کذائی و....» گذشته و لازم الإجراست!! نخیر! امت مسلمان صد سال نخواسته و نمی‌خواهند از تراوشات اینچنینی مغز سرکار تبعیّت کنند! بلکه به دلائلی منطقی می‌خواهند از زبان عربی با آن رفعت و فصاحت و بلاغت و امتیازات استفاده کنند!
البتّه مقصود من این نیست که شما زبان فارسی را بکلّی کنار بگذارید چرا که بزرگان و شعرای ما به فارسی تکلّم می‌کردند ولی سخن در این است که أشعار و مصنّفات آنها تلفیقی از فارسی و عربی بوده و هست! مثلاً همین مولانائی که شما اینقدر به او افتخار می‌کنید اگر در أشعار «مثنوی» خود بجای الفاظ عربی از این لغات پیشنهادی و اینچنینی شما استفاده می‌کرد ،من به نوبة خود أبداً کتاب مثنوی او را باز نمی‌کردم! شما کلمات و استعارات و کنایات و لغات عربی را از کتاب مثنوی و دیوان حافظ ـ که باعث فخر شما شده و برای او کنگره می‌گیرید ـ و امثال آنها ،بگیرید و آنگاه ببینید دیگر چه چیزی باقی می‌ماند؟!
در این مدّت مدید از صدر اسلام تاکنون افتخار شما در طب و سایر علوم به ابوعلی سینا و فارابی و ابوریحان و امثال آنان است و اینان یا کتب خود را تماماً به عربی تألیف کرده و یا لا اقلّ دو ثلث از آنها به زبان عربی است! آیا آنان نمی‌توانستند با فارسی خالص ـ به قول شما ـ همانند «شاهنامه» بنویسند؟! آری آنها خوب هم می‌توانستند ولی به روح این حرف‌های شما خندیدند! آقا این کفن هزار دفعه پوسیده شده! و تازه شما می‌خواهید آنرا از نو بدوزید! بدبختی این است که سلیقه هم ندارند! و ای کاش قدری سلیقه داشتند!
باری، اینها همه تکاثر و جلوه‌نمائی است، امّا اسلام سفارش به «توحید» می‌کند و می‌گوید: هیچ فرقی بین عرب و فارس و ترک و انگلیسی و چینی و... نیست! و وقتی روح ایمان بیاید دیگر بین همة آنان اُخوّت برقرار می‌شود! حال شما این علوّ و اقتدار اسلام را بنگرید و آنرا با کارهای ما مقایسه کنید.
در یک سفری که ما به سوریّه داشتیم در فرودگاه به قسمت گذرنامه رفتیم که سه قسمت بود: «المواطنین»، «الدّول العربیّ» و «الاجانب» به ترتیب: هموطنان سوری، دُوَل عربی، و افراد اجنبی! و ما را چون ایرانی بودیم به قسمت اجانب راهنمائی کردند! یکی از دوستان ما به آنها اعتراض کرد که : چرا ایشان را أجنبی به حساب آوردید؟! آن شخص در پاسخ گفت: مگر ایرانی ها خودشان نمی‌گویند: خلیج فارسی! در مقابل ما که می‌گوئیم: خلیج عربی! بنابراین ما دو ملّت هستیم!
آخر این خلیج فارسی و خلیج عربی چه نفعی به حال ما دارد؟! چه اشکالی دارد که بگوئید: خلیج اسلامی و خود را راحت کنید؟ و این همان کاری است که شاه سابق می‌کرد! چقدر اختلافات در منطقه و عراق و... افتاده بود؟ دشمنان و استعمارگران هم طرفین را شناخته بودند و دائماً آنها را تحریک می‌کردند و تا احساس می‌کردند آرامش نسبی حکمفرماست کلمة «الخلیج العربی» را به کار می‌بردند و آنگاه به اعلیحضرت!! برمی‌خورد و روابط تیره می‌شد و سفارت‌ها بسته و... ملّت بیچاره هم قربانی این بازی‌ها واقع می‌شدند!
خوب، چرا نمی‌فهمید؟ آخر این خلیج یک حدودی دارد و هر کسی در مرز خود باشد! بیائید و بگوئید: «الخلیج الاسلامی» که در اینصورت دیگران هم نمی‌توانند اعتراضی داشته باشند والاّ کار ما هم عیناً همان کاری است که شاه می‌کرده و آنوقت ما را جزء اجانب به حساب می‌آورند!
از نظر اسلام آن کسی که اقرار به «أشهد ان لا اله الا الله و أشهد انّ محمّدًا رسول الله» می‌کند از «مواطنون» است و هم‌شهری محسوب می‌شود خواه ترک باشد یا انگلیسی و اسپانیولی و یا اُردو زبان و یا چینی و عرب و عجم به حساب بیاید! همة اینها کثرات و تخیّلات و توهّمات و مجاز و جهل و نادانی است که باعث جدائی بین مسلمین شده است!
چگونه است که اگر یک زن زیبا از همین نژاد عرب نصیب حضرتعالی شود از او نمی‌گذری و حتماً او را به زوجیّت خود درمی‌آوری و همینطور اگر از نژاد چینی یا ژاپنی و یا انگلیسی و امثال ذلک باشد نمی‌گوئی که: حتماً باید با نژاد ایرانی ازدواج کنم! پاسخ آن است که در اینجا منافع اینچنین اقتضا می‌کند!!
باری، عدّه‌ای در آنطرف و اینطرف بر گرد منقل و وافور نشسته برای ما تصمیم می‌گیرند و هیچ حرف منطقی وجود ندارد.
منطق فقط منطق اسلام است که توسّط حضرت محمّد بن عبد الله صلّی الله علیه و آله و سلّم بیان شده که فرمود: لا فخر لعربیٍّ علی عَجَمیٍّ و لا لعجمیٍّ علی عربیٍّ الاّ بالتّقوی! مرحباً! مرحباً! و واقعاً مرحباً به این پیغمبر که در عالم بشریّت ظهور کرد و حرفش و منطقش بر أساس توحید بود و توانست با همین منطق تمام مردم را دور هم جمع کند!
بنابراین، اینکه ما امروزه در تقسیم‌بندی‌های خود افراد را به داخلی و خارجی تقسیم می‌کنیم و هر کسی در خارج از ایران زندگی کند او را خارجی می‌نامیم، ولو اینکه او مسلمان بوده باشد خلاف اسلام است! زیرا خارجی یعنی کسیکه از اسلام خارج باشد ولو اینکه داخل در مملکت اسلامی زندگی کند! و داخلی یعنی کسیکه مسلمان باشد ولو اینکه در خارج از مملکت اسلام زندگی نماید! پس هر مسلمان در اقصی نقاط عالم اعمّ از نژاد سیاه یا سرخ پوست و یا زرد و سفید و از هر ملّیّتی او هموطن و داخلی به حساب می‌آید؛ و هر غیر مسلمان ولو اینکه در کشور اسلامی زندگی کند و حتّی در ذمّة اسلام باشد (مانند کفّار اهل کتاب که حفظ حقوق آنان در مملکت اسلامی واجب و لازم است) او خارجی است!
و این مطلب یکی از مبانی مرحوم آقا (حضرت علاّمه آیه الله سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی) رضوان الله علیه بود که در مقابل آنکسانی که لفظ «خارجی» و «داخلی» را بیان می‌کردند بیان می‌‌فرمودند و همة اینها را از کثرات دانسته و مخالف با توحید قلمداد می‌کردند!
ایشان می‌فرمودند: «خارجی کسی است که از ملّت اسلام خارج است! و هموطن کسی است که داخل در ملّت اسلام است ولو در خارج از کشور اسلامی زندگی کند!»
حال این ندای وحدت است و آن ندای کثرت! هر که می‌خواهد این و هر که می‌خواهد آنرا بپسندد!

دیدگاه‌ها   

+3 #5 دلیل در مقابل دلیل!علی یکتا 1391-07-24 22:25
بنده هم با سخنان این آقا موافق نیستم. ایشان می گوید به خاطر برابری و برادری اسلامی و ... دست از نام اصیل خلیج فارس برداریم و نام جعلی فلان را بر آن بگذاریم! بنده هم به این آقا می گویم: بسیار خب! اگر استدلال شما اینست، بنده هم مانند شما پیشنهاد می دهم که برای اتحاد و برادری جهان اسلام، نام عربستان سعودی (که قلب عالم اسلام است) به الدولة الاسلامیة تغییر یابد! نه فقط عربستان، که امارات متحده عربی و قطر و کویت و عراق و مصر و سایر کشورهای عربی هم نامشان به الدولة الاسلامیة تغییر یابد! اتفاقا نتیجه بسیار خوبی هم دارد زیرا در جهان اسلام، تنها یک کشور پهناور خواهیم داشت با نام کلی الدول الاسلامی که در مقابل آمریکا و اسرائیل و انگلیس خبیث می توانند متحد شوند و قد علم کنند (البته در فرض اینکه حکامشان دست نشانده همان آمریکا و انگلیس نباشند)! بفرمایید چنین پیشنهادی بهتر و عاقلانه تر نیست! آیا همین برادران عرب که بر طبل نام جعلی و نوظهور می کوبند، چنین پیشنهادی که به نفع عالم اسلام است را به خاطر برابری و برادری می پذیرند؟! حاشا و کلّا!
نقل قول کردن | گزارش به مدیر
+5 #4 خلیج فارس؛ نامی اصیل و جاودانه 3حسین 1391-07-24 11:05
رشته تخصصی بنده علوم قرآن و حدیث است. طبق تحقیقی که خود در متون قدیمی دینی انجام داده ام، تمام علمای جهان اسلام، مخصوصا عرب نژادها _از قرن ها پیش تا کنون_ از این دریا، با نام «خلیج فارس» و «بحر فارس» (= دریای فارس) یاد کرده اند و در کتاب های معتبر، حتی یک مورد هم نداریم که در دنیای اسلام احدی از علمای بزرگ اسلام _عرب یا غیر عرب؛ ایرانی یا غیر ایرانی؛ سنی یا شیعه_ از این دریا با نام جعلی دیگری یاد کرده باشد و همه از نام «خلیج فارس» و «بحر فارس» استفاده کرده اند. بنده گوشه ای کوچک از این اسناد 300 تا 1100 ساله، را در لینک زیر درج کرده ام که علاقه مندان ان شاء الله مطالعه بفرمایند: http://www.askdin.com/thread2761.html ؛ این اسناد سندی روشن و بی حرف و حدیث است بر رسوایی استعمار پیر انگلیس و پیروانش که چشم طمع به تغییر یا دزدیدن نام نامی خلیج فارس و دریای فارس دارند!هوشیار باشیم و گول این توطئه انگلیس خبیث و استعمار پیر را نخوریم!
نقل قول کردن | گزارش به مدیر
+4 #3 خلیج فارس؛ نامی اصیل و جاودانه 2حسین 1391-07-24 11:02
مگر نام های اصیل و تاریخی سرزمین ها و آب ها به همین کشکی و سادگی است که بخواهیم با این پیشنهادات غیر محققانه و بدون تحقیق و بدون دوراندیشی تغییر دهیم؟!

این آقا با این سخنانشان گویی به دهها تن از علمای بزرگ اسلام (با ملیت ها و زبان های مختلف) که در صدها جلد از کتابهای معتبرشان از نام نامی و اصیل خلیج فارس و بحر فارس (= دریای فارس) استفاده کرده اند توهین نموده است! آیا هیچ یک از آنها به عقلشان نمی رسید که برای اتحاد مسلمین و ایجاد برادری و برابری اسلامی (!) به جای نام اصیل خلیج فارس، نام جعلی که این آقا پیشنهاد می دهد را استفاده کنند؟! (به علت طولانی بودن، ادامه نظر در باکس بعدی)
نقل قول کردن | گزارش به مدیر
+4 #2 خلیج فارس؛ نامی اصیل و جاودانه 1حسین 1391-07-24 11:02
سلام
بنده طلبه هستم اما واقعا از سخنان غیر محققانه و بدون دلیل این آقا ناراحت شدم. اصلا این آقا می داند که دعوای جدید و بدعت این نام جعلی از چه زمانی شروع شده که چنین پیشنهاد غیر معقولی در تغییر نام خلیج فارس می دهد؟! آیا می توان بر منبر رسول خدا و به نام دین، بر اصالت و اعتبار یک تاریخ سرپوش گذاشت؟!

نام جعلی که اعراب به رسم جاهلی بر سر آن دعوا می کنند، حدود 60 سال پیش، توسط یکی از عمال انگلیس خبیث که جزایر ایرانی را اشغال کرده بود، پایه گذاری شده! یعنی قدمت این توطئه به اندازه سن همین آقاست و زمانی این توطئه پای ریزی شد که ایشان تازه دیده به دنیا گشودند و ظاهرا با پیشینه اصیل و تاریخی نام «خلیج فارس» و «دریای فارس» آشنایی ندارند که در بالای منبر که باید از اصالت و شرافت و دوری از نفاق و بر ملا کردن توطئه دشمن استعمارگر سخن بگوید، پیشنهاد می دهد که بیایید و به جای نام خلیج فارس، نام جعلی خ ل ی ج ا س ل ا م ی را بکار ببرید! این دیگر چه طنزیست؟! (به علت طولانی بودن، ادامه نظر در باکس بعدی)
نقل قول کردن | گزارش به مدیر
-14 #1 پاسخ: جلسه دهم شرح حدیث عنوان بصری علي 1391-03-15 23:34
حرفهای بسیار خوب و منطقی بود
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page