تقويت ايمان و باورهاى دينى راهى براى رهايى از افسردگى ________________________________________
اَحَد روحانىمجد
افسردگى، يكى از رايجترين اختلالهاى عاطفى است با توجّه به رواج فراوان افسردگى و آثار بسيار ناخوشايند آن، تاكنون كوششهاى بسيارى براى پى بردن به علل اين پديده صورت گرفته اما با وجود اين كوششها در زمينه پيشگيرى از افسردگى و درمان آن، نتايج موفقيتآميزى حاصل نشده است. التزام عملى به اعتقادات دينى به عنوان عامل بازدارنده بسيارى از بيمارىهاى روانى بويژه افسردگى، توجّه تعدادى از روانشناسان و دانشمندان را به خود جلب كرده است. مطالعه منابع اسلامى و نظريات دانشمندان مسلمان، اين نتيجه را به دست مىدهد كه بين التزام عملى به اعتقادات دينى (مذهب) و سلامتى روانى، همبستگى مثبت وجود دارد. به نظر مىرسد كه در چارچوب عمل به آيين مقدس اسلام، شرايط زندگى انسان طورى تنظيم مىشود كه عوامل افسردگىزا از محيط زندگى، حذف مىگردد.
افسردگى و علائم آن
افسردگى را مىتوان اين چنين تعريف كرد: افسردگى عبارت است از كاهش يافتن نيرو و فعاليت جسمانى و روانى به سبب آزردگى.
غم، برجستهترين و فراوانترين نشانه هيجانى هر فرد افسرده است و به ديگر معنا از نشانه هيجانى فرد افسرده، از بين رفتن شادى اوست.
بىعلاقگى به فعاليت و شركت در اجتماع: توضيح اينكه از جمله عوارض افسردگى، كاهش ميل به كار و فعاليت است. فرد افسرده، كمحوصله مىشود؛ انگيزهاى براى كار ندارد و چون با كار نكردن، امكان موفق شدن و احساس موفقيت كردن وجود ندارد، شدت افسردگى بيشتر مىشود؛ انسان افسرده نهتنها از منابع طبيعى و لذت محروم است بلكه با كار نكردن از خود ناراضى شده، بيش از پيش در كنج انزوا فرو مىرود.
فرد افسرده به صورت منفى درباره خودش فكر مىكند. وى علاوه بر عقايد منفى و گناه نسبت به خود، هميشه آينده را با بدبينى و نوميدى زياد مىبيند. او معتقد است كه اقدامات وى حتى اگر بتواند از عهده آنها برآيد، محكوم به شكست هستند.
شايد موذيانهترين نشانهها در افسردگى تغييرات جسمانى باشد. زمانى كه افسردگى وخيمتر مىشود تمام لذّات زيستى و روانى كه زندگى را با ارزش مىسازند از بين مىروند. كاهش وزن و اشتها و گاهى اختلال در خواب در فرد افسرده ديده مىشود.
عوامل افسردگى
عواملى كه در پيدايش و يا تشديد افسردگى مىتواند مؤثر باشد فراوان است. دانشمندان تأثير يك يا چند عامل از عوامل ارثى، جسمى، اجتماعى، عاطفى و شناختى را در تجربه به آن رسيدهاند. عواملى از قبيل: عدم تعادل بين نوعى از مواد بيوشيميايى، در مغز به نام ناقلهاى عصبى ناشى از بيمارى، تغذيه نامناسب و ناكافى، استفاده از بعضى داروها بويژه داروهاى فشار خون و ضدباردارى، اختلالات تيروئيد، كشمكشهاى خانوادگى، و... .
درمان افسردگى
در روش درمان افسردگى، شناخت درمانگرى در مقايسه با روشهاى ديگر رواندرمانى، دارودرمانى، رفتاردرمانى و ديگر روشها نقش مؤثرترى در درمان افسردگى و عدم بازگشت آن دارد. دليل تأثير اين روش به خاطر آن است كه بيشترين عوامل روانى مؤثر در پيدايش و يا تشديد افسردگى، شناختى است و يا ريشه شناختى دارد. نگرش منفى نسبت به خود، ديگران، خدا و آينده، و باورهاى نامعقول، «شناخت» هستند و احساسات منفى، نااميدى، و سرزنش كردن خود، «ريشه شناختى» دارند. در صورتى كه تغيير در باورهاى او صورت گيرد و خطاهاى معرفتى وى برايش آشكار شوند و شناختها و باورهاى او تصحيح گردند، احساسات، عواطف و رفتارهاى نابهسامانش تغيير مىيابد و به تدريج، علائم افسردگى كاهش پيدا مىكند و كمكم بهبود مىيابد. مذهب نيز ابتدا با ساختار شناختى ما كار دارد و سپس با اعتقاد به آن و عمل به آموزههاى آن، ابعاد هيجانى و رفتارى ما را نيز تحت تأثير قرار مىدهد و در اين صورت است كه مذهب در درمان و پيشگيرى بسيارى از بيمارىها تأثير فراوان دارد.
نياز به دين (مذهب)
اريك فروم، يكى از روانشناسان معروف مىگويد: «نياز به يك نظام اعتقادى جزء ذاتى انسان است. نياز به دين يعنى نياز به يك الگوى جهتگيرى و مرجعى براى اعتقاد و ايمان. هيچكس را نمىتوان يافت كه فاقد اين نياز اساسى باشد».
آلپورت مىگويد: «براى رسيدن به شخصيّت بالغ (سالم)، يك ديندارى عميق لازم است». يونگ مىگويد: «تمايل مذهبى، يكى از خصلتهاى انسان است».
رابطه مذهب و افسردگى
پرسمن و همكاران (در 1990م) ارتباط بين باورهاى مذهبى، افسردگى و بهبود بعد از يك عمل جراحى را در بين سى نفر زن سالمند مورد مطالعه قرار دادند. بر مبناى نتايج اين مطالعه، بيمارانى كه باورهاى مذهبى بيشترى داشتند و اعمال مذهبى را انجام مىدادند، كمتر از گروه ديگر افسردگى داشتند و هنگام ترخيص از بيمارستان نيز قادر به پيادهروى بيشترى بودند. به نظر مىرسد كه باور داشتن خداوند به عنوان منشأ قدرت و آرامش و انجام دادن فرايض دينى، با درجه پايين افسردگى همراه است.
پروپست و همكاران (در 1992 م) با انجام دادن تحقيقى به اين نتيجه رسيدند كه روش درمانِ رفتارى ـ شناختى در صورتى كه با ارضاى مذهبى همراه شود، بيشتر از ساير روشهاى درمانى در درمان بيماران افسرده، مؤثر واقع مىشود.
آقاى اسلامى (در 1368ش) در تحقيقى با عنوان «بررسى ميزان افسردگى و رابطه آن با نگرش فرد نسبت به مذهبى بودن» در دانشآموزان دبيرستانهاى اسلامشهر به اين نتيجه رسيد كه بين افسردگى دانشآموزان و نگرش مذهبى آنان، همبستگى منفى وجد دارد.
فرد، هرچه از اعتقادات مذهبى بيشترى برخوردار باشد و مقيّد به انجام دادن اعمال مذهبى گردد به همان ميزان، به افسردگى دچار نخواهد شد و اين اعتقادات، در صورت بروز مشكل روانى از جمله افسردگى، در بهبود فرد، نقش بهسزايى مىتواند داشته باشد. البته منظور از ديندارى، اعتقاد راسخ به دين در عمل به فرايض آن است و الاّ چه بسا افرادى كه ظاهرى دينى دارند اما از حقايق دين، هيچ اطلاعى ندارند.
بر اساس مطالعات انجام شده، وجود باورهاى مذهبى در پيشگيرى از افسردگى و بيمارىهاى روحى مؤثر است و فقدان چنين باورهايى باعث ايجاد افسردگى مىشود. باورهاى مذهبى قوى سبب مىشود كه افراد، كمتر در معرض فشارهاى روانى قرار گيرند و دچار افسردگى شوند.
فرايند درمان با استفاده از منابع اسلامى
در منابع اسلامى اعم از قرآن و روايات، چيزى كه مستقيما به بحث افسردگى بپردازد يافت نمىشود؛ اما با استفاده از آيات و روايات مىتوان شرايط بهداشت روانى را فراهم آورد كه در چنين شرايطى به طور طبيعى افراد دچار خُلق افسرده نمىشوند. اما يكى از مفاهيم نزديك به افسردگى، «غم» است كه براى برترى بر آن، توصيههاى اسلامى بسيارى مشاهده مىشود كه به چند مورد از آنها اشاره مىكنيم:
1 . دعا: از جمله راههاى برطرف كردن غم، يارى جستن از قدرت بىنهايت خداوند است. در انسان، اين گرايش وجود دارد كه در سختى و فشار به قدرتى ماوراى طبيعت پناه بَرد؛ چنان كه خداوند مىفرمايد: «هنگامى كه به انسان، زيان (و ناراحتى) رسد، ما را(در هر حال) به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده مىخواند».(1) مىتوان از اين آيه استفاده كرد كه با ياد خدا مىتوان بر غم و غصه غلبه كرد.
2 . نماز: نماز، نوعى يارى جستن از خداوند با آداب مخصوص است. در قرآن، دو آيه داريم كه اگر اين دو آيه را كنار هم بگذاريم مىتوانيم استفاده كنيم كه فرد، به وسيله نماز مىتواند با قدرت مطلق، ارتباط برقرار كند و همين ارتباط، باعث آرامش قلب او مىشود: «نماز بخوانيد؛ چون نماز، ذكر من است. با ذكر من، قلبها آرامش مىيابد».(2) پس با نماز، انسان، خود را به كسى پيوند مىدهد كه او مىتواند تمام مشكلات را حل كند. نتيجه اين پيوند، نوعى آرامش درونى و زدودن ناراحتى از فرد است.
3 . توسل به پيامبر و ائمه معصوم: يك اعتقاد اساسى در اسلام، اين است كه در افاضه قدرت به موجودات و شمول رحمت در جهان، واسطههايى در كارند. جهان، نظامى علّى و معلولى است و فيض نيز با وسايلى به موجودات مىرسد. پيامبر(ص) و ائمه معصوم(ع) واسطه فيض موجودات جهاناند؛ به همين جهت، سفارش شده است كه در مواجهه با سختىها به ايشان توسل بجوييم و در اين حالت، فرد، احساس تنهايى و درماندگى نمىكند. خداوند مىفرمايد: «هرگاه آنان زمانى كه بر خويش ستم كردهاند نزد تو بيايند و از خدا طلب مغفرت كنند و پيامبر نيز براى آنان طلب مغفرت كند، خدا را توبهپذير و رحيم خواهند يافت».(3)
اين آيه، هرچند ظاهرا شامل زمانى است كه افراد، گناه مىكنند و براى بخشش گناهان خود، توسّل به پيامبر دارند؛ ولى توسّل، منحصر در اين مورد نيست و در همه زمينهها مىشود به پيامبر و ائمه، توسّل جُست. همچنين در روايت آمده است كه مردى در زمان حكومت عثمان (خليفه سوم)، چندبار براى انجام دادن كارش نزد عثمان رفت ولى موفق نشد. روزى عثمان بن حُنَيف را ديد و جريان را با او در ميان نهاد. وى گفت: برو وضو بگير و دو ركعت نماز بگذار و بگو: «پروردگارا! به وسيله پيامبرمان محمّد، پيامبر رحمت، از تو مسئلت مىكنم و بهسوى تو روى مىآورم! اى محمّد! من به وسيله تو رو به خداى تو آوردم تا حاجتم برآورده شود». فرد مزبور، اين كار را انجام داد و سپس نزد خليفه رفت و حاجت او برآورده شد.(4) پس يكى از راههاى رفع غم، توسّل به پيامبر(ص) و ائمه معصوم(ع) است.
بىشك، فرامين دينى و آداب و مناسك عبادى، حتى اگر مستقيما براى برطرف كردن غم و غصه درست نشده باشند اما به دليل رابطه قوىاى كه بين اين دستورات و روح انسان وجود دارد بسيارى از مشكلات، شناخته شده و حتى شناخته نشده ما توسط اين ارتباط و انجام دادن اعمال، از بين مىرود. براى آزمودن اين فرضيه مىتوانيد كسانى را كه «واقعا پايبند دين هستند» ملاحظه كنيد و سطح بهداشت روانى آنها را ارزيابى نماييد.
1 . سوره يونس، آيه 12.
2 . سوره رعد، آيه 28.
3 . سوره نساء، آيه 64 .
4 . معجم الطبرانى، ج 9، ص 31.
مجلات >حديث زندگى>شماره 20
تقويت ايمان و باورهاى دينى راهى براى رهايى از افسردگى
- بازدید: 2697