حدیث

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

فَإِنِّي أُوصيكَ بِتَقْوَى اللّه‏ِ ـ أَيْ بُنَيَّ ـ وَلُزُومِ أَمْرِهِ ، وَعِمارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ ، وَالإِعْتِصامِ بِحَبْلِهِ ؛ وَأَيُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَيْنَكَ وَبَيْنَ اللّه‏ِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ ؟
أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ ، وَأَمِتْهُ بِالزَّهادَةِ ، وَقَوِّهِ[1] بِالْيَقينِ ، وَنَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ وَذَلِّلْهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ ، وَقَرِّرْهُ بِالْفَناءِ ، وَبَصِّرْهُ فَجائِعَ الدُّنْيا ، وَحَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ ، وَفُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّيالِي وَالأَيّامِ ، وَأعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبارَ الْماضِينَ ، وَذَكِّرْهُ بِما أَصابَ مَنْ كانَ قَبْلَكَ مِنَ الأَوَّلينَ ، وَسِرْ فِيِ ديارِهِمْ وَآثارِهِمْ ، فَانْظُرْ فيما فَعَلُوا ، وَعَمَّا انْتَقَلُوا وأَيْنَ حَلُّوا وَنَزَلُوا ، فَإِنَّكَ تَجِدُهُمْ قَدِ انتَقَلُوا عَنِ الأَحِبَّةِ وَحَلُّوا دارَ[2] الْغُرْبَةِ ، وَكَأَنَّكَ عَنْ قَليلٍ قَدْ صِرْتَ كَأَحَدِهِمْ فَأَصْلِحْ مَثْواكَ ، وَلا تَبِعْ آخِرَتَكَ بِدُنْياكَ ؛ وَدَعِ الْقَوْلَ فِيما لا تَعْرِفُ ، وَالْخِطابَ فِيما لَمْ تُكَلَّف ؛ وَأَمْسِكْ عَنْ طَريقٍ إذا خِفْتَ ضَلالَتَهُ ، فَإِنَّ الْكَفَّ عِنْدَ حَيْرَةِ الضَّلالِ خَيْرٌ مِنْ رُّكُوبِ الأَهْوالِ .

تو را به تقواى خداوند ـ  اى‏فرزند  ـ سفارش مى‏كنم و نيز سفارش مى‏كنم به اطاعت امر او ، آبادانى دلت با ياد وى و چنگ زدن به ريسمان لطفش ؛ و راستى كه چه وسيله‏اى مطمئن‏تر از رابطه تو با خداست ؛ اگر سر رشته آن‏را به دست گيرى ؟ دلت را به اندرز زنده دار و به پارسايى بميران ، با يقين به حق آن‏را نيرومند ساز و با نور حكمت و دانش روشنايى بخش . با ياد مرگ او را خوار كن ، به اقرار به نيست شدنش وادار ساز ، به سختى‏هاى دنيا بينايش گردان و از پيشامدهاى ناگوار « 1 » روزگار و از زشتيها و نا هنجارىِ دگرگونى‏هاى شب و روز او را بترسان . سرنوشت گذشتگان را بر او عرضه دار ؛ و آنچه را كه بر سر پيشينيان آمده است به يادش آر . و در شهرها و بازمانده‏هاى آنها سير و گردش نما . و بنگر كه چه كردند ، و از كجا كوچ كرده و در كجا فرود آمدند . پس در اين صورت تو ايشان را چنين مى‏يابى كه از دوستان جدا شده و در خانه‏هاى غربت نشسته‏اند .گويا ديرى نمى پايد كه تو هم يكى از آنان خواهى شد . پس در سامان دادن اقامتگاه ابدى خويش بكوش و آن‏را آباد كن و با اعمال نيك نيكويش ساز و آخرتت را به دنيا مفروش . در آنچه نمى‏دانى سخن مگو « 2 » و آنچه را برعهده ندارى بر زبان ميار . و در جاده‏اى كه از گمراهى آن مى‏ترسى گام منه ، « 3 » زيرا خوددارى به هنگام سرگردانى و گمراهى بهتر از سقوط در تباهى‏هاست .
توضيحات
1 ـ  صولت ( = حمله كردن ) : استعاره‏اى است از ناملايمات و بازى‏هاى روزگار كه در اين‏جا به درنده تشبيه شده است ؛ زيرا روزگار در آزردن افراد به مانند درندگان است .
2 ـ  زيرا سخن گفتن ناآگاهانه ، زمينه اى براى دروغ گويى ، و سرانجام نكوهش انسان خواهد شد .
3 ـ  مقصود كلى ايشان ، درنگ كردن در برابر كارهاى شبهه‏ناك است .
-------------------------------------
[1] .  ف : قَوِّهْ .
[2] .  ص و ع : ديار .