نان جوين

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

اسود مى‏گويد : به همراه علقمه خدمت على عليه‏السلامرسيديم . جلوى آن حضرت طبقى بافته شده از ليف خرما بود و در ميان طبق دو تكه نان جوين ديديم . نخاله آرد جو بر روى نان‏ها ديده مى‏شد و آن‏قدر محكم بود كه حضرت براى شكستن آن از زانو كمك گرفتند . آنگاه آن را با نمك خوردند . به كنيز حضرت كه نامش فضه بود گفتم : « چه مى‏شد اگر نخاله اين آرد را براى على عليه‏السلاممى‏گرفتى » ؟
فضه گفت : « نان گوارا را على عليه‏السلامبخورد گناهش بر گردن من » ! در اين هنگام امير مؤمنان عليه‏السلامتبسم نمودند و فرمودند : « من خودم دستور داده‏ام كه نخاله‏اش را نگيرد » .
گفتم : « براى چه » ؟
فرمودند : « زيرا به اين شكل نفس ذليل‏تر مى‏شود و مؤمنان از من پيروى خواهند كرد تا زمانى كه به اصحاب ملحق شوم »[1] .

-----------------------------------------------
[1] .  الانوار النعمانيه : ص18 .