97 «فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَللّهِِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ»
ترجمه:
97. در آن بيت نشانهها واضح و هويداست و ايستگاه ابراهيم است و هر كس در آنجا وارد شود ايمن مىگردد و حقّ واجب الهى است بر جميع ناس كه حج بيت كنند هر كس استطاعت و تمكن از رفتن آن را پيدا كرد و هر كس كافر شد و امتناع از رفتن نمود محققا خداوند بىنياز است از جميع عالمين.
تفسير:
[آيات و نشانههايى كه خداوند در بيت و مسجد قرار داده] «فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ» «آياتِ» واضحه در بيت و بكّه و حرم و مكه و مسجد الحرام دو قسم است:
يكى آثارى است كه خداوند در آن قرار داده، مثل حجر الاسود كه در حديث است :
«نزل الحجر الأسود من الجنّة، وهو أشدّ بياضاً من اللبن فسوّدته خطايا بني آدم»[1].
و تأويلاتى از براى اين حديث كردهاند، مثل اينكه مراد تمثيل به جواهرات بيضاء باشد و اينكه معاصى تأثير در جمادات مىكند، چه رسد به قلوب، يا اينكه حجر تحمل معاصى كسانى كه استلام مىكنند مىكند و مكفر خطاياى آنها مىشود يا اينكه دستهاى گنهكاران او را سياه نموده.
و به نظر مىرسد كه حديث را بر ظاهرش بگذاريم و تأويلات را كنار گذاريم.
و حطيم كه بين حجر الاسود است و باب كعبه و افضل بقاع است، چنانچه از حضرت صادق عليهالسلام مروى است فرمود: «هو ما بين الحجر الأسود والباب، قيل: لم سُمّي الحطيم؟ قال: لأنّ الناس يحطّم بعضهم بعضاً، وهو الموضع الذي تاب اللّه فيه على آدم، وإن تهيّأ لك أن تصلّي صلواتك كلّها الفرائض و غيرها عند الحطيم فافعل فإنّه أفضل بقعة على وجه الأرض، وبعده الصلاة في الحجر أفضل»[2].
و حجر اسماعيل كه بعد از حطيم افضل بقاع است، چنانچه ذكر شد. و ركن يمانى، از آن حضرت مروى است فرمود:
«الركن اليماني بابنا الذي ندخل منه الجنة»[3].
و ماء زمزم، مروى است: «من روي من ماء زمزم اُحدث له به شفاء، وصُرف عنه داء»[4].
و مستجار، و بين ركن و مقام كه از ابى حمزه ثمالى از حضرت سجاد عليهالسلام روايت كرده:
قال: قال لنا علي بن الحسين عليهماالسلام: «أيّ البقاع أفضل؟ فقلنا: اللّه تعالى ورسوله وابن رسوله أعلم، فقال لنا: أفضل البقاع بين الركن والمقام، ولو أنّ رجلاً عمّر ما عمّر نوح ألف سنةٍ إلاّ خمسين عاماً، يصوم النهار ويقوم الليل في ذلك المكان ثمّ لقي اللّه تعالى بغير ولايتنا لا ينفعه ذلك شيئاً»[5].
و غير اينها از آيات.
[آياتى كه از بيت ظاهر شد]
قسم دوم از آيات باهرات آثارى است كه از اين خانه ظاهر شد، مثل قصه اصحاب فيل و ابرهه و حضرت عبدالمطلب و قصه يزيد و ساير كسانى كه قصد سوئى به كعبه معظمه نمودند، تماما «آيات بيّنات» است.
و محل ولادت خاتم انبيا و بعثت آن حضرت صلىاللهعليهوآله و طلوع اسلام و نزول قرآن و ولادت اميرالمؤنين عليهالسلام در جوف كعبه و ولادت صديقه طاهره عليهاالسلام و توجه عموم مسلمين و مطابقه كعبه با بيت المعمور و بودن مواقف در اطراف آن مثل عرفات، مشعر، منا و عدم پرواز كبوتران بر كعبه و غير اينها از آثار كثيره كه در آن ظاهر مىشود.
«مَقامُ إِبْراهِيمَ» صفت «بيت» است و ممكن است مراد محل قيام ابراهيم عليهالسلام بر سنگ كه جاى قدمش در آن سنگ ظاهر است باشد و ممكن است مراد سكونت ابراهيم در مكه مشرفه باشد، بلكه بسيارى از انبيا كه به
طواف آن نايل شدند و گذشت در ذيل آيه شريفه «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلّىً»[6] شرح مقام.
[در بيان معناى امن]
«وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً»، ظاهر اين است كه مراد امنيت تشريعى باشد كه هر كه پناه برد به كعبه و داخل حرم شد كه حدود آن در اطراف مكه معين است كسى حق ندارد متعرض او شود، ولو جرمش بسيار باشد، يا قتل نفس كرده باشد، يا سرقت كرده باشد كه موجب حدّ شود. بلى، با او معامله و معاشرت نشود تا ناچار از حرم خارج شود، آن گاه او را گرفته و اقامه حدّ بر او كنند، لكن اگر در خود حرم قتل و سرقت شد همان جا اجراى حد مىشود، حتى طيور، وحوش، سباع در حرم مأمونند ، كسى نبايد متعرّض آنها شود، حتى گياه حرم و حشرات هم بر محرم حرام است قطع و دفع آنها فى الجمله، و بر طبق اين اخبار بسيار از حضرت باقر و صادق عليهماالسلاموارد شده و در فقه متعرّض هستند.
و ممكن است مراد ايمن بودن از خزى دنيا و عذاب آخرت باشد به شرط ايمان، چنانچه از حضرت باقر عليهالسلام روايت شده[7].
و ممكن است مراد اين باشد كه در زمان جاهليت مشركين متعرّض كسى كه پناه به خانه كعبه مىبرد نمىشدند، ولو جرمش بسيار بود و اسلام هم اين را امضا فرمود، چنانچه بعض مفسرين گفتند و مانعى ندارد حمل بر عموم كنيم و هر يك مصداق باشد.
«وَ للّهِِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ» «لام» اختصاص است، حق واجب الهى است بر تمام افراد حج بيت اللّه در تمام عمر يك مرتبه و حج يكى از اركان مهمه اسلام است.
[در فضايل حج و عقوبت تارك آن]
و اخبار در فضيلت حج و اهميّت آن و مثوبات آن و عقوبت تارك آن بسيار است، در اول كتاب حج در جواهر نقل فرموده، مراجعه شود و نقل آنها از عهده اين تفسير خارج است و موجب تطويل مىشود، حتى از حضرت باقر عليهالسلام روايت كرده كه فرمود:
«بُني الإسلام على خمس: الصلاة، والزكاة، والحج، والصوم، والولاية...» الخبر[8].
و قبلاً متعرّض يك قسمت از آنها شديم.
[در بيان استطاعت و اقسام آن]
«مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً»، سه قسم استطاعت داريم:
1. استطاعت مالى: كسى كه ماليهاش به مقدارى باشد كه علاوه از لوازم زندگى از نفقه و خانه محل سكونت و اينكه چون برگردد بتواند امر معاش خود را اداره كند، به مقدار اياب و ذهاب حج داشته باشد، واجب است مشرف شود.
و امّا تمكّن از مخارج زيارت مدينه و اماكن مشرفه و تهيه سوغات و مخارج ديد و بازديد شرط نيست، يا كسى كه بدون تحمل منّت به او بذل كنند آن هم بر او واجب مىشود و اين استطاعت شرط وجوب حج است و بدون آن واجب نيست.
2. استطاعت بدنى، كه مريض و عليل و ضعيف و عاجز نباشد، به طورى كه بتواند ولو به اعانت غير انجام وظيفه كند، در اين صورت اگر مأيوس از بُرء [= بهبودى، سلامت] است بايد نايب بگيرد و اگر اميدوار است بايد صبر كند تا خود متمكن گردد.
3. استطاعت خارجى، كه مانعى از طرف دولت يا دشمن يا قُطّاع الطريق [= راهزنان] نباشد كه اين احكام مخصوصه دارد و قبلاً متعرّض شديم در ذيل آيه «فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ...»[9] الآيه.
«وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ» «كفر» در اينجا به معنى ترك است از روى بىاعتنايى و بىاهميتى يا انكار وجوب حج كه انكار ضرورى دين اسلام است كه امروز بسيارى از مردم حج را منكر هستند به خصوص متجددين، و مىگويند نبايد كسى پول خود را بردارد و برود مصرف اعراب كند، بلكه بسيارى از ضروريات را انكار مىكنند؛ مثل نماز، زكات، صوم، خمس، اجراى حدود و غير اينها و البته اينها نجس هستند و مرتد و از دين اسلام خارج هستند.
و ممكن است ترك مطلق باشد؛ زيرا كفر مراتبى دارد و در مجلد اول در ذيل آيه شريفه «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤمِنُونَ»[10]
در اوايل سوره بقره متعرّض شديم.
و «غنى» دو معنى دارد: يكى مشهورى است به معنى سلب احتياج و از صفات سلبى به شمار رفته، و يكى معناى حقيقى است كه در مقام خود تحقيق كردهايم، به معنى دارايى جميع كمالات كه اعظم جميع صفات ذاتيه است و شامل تمام آنها است و لازمه آن سلب عيب و نقص و احتياج است. و مفاد اين جمله اين است كه نه فعل حج بر خداوند نفعى دارد كه از ترك آن اين نفع از كيسه خدا رفته باشد و نه تركش بر او ضرر و خسارتى وارد مىكند، نفع و ضررش راجع به خود بنده است، چه منافع دنيوى و چه اخروى كه عايد فاعل مىشود و چه مضارّ دنيوى و چه اخروى كه بر تارك آن متوجه مىگردد.
---------------------------------------------
[1] . حجر الاسود از بهشت نازل شده و از شير سفيدتر بود، ولى گناهان انسانها آن را سياه كرد. مجمع البحرين: ج3، ص259 و كافى: ج4، ص191، ضمن ح1 .
[2] . حطيم بين حجر الاسود و درب خانه كعبه است. پرسيدند: چرا به آن حطيم مىگويند؟
امام فرمود: زيرا در آن مكان برخى از مردم، به خاطر شلوغى برخى ديگر را مىرانند و فشار وارد مىكنند. آنجا مكانى است كه خداوند توبه آدم را پذيرفت. اگر برايت مقدور بود كه تمام نمازهاى واجب و مستحب خود را در آنجا بخوانى، اين كار را انجام بده، چرا كه آنجا با ارزشترين مكانها بر روى زمين است و بعد از آنجا نماز خواندن در حجر اسماعيل ارزشمند است. مجمع البيان : ج2 ، ص798 و من لا يحضره الفقيه: ج2، ص138، ح2170 ( با اندكى تفاوت ).
[3] . ركن يمانى درب ورودى ماست كه از طريق آن وارد بهشت مىشويم. مجمع البيان : ج2 ، ص798 و علل الشرائع: ج2، ص129، ذيل ح3 .
[4] . هر كس از آب زمزم بنوشد، برايش شفا و سلامت به همراه مىآورد و درد و بيمارى از او دور مىشود. مجمع البيان : ج2 ص798 و من لا يحضره الفقيه: ج2، ص138، ح2165 .
[5] . امام سجاد عليهالسلام از ما پرسيد: بهترين مكانها كجاست؟ گفتيم: خدا و پيامبر و فرزند پيامبر آگاه هستند. فرمود: بهترين مكانها بين ركن و مقام است. اگر فردى به اندازه نوح ؛ يعنى نهصد و پنجاه سال عمر كند و روزهايش را روزه بگيرد و شبهايش در آن مكان به عبادت بپردازد، ولى بدون ولايت و محبت ما به ديدار خداوند برود، آن اعمال هيچ سودى براى او ندارد. مجمع البيان : ج2 ، ص798 و من لا يحضره الفقيه: ج2، ص163، ح2313 .
[6] . و از مقام ابراهيم نماز گاهى بگيريد. سوره بقره: آيه 125.
[7] . ر . ك : مجمع البيان: ج2، ص799.
[8] . اسلام بر پنج پايه بنا شده است: نماز، زكات، حج، روزه و ولايت. جواهر الكلام: ج17، ص223؛ كافى: ج2، ص18، ح3 و5 و بحار الأنوار: ج65، ص329، ح1و2 .
[9] . سوره بقره: آيه 196.
[10] . همان: آيه 6.
آیه ٩٧ « فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً ... »
- بازدید: 3668