از سوی برخی از منکران یا تردیدکنندگان در باره رجعت، گاه این پرسش ها یا تردیدها مطرح میشود که:
1 . اگر هدف از بازگشت برخی مؤمنان و غیر مؤمنان در رجعت، مجازات یا پاداش برخی از افراد درگذشته در این دنیاست، رجعت لزومی ندارد; زیرا افراد نیکوکار، در بهشت برزخی به سر میبرند و آمدن آنها به این دنیا، هر چند سرسبز و آباد باشد، همانند بردن آنان از بهشت به جهنم است . افراد بدکار نیز در جهنم برزخی عذاب میشوند و آوردن آنها به این دنیا، هر چند عذابی مکرر و بسیار ببینند همانند بردن آنها از جهنم به بهشتخواهد بود; از این رو که نه عذاب مادی و معنوی این جهان با عذاب برزخ و قیامت قابل مقایسه است نه نعمتها و نه خوبیهای مادی و معنوی آن با خوشیها و نعمتهای مادی و معنوی برزخ و قیامت .
2 . اگر مقصود این است که مؤمنان و کافران پیشین وعدههای الهی را به چشم خود در این دنیا ببینند، این آگاهی، از جهان دیگر نیز برای آنها حاصل خواهد شد .
3 . اصولا با وجود رویدادی عظیم و فراگیر به نام قیامت، چه نیاز به اتفاقی جزئی و موردی به نام رجعت است؟ پاداشها و کیفرها در قیامت داده خواهد شد .
و برخی پرسشها و شبهههای دیگر که در جای خود میتوانند درست نیز باشند .
در این نوشتار، هدف آن است که با روشن ساختن برخی جنبههای رجعت، این نظر مطرح شود که رجعت، با وجود قبول درستی پرسشهای بالا، باز یک ضرورت است; ضرورتی که با حذف آن در هدفها، آرمانها و طرحهای اسلام خلل پدید میآید و هیچ چیز دیگری جای خالی آن را پر نمیکند .
از اینرو، به طرح ضرورت رجعت، تنها در سه جنبه تکوینی، تاریخی - عقیدتی و کمال انسانی میپردازیم .
الف) ضرورت تکوینی
از بسیاری آیات و روایات چنین برمی آید که ظلم و ستم، به ویژه ستمی که پاسخ داده نشود و در آن حق مظلوم از ظالم گرفته نشود، حدودی که جاری نشوند و مجازاتهایی که به اجرا در نیایند، همه و همه به تنهایی و در کنار یکدیگر، مایه آن خواهند شد که نظم زمین و آسمان بر هم خورد، باران در جای خود نبارد، نعمتها دگرگون شوند، سرزمینهای آباد، بایر، خشک و غیر زراعی شوند، باغها و درختان به شورهزار تبدیل شوند، روحیات مردم تغییر یابد . و از این قبیل آثار وضعی و پیامدهای طبیعی گناهان اجتماعی که بر عالم تکوین تاثیر خواهند نهاد .
از سوی دیگر، میدانیم که قرار است پس از ظهور، زمین سراسر آباد و سر سبز شود و هر چیزی به جای خود بازگردد . و میدانیم که عالم، عالم علل و اسباب است و قرار است کار این جهان، جتی پس از ظهور نیز، جز در مواردی خاص، با علل و اسباب پیش رود .
بر اساس این دانستهها، اگر قرار باشد زمین آباد شود، باید علتها و سببهای خشکی و خرابی آن از میان برود . حال اگر این علتها و سببها این باشند که در زمانهای گذشته خونی به ناحق ریخته شده، حقی غصب شده و ستمی بر کسی رفته است و در پی آن کیفری در کار نبوده و به همین خاطر، زمینهایی سر سبز، کویر و شوره زار شدهاند، ضروری است که آن افراد و عوامل زنده شوند، حدود و مجازاتها به اجرا درآیند و حقها به جای خود باز گردند تا بارانهایی که به این دلایل بر سر زمین یا سر زمینهایی نباریدهاند باز ببارند و نعمتهایی که راه آنها بسته شده بود باز ارزانی زمین و زمینیان شوند .
ب) ضرورت تاریخی - عقیدتی
میدانیم که بسیاری از پیروان ادیان و مذاهب نادرست، آنها که تعصب و عنادی ندارند، حق را میپذیرند و اگر تشخیص خود را غلط دانستند، نظر خویش را تغییر میدهند، تنها به خاطر این پیرو برخی دینها و مذهبها شده و در عقیده خود ماندهاند که نمیتوانند بپذیرند که پیشوایانشان دروغ گفتهاند، به نیرنگ دستیازیدهاند، توطئه اندیشیدهاند، دین ساختهاند و آن را به خدا نسبت دادهاند، یا دینی الهی را در حساسترین شرایط تاریخی خود به انحراف کشاندهاند .
این افراد اگر بدانند که در گذشته چه رخ داده است و این را از زبان همان بدعتگران، دین سازان و انحراف آفرینان بشنوند از عقیده خویش دستخواهند برداشت و به حق خواهند گروید .
از دیگر سو میدانیم که قرار است پس از ظهور، همگان به حق گرایند و با رغبت، به مذهب و آیینی رو کنند که حق است و قرار است تنها با آنان ستیز شود که حق را در مییابند اما بر باطل خود اصرار میورزند .
بر این اساس، اگر قرار باشد که در این دنیا حق بر پیروان و مذاهب و ادیان باطل که حسن ظن به پیشوایان خود دارند آشکار شود، راهی جز این نیست که همان پیشوایان باطل از همان جایگاهی که پیروانشان به عنوان آرامگاه برای آنان میشناسند بیرون آیند، دو باره زنده شوند و خود اقرار کنند که چگونه آیندگان را اغفال کرده، به اشتباه کشانده و گمراه ساختهاند . جز این طریق، پیروان حقجو اما خوشبین، به گمراهی پیشوایان خود یقین نخواهند یافت و پیروان معاند و حق ستیز شناخته نخواهند شد .
به همین ترتیب، لازم است که پیامبران نیز پا به این جهان بگذارند تا شاهدی باشند برای آیین حقی که آوردهاند و میزانی برای سنجش دیگرگونیها و تحریفهایی که در آیین آنان صورت پذیرفته است .
ج) ضرورت کمال انسانی
هدف از آفرینش انسانها رسیدن به کمال و نزدیکی به کمال مطلق است که از آن با «قربة الی الله» یا تقرب و «نزدیکی به خدا» یاد میشود . این نزدیکی به خدا برای هر انسان باید در طول عمر محدود او در این دنیا به دست آید . هر لحظه این عمر اگر برای هر انسان، باایمان و عمل صالح و بهترین عمل در هر لحظه همراه باشد، آن انسان پس از مرگ خویش در بالاترین و والاترین درجات جا خواهد داشت . هر لحظه که برای هر انسان به گونهای مطلوب سپری میشود، در آخرت برای او سالها، قرنها و هزارهها پیشرفتخواهد بود و هر لحظه که از دست او برود، در جهان دیگر باید سالها، قرنها و هزارهها را طی کند تا به آن نقطه ای برسد که میتوانستبا یک لحظه دنیا برسد .
مؤمنانی هستند که پس از مرگ و دیدن آنچه به دست آورده و آنچه از دست داده اند آرزو میکنند که باز به دنیا باز گردند، عمل صالح کنند . در راه خدا کوشش، تلاش و جهاد نمایند، به مردم خدمت کنند، در راه استقرار حقیقت و تاسیس و استمرار کومتحق بکوشند و در این راه رنجببینند و در صورت لزوم کشته شوند تا به درجاتی بالاتر و والاتر از آن چه هم اکنون در آن هستند دستیابند . اینان مشتاق این هستند که از بهشتبرزخی با همه نعمتهایش بیرون آیند و رنج زندگی دنیا را به جان بخرند تا آن گاه که باز میگردند در مراتبی بالاتر قرار گیرند، مراتبی که بدون این کوششها، تلاشها و مجاهدتهای چند روزه دنیا باید با سالها، قرنها و هزارهها در عالم دیگر بدست آید .
از دیگر سوی هستند انبیا، جانشینان انبیا و اولیایی که در این دنیا آمدند و رفتند اما مردم نتوانستند بیش از قطرهای از دریای وجود آنها بهره ببرند . آنها نیز مشتاق هستند که به این دنیا باز گردند تا باز در راه خدا به هدایت مردم بپردازند و بخشهایی دیگر از ظرفیتهای گسترده و پهناور وجود خویش را در اختیار مردم بگذارند . با این کار، هم سهمی در استقرار دین حق در سرتاسر گیتی بر عهده بگیرند، هم دیگر نیروها و توانهای آنها بی حاصل نماند، هم خود از این طریق تقربی بیشتر کسب کنند .
برای اینکه ظرفیتهای بالقوه مؤمنان خالص به فعل آید و برای آن که ظرفیت های بالفعل انسانهای کامل در خدمت ایمان، مؤمنان و حکومت ایمانیان به کار گرفته شود و برای اینکه استعدادها و توانهایی که خداوند در انسانها نهاده است عبث نباشد، ضروری است که مؤمنان استوار و انسانهای کامل دو باره در این جهان حاضر شوند و راه نیمه تمام خود را تمام کنند . اما مؤمنانی هستند که بیم آن دارند که اگر به این دنیا باز گردند، گرفتار ضعفها، خطاها و وسوسه هایی شوند که آنها را از مرتبه خویش پایینتر خواهد آورد . چنین مؤمنانی مایل نیستند که به این جهان برگردند و نیز بر نخواهند گشت .
مجله موعود-شماره 30
رجعت; یک اتفاق ، یا یک ...
(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)
- بازدید: 2215