رجعت; یک اتفاق ، یا یک ...

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

از سوی برخی از منکران یا تردیدکنندگان در باره رجعت، گاه این پرسش ‏ها یا تردیدها مطرح می‏شود که:
1 . اگر هدف از بازگشت ‏برخی مؤمنان و غیر مؤمنان در رجعت، مجازات یا پاداش برخی از افراد درگذشته در این دنیاست، رجعت لزومی ندارد; زیرا افراد نیکوکار، در بهشت‏ برزخی به سر می‏برند و آمدن آنها به این دنیا، هر چند سرسبز و آباد باشد، همانند بردن آنان از بهشت‏ به جهنم است . افراد بدکار نیز در جهنم برزخی عذاب می‏شوند و آوردن آنها به این دنیا، هر چند عذابی مکرر و بسیار ببینند همانند بردن آنها از جهنم به بهشت‏خواهد بود; از این رو که نه عذاب مادی و معنوی این جهان با عذاب برزخ و قیامت قابل مقایسه است نه نعمت‏ها و نه خوبی‏های مادی و معنوی آن با خوشی‏ها و نعمت‏های مادی و معنوی برزخ و قیامت .
2 . اگر مقصود این است که مؤمنان و کافران پیشین وعده‏های الهی را به چشم خود در این دنیا ببینند، این آگاهی، از جهان دیگر نیز برای آنها حاصل خواهد شد .
3 . اصولا با وجود رویدادی عظیم و فراگیر به نام قیامت، چه نیاز به اتفاقی جزئی و موردی به نام رجعت است؟ پاداش‏ها و کیفرها در قیامت داده خواهد شد .
و برخی پرسش‏ها و شبهه‏های دیگر که در جای خود می‏توانند درست نیز باشند .
در این نوشتار، هدف آن است که با روشن ساختن برخی جنبه‏های رجعت، این نظر مطرح شود که رجعت، با وجود قبول درستی پرسش‏های بالا، باز یک ضرورت است; ضرورتی که با حذف آن در هدف‏ها، آرمان‏ها و طرح‏های اسلام خلل پدید می‏آید و هیچ چیز دیگری جای خالی آن را پر نمی‏کند .
از اینرو، به طرح ضرورت رجعت، تنها در سه جنبه تکوینی، تاریخی - عقیدتی و کمال انسانی می‏پردازیم .
الف) ضرورت تکوینی
از بسیاری آیات و روایات چنین برمی آید که ظلم و ستم، به ویژه ستمی که پاسخ داده نشود و در آن حق مظلوم از ظالم گرفته نشود، حدودی که جاری نشوند و مجازات‏هایی که به اجرا در نیایند، همه و همه به تنهایی و در کنار یکدیگر، مایه آن خواهند شد که نظم زمین و آسمان بر هم خورد، باران در جای خود نبارد، نعمت‏ها دگرگون شوند، سرزمین‏های آباد، بایر، خشک و غیر زراعی شوند، باغ‏ها و درختان به شوره‏زار تبدیل شوند، روحیات مردم تغییر یابد . و از این قبیل آثار وضعی و پیامدهای طبیعی گناهان اجتماعی که بر عالم تکوین تاثیر خواهند نهاد .
از سوی دیگر، می‏دانیم که قرار است پس از ظهور، زمین سراسر آباد و سر سبز شود و هر چیزی به جای خود بازگردد . و می‏دانیم که عالم، عالم علل و اسباب است و قرار است کار این جهان، جتی پس از ظهور نیز، جز در مواردی خاص، با علل و اسباب پیش رود .
بر اساس این دانسته‏ها، اگر قرار باشد زمین آباد شود، باید علت‏ها و سبب‏های خشکی و خرابی آن از میان برود . حال اگر این علت‏ها و سبب‏ها این باشند که در زمان‏های گذشته خونی به ناحق ریخته شده، حقی غصب شده و ستمی بر کسی رفته است و در پی آن کیفری در کار نبوده و به همین خاطر، زمین‏هایی سر سبز، کویر و شوره زار شده‏اند، ضروری است که آن افراد و عوامل زنده شوند، حدود و مجازات‏ها به اجرا درآیند و حق‏ها به جای خود باز گردند تا باران‏هایی که به این دلایل بر سر زمین یا سر زمین‏هایی نباریده‏اند باز ببارند و نعمت‏هایی که راه آنها بسته شده بود باز ارزانی زمین و زمینیان شوند .
ب) ضرورت تاریخی - عقیدتی
می‏دانیم که بسیاری از پیروان ادیان و مذاهب نادرست، آنها که تعصب و عنادی ندارند، حق را می‏پذیرند و اگر تشخیص خود را غلط دانستند، نظر خویش را تغییر می‏دهند، تنها به خاطر این پیرو برخی دین‏ها و مذهب‏ها شده و در عقیده خود مانده‏اند که نمی‏توانند بپذیرند که پیشوایانشان دروغ گفته‏اند، به نیرنگ دست‏یازیده‏اند، توطئه اندیشیده‏اند، دین ساخته‏اند و آن را به خدا نسبت داده‏اند، یا دینی الهی را در حساس‏ترین شرایط تاریخی خود به انحراف کشانده‏اند .
این افراد اگر بدانند که در گذشته چه رخ داده است و این را از زبان همان بدعتگران، دین سازان و انحراف آفرینان بشنوند از عقیده خویش دست‏خواهند برداشت و به حق خواهند گروید .
از دیگر سو می‏دانیم که قرار است پس از ظهور، همگان به حق گرایند و با رغبت، به مذهب و آیینی رو کنند که حق است و قرار است تنها با آنان ستیز شود که حق را در می‏یابند اما بر باطل خود اصرار می‏ورزند .
بر این اساس، اگر قرار باشد که در این دنیا حق بر پیروان و مذاهب و ادیان باطل که حسن ظن به پیشوایان خود دارند آشکار شود، راهی جز این نیست که همان پیشوایان باطل از همان جایگاهی که پیروانشان به عنوان آرامگاه برای آنان می‏شناسند بیرون آیند، دو باره زنده شوند و خود اقرار کنند که چگونه آیندگان را اغفال کرده، به اشتباه کشانده و گمراه ساخته‏اند . جز این طریق، پیروان حقجو اما خوشبین، به گمراهی پیشوایان خود یقین نخواهند یافت و پیروان معاند و حق ستیز شناخته نخواهند شد .
به همین ترتیب، لازم است که پیامبران نیز پا به این جهان بگذارند تا شاهدی باشند برای آیین حقی که آورده‏اند و میزانی برای سنجش دیگرگونی‏ها و تحریف‏هایی که در آیین آنان صورت پذیرفته است .
ج) ضرورت کمال انسانی
هدف از آفرینش انسان‏ها رسیدن به کمال و نزدیکی به کمال مطلق است که از آن با «قربة الی الله‏» یا تقرب و «نزدیکی به خدا» یاد می‏شود . این نزدیکی به خدا برای هر انسان باید در طول عمر محدود او در این دنیا به دست آید . هر لحظه این عمر اگر برای هر انسان، باایمان و عمل صالح و بهترین عمل در هر لحظه همراه باشد، آن انسان پس از مرگ خویش در بالاترین و والاترین درجات جا خواهد داشت . هر لحظه که برای هر انسان به گونه‏ای مطلوب سپری می‏شود، در آخرت برای او سال‏ها، قرن‏ها و هزاره‏ها پیشرفت‏خواهد بود و هر لحظه که از دست او برود، در جهان دیگر باید سالها، قرنها و هزاره‏ها را طی کند تا به آن نقطه ای برسد که می‏توانست‏با یک لحظه دنیا برسد .
مؤمنانی هستند که پس از مرگ و دیدن آنچه به دست آورده و آنچه از دست داده اند آرزو می‏کنند که باز به دنیا باز گردند، عمل صالح کنند . در راه خدا کوشش، تلاش و جهاد نمایند، به مردم خدمت کنند، در راه استقرار حقیقت و تاسیس و استمرار کومت‏حق بکوشند و در این راه رنج‏ببینند و در صورت لزوم کشته شوند تا به درجاتی بالاتر و والاتر از آن چه هم اکنون در آن هستند دست‏یابند . اینان مشتاق این هستند که از بهشت‏برزخی با همه نعمت‏هایش بیرون آیند و رنج زندگی دنیا را به جان بخرند تا آن گاه که باز می‏گردند در مراتبی بالاتر قرار گیرند، مراتبی که بدون این کوشش‏ها، تلاش‏ها و مجاهدت‏های چند روزه دنیا باید با سال‏ها، قرن‏ها و هزاره‏ها در عالم دیگر بدست آید .
از دیگر سوی هستند انبیا، جانشینان انبیا و اولیایی که در این دنیا آمدند و رفتند اما مردم نتوانستند بیش از قطره‏ای از دریای وجود آنها بهره ببرند . آنها نیز مشتاق هستند که به این دنیا باز گردند تا باز در راه خدا به هدایت مردم بپردازند و بخش‏هایی دیگر از ظرفیت‏های گسترده و پهناور وجود خویش را در اختیار مردم بگذارند . با این کار، هم سهمی در استقرار دین حق در سرتاسر گیتی بر عهده بگیرند، هم دیگر نیروها و توان‏های آنها بی حاصل نماند، هم خود از این طریق تقربی بیشتر کسب کنند .
برای اینکه ظرفیت‏های بالقوه مؤمنان خالص به فعل آید و برای آن که ظرفیت‏ های بالفعل انسان‏های کامل در خدمت ایمان، مؤمنان و حکومت ایمانیان به کار گرفته شود و برای اینکه استعدادها و توان‏هایی که خداوند در انسان‏ها نهاده است عبث نباشد، ضروری است که مؤمنان استوار و انسان‏های کامل دو باره در این جهان حاضر شوند و راه نیمه تمام خود را تمام کنند . اما مؤمنانی هستند که بیم آن دارند که اگر به این دنیا باز گردند، گرفتار ضعف‏ها، خطاها و وسوسه ‏هایی شوند که آنها را از مرتبه خویش پایین‏تر خواهد آورد . چنین مؤمنانی مایل نیستند که به این جهان برگردند و نیز بر نخواهند گشت .
مجله موعود-شماره 30

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page