56 « الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِى كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لا يَتَّقُونَ »
ترجمه :
56. آن كسانى هستند كه با آنها عهد و ميثاق گرفتى بعد از آن نقض كردند و اين معاهده يك مرتبه نبوده چندين مرتبه معاهده كردند و نقض نمودند و اينها پرهيزكار نيستند.
تفسير :
[ناقضان عهد كيانند؟]
بعضى گفتند مراد يهود بنى قريظه هستند كه با پيغمبر صلىاللهعليهوآله عهد بستند كه هيچگونه ضررى به آن حضرت و مسلمين وارد نكنند و مساعدت با مشركين هم نكنند و نقض عهد كردند و در جنگ احزاب يوم الخندق اعانه مشركين كردند و اسلحه به آنها دادند و چندين مرتبه عهد كردند و نقض كردند[1].
بعضى گفتند مراد كسانى بودند كه در جنگ احد فرار كردند با اينكه عهد كرده بودند كه فرار از زحف نكنند[2].
در اخبار شيعه دارد از حضرت باقر عليهالسلام كه هم عياشى روايت كرده و هم على بن ابراهيم در ذيل آيه قبل كه مراد بنى اميّه هستند[3]. و از تأييدات و شواهد اين حديث، يكى كلام معاويه است كه بعض خواصِ او از او پرسيدند كه آيا ديگر آمال و آرزويى در دل دارى كه به مقام سلطنت در ممالك اسلامى رسيدهاى؟ جواب گفت: تا در مأذنه صداى أشهد أن محمداً رسول اللّه بلند است من به آرزو نرسيدهام[4]، و همچنين كلام يزيد عليهم اللعنه كه گفت:
لعبت هاشم بالملك فلا
خبر جاء و لا وحى نزل[5]
و ما مكرر گفتهايم كه اينها بيان مصاديق است و آيات به عموم خود باقى است. بلى اظهر مصاديق همين منافقين هستند، مثل اولى و دومى و سومى و اتباع آنها كه چه اندازه حضرت رسالت صلىاللهعليهوآله از آنها عهد گرفت در غدير خم و موارد ديگر و چه اندازه سفارش حضرت فاطمه عليهاالسلام را كرد و آنها چه كردند
بگذاريم و بگذريم.
تفسير :
«الَّذِينَ» صفت «شرّ الدّوَاب» است.
«عاهَدْتَ مِنْهُمْ» خبر «الذِّينَ» است.
و عهد با خدا و رسول از واجبات مهمه است به خصوص در امر دين و بر نقض آن كفاره است.
«ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ»«نقض عهد» از گناهان كبيره است بلكه در مورد آيه اشدّ مراتب كفر است.
«فِى كُلِّ مَرَّةٍ» كه به تكرر نقض عهد كفاره متعدد مىشود، بلكه در اين مورد كفر بالاى كفر است.
«وَهُمْ لا يَتَّقُونَ»، نفى جميع مراتب تقواست حتى تقواى از شرك و كفر و عناد و عصبيت و بالعكس. در آيه شريفه «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»[6]، فقط اگر تقواى از عقائد باطله پيدا كند كه مرادف با ايمان است اعمالش مورد قبول واقع مىشود، لذا گفتيم شرط صحت كل عبادات ايمان است.
-------------------------------------------------
[1] . ر.ك: تفسير التبيان: ج5، ص143 و تفسير مجمع البيان: ج4، ص849.
[2] . تفسير قمى: ج1، ص277؛ تفسير الصافى: ج2، ص311 و تفسير البرهان: ج3، ص339، ح1.
[3] . تفسير عياشى: ج2، ص69، ح72؛ تفسير قمى: ج1، ص277 و تفسير البرهان: ج3، ص339، ح1 و 2.
[4] . موفقيّات: ص576؛ مروج الذهب: ج4، ص44 و شرح نهج البلاغة : ج5، ص86.
[5] . خاندان بنى هاشم با حكومت بازى كردند، پس نه خبر از خدا و قيامت آمده و نه وحيى نازل شده است. تاريخ طبرى: ج8، ص188؛ تذكرة الخواص: ج2 ، ص196 و الملهوف: ص215 .
[6] . منحصراً خداوند قبول مىفرمايد از پرهيزكاران. سوره مائده: آيه 27.
آیه ٥٦ « الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ ... »
- بازدید: 2601