وظايف والدين نسبت به فرزندان

(زمان خواندن: 8 - 15 دقیقه)

براي همه ما بديهي است كه نژاد موجودات جاندار ، در عالم طبيعت ، از راه توالد و تناسل ، در روي زمين حفظ مي شود.
مولودي كه ادامه وجود والدين و وسيله استمرار نژاد خويش است ، دوره اي به نام كودكي و در حقيقت ، آمادگي را پشت سر مي گذارد تا بتواند مستقلاً زندگي خود را اداره كند و مسؤوليت‌هايي كه بر عهده اوست ، انجام دهد.

 دوره كودكي و آمادگي در موجودات مختلف متفاوت است. بعضي از آنها داراي دوره كودكي بسيار كوتاه و بعضي از آنها داراي دوره كودكي بسيار طولاني هستند.
كوتاهي و درازي دوره كودكي بستگي دارد به اين كه موجود از نظر خلقت و آفرينش و بزرگ بودن مغز و پيچيدگي ارگانيسم در چه مرحله از مراحل كمال باشد.
در اين ميان ،‌انسان گوي سبقت را از همه موجودات ربوده و طولاني ترين دوره را از لحاظ كودكي و آمادگي به خود اختصاص داده است. چرا؟‌!
علت آن را بايد در سنگيني بار امانتي جستجو كرد كه بر دوش اين انسان است. انساني كه مي‌تواند پا بر قله بلند «مطلق گونگي» بگذارد و در نظام بيكرانه آفرينش ، واسطه ميان خداو خلق گردد و در اين مرتبه ،‌مبدأ و منتهاو و آ‎غاز و پايان و حاكم مطلق بر همه ممكنات گردد. 
انسان ، مانند همه موجودات مادي حركت طبيعي و جوهري دارد و بايد همواره از قوه و استعدادي به فعليتي در آيد؛ يعني هر قوه اي  ،‌مقدمه و زمينه يك فعليت و هر فعليتي ضمن اين كه فعليت مرحله قبل است ، قوه و استعداد مرحله بعداست و اين حركت ، تا آن جا مي تواند ادامه پيدا كند كه انسان به مرتبه عبوديت مطلق و وارستگي كامل برسد كه در كنه «عبوديت مطلق» ربوبيت است و فلاسفه ما گفته‌اند:
العبودية جوهرة كنهها الربوبية؛ بندگي خدا گوهري است كه كنه و حقيقت آن ،‌مقام ربوبيت است.
بنابراين ، انسان هر چه از لحاظ عبوديت كامل‌تر باشد ، از نظر درجه و مقام ربوبيت نيز كامل‌تر مي شود و عبوديت مطلق انسان  ،‌همان مقام «مطلق گونگي» و وساطت او ميان خداو خلق است.
چنين انساني در زير اين چرخ كبود ، از هر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است و همه عاشقان كمال را غلام همت خود مي سازد.
والدين ، بر حسب نظام طبيعت ، عامل مؤثر به فعليت رساندن قوه‌ها و استعدادها در نطفه ،‌ جنين و وجود طفلند.
نطفه‌ها حامل كروموزوم‌ها و كروموزوم‌ها حامل ژن هستند و ژن‌ها دنياي پيچيده اي از استعدادهاي ارثي‌اند كه با پيمان مقدس ازدواج و آميزش دو انسان در مسير فعليت قرار مي‌گيرند.
در اين ميان ، نقش مادر به مراتب مهم‌تر از نقش پدر است. او ماه‌ها طفل را در رحم با شيره جانش و بعد از تولد ، ماه‌ها از مجراي سينه اش كه كانون عواطف پاك و جايگاه قلب پر مهر اوست پرورش مي‌دهد و از آن پس نيز همواره هستي اش را براي هستي فرزند دلبند خود مي‌خواهد.
زانكه هر كره پي مادر رود  تا بدان جنسيتش پيدا شود
آدمي را شير از سينه رسد  شير خر از نيم زيرينه رسد
در تمام اين مدت ، هم مادر و هم فرزند تحت سرپرستي پدر زندگي مي‌كنند و اين پدر است كه وظيفه دارد نيازمندي‌هاي مادي آنها را از نظر لباس و خوراك و مسكن ، فراهم سازد.
پدر و مادر ، وظيفه دارند كه با رعايت قوانين بهداشتي ، جسم و محيط زندگي خود را سالم نگاه دارند ،‌زيرا اگر آنها سلامت جسمي خود را به خطر اندازند و محيط زندگي را از آلودگي ها حفظ نكنند و مراقبت هاي لازم بهداشتي نداشته باشند ، طفل را گرفتار خطرات و مهالكي خواهند كرد كه به هيچ وجه قابل اغماض نيست و نه تنها براي آنها غم و اندوه و افسردگي و مصيبت به بار مي آورد ، بلكه اگر ناشي از تقصير باشد ، مجازات و مؤاخذه الهي نيز دامنگير آنها مي‌شود.
آنها با آميزش خود و با تلاش ها و كوشش‌هايي كه متحمل مي شوند و با رعايت همه جنبه هاي بهداشتي مي‌توانند زمينه ساز سلامت و تندرستي كودك خود باشند و سلامت و تندرستي كودك ، زمينه ساز به فعليت رسيدن قوه ها و استعدادهاي گوناگوني است كه در وجود او به وديعت نهاده شده است.
بگذاريد با صراحت هرچه بيشتر اين مطلب را بگويم كه فرزندان تنها از لحاظ جسمي مولود و محصول آميزش والدين و ژن‌هايي كه از آنها به ارث مي‌برند نيستند و نيزتنها اموال و اندوخته هاي والدين را پس از مرگ آنها به ارث نمي برند و نيز تنها از خلق و خوي و روش تربيتي صحيح يا غلط آنها برخوردار نمي‌شوند ، بلكه از عكس العمل كردارها و رفتار هاي نيك و بد آنها نيز بي بهره نمي‌مانند!‌
اگر با يك ديد ظاهري و ماترياليستي به مسأله بنگريم ، تنها پنج مطلب است كه مورد قبول واقع مي‌شوند:
1. قانون وراثت از لحاظ ژنتيك.
2. آثار و عوارضي كه ژنتيك نيست ، بلكه جنبه مادرزادي دارد؛ مانند عوارض اعتياد و بيماري هاي جنسي و آنچه عدم رعايت بهداشت و اين گونه امور است.
3. تأثيراتي كه والدين از نظر اخلاقي و تربيتي بر فرزندان خود دارند و حتي اقداماتي كه آنها از لحاظ فراهم كردن امكانات تحصيلي و غيره ، انجام مي‌دهند ، در همين قسم قرار مي‌گيرند.
4. ارث بردن فرزندان از اندوخته هاي مالي والدين.
5. بهره‌مند شدن فرزندان از عناوين و اعتبارات خانوادگي كه ما نيز در بحث گذشته پذيرفتيم كه اصالت و شرافت خانوادگي مي تواند يكي از معيارها باشد. 
هرگاه با ديد باطني و متافيزيكي نيز مسأله را مطالعه كنيم ، مطالب بالا مورد قبول واقع مي شود ، ليكن يك مطلب ديگر هم بايد اضافه كنيم و آن عبارت است از:
6. برخورداري و بهره‌مندي فرزندان از عكس العمل كردارها و رفتارهاي والدين.
اين جاست كه انسان متوجه مي شود كه پدر و مادر شدن ،‌تنها يك جنبه فيزيكي و آميزش تن به تن نيست و فرزند فقط وارث جسمي و مالي والدين نيست ، بلكه وارث همه جنبه هاي ديگر نيز هست. و اينهاست كه وظايف والدين را هر چه بيشتر سنگين و دشوار مي‌سازد.
درباره مطلب ششم ، بايد قدري توضيح بدهيم:
ما نمي خواهيم بگوييم كه فرزند به كيفر يا پاداش اعمال و رفتار پدر و مادر مي‌رسد. اقتضاي عدالت اين است كه هر كسي خودش پاداش يا كيفر اعمال نيك يا بد خود را ببيند. اما در عين حال مي خواهيم بگوييم: فرزند از واکنش هاي طبيعي و تکويني اعمال والدين بي بهره نمي ماند. پدر يا مادري که مشروبات الکي مصرف مي کند يا به واسطه بعضي از قصور ها يا تقصير ها گرفتار عوارض مزمن جسمي مي شود. فرزند هم از اين گونه عوارض و واکنش هايي که براي جسم والدين مطرح است، مصونيت ندارد.
اينها چيز هايي است که مطابق سنت آفرينش است و به رابطه علت و معلول و قانون دترمينيسم بستگي دارد. اين ماييم که بايد رفتار خود را با سنت هاي آفرينش و رابطه غير قابل تخلف علت ها و معلول ها هماهنگ کنيم. نه ما مي توانيم سنت هاي آفرينش و رابطه هاي علي و معلولي را در هم بريزيم و نه عاقلانه است که چنين توقعي داشته باشيم.
تمام کودکاني که ناقص العضو يا عليل و رنجور به دنيا مي آيند، نتيجه تخلف انسان ها از سنت هاي آفرينش و پيروي نکردن آنها از جريان طبيعي و تکويني آفرينش است که البته آنهايي که ندانسته و ناآگاهانه است قابل اغماض است و آنهايي که دانسته و آگاهانه است، جرم و جنايت است و به هيچ وجه قابل اغماض نيست.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
هر زني شوهر شرابخوار خود را اطاعت کند و با او همبستر شود، گناهانش به اندازه ستارگان آسمان است و هر فرزندي که از او بزايد، پليد است و خدا هيچ توبه و فديه اي از او قبول نمي کند، مگر شوهرش بميرد يا از او جدا شود. 
متاسفانه، بسيارند افرادي که بدون توجه به مسؤوليت هاي والدين و قصورها و تقصيرهاي آنها سؤال مي کنند که چرا کودکي ناقص العضو يا بيمار ومفلوک به دنيا مي آيد؟ آيا با عدل خدا سازگار است که انساني را اين طور خلق کند؟
اين گونه به دستگاه آفرينش نگريستن و از تأثيراتي که واسطه ها در پديد آمدن يک انسان دارند چشم پوشيدن، گناهش کمتر از تخلفات والدين و اجداد و دهن کجي آنها در برابر سنت هاي آفرينش نيست، زيرا اين گونه نگرش ها و بينش‌ها‌ست که موجب اهمال ها و لا اباليگري ها و بدبختي و فلاکت کودکان مي شوند.
اما ديد عالمانه اين طور نمي گويد، دکتر کارل مي گويد:
مستي زن يا شوهر در لحظه آميزش، جنايت واقعي است، زيرا کودکاني که در اين شرايط به وجود مي آيند، اغلب از عوارض عصبي يا رواني درمان ناپذير رنج مي برند. 
ديد عالمانه، انسان را بدون چون و چرا در برابر مسؤوليت ها به خضوع و تواضع وا مي دارد و ديد جاهلانه ، انسان را به چون و چرا و گردنکشي و سقوط مي کشاند.
تا اين جا مطلب روشن است، اما سخن ما اين است که حتي اعمالي که جنبه اخلاقي دراد و ارتباطي به جسم و قوانين فيزيکي و پزشکي و ... ندارد، در وضعيت و سرنوشت کودکان بي تأثير نيست و اين همان است که گفتم: جنبه ماترياليستي ندارد، بلکه جنبه ماوراي ماده دارد و نتيجه ارتباط دقيق و عميق ماده و ماوراي ماده است.
در اول سوره نساء – که وجود اين سوره در قرآن نشانگر اهميتي است که اسلام براي زنان و حقوق آنان قايل است – آياتي در باره يتيمان و تکاليفي که جامعه نسبت به آنها دارد آمده است و سپس مي فرمايد:
وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ وَلْيَقُولُواْ قَوْلاً سَدِيدًا  ؛آنهايي كه اگر فرزندان ضعيفي از خود به جاي گذارند ،‌به آنها بيمناكند ،‌بايد بترسند و در برابر خدا تقوا پيشه كنند و سخن صواب بگويند.
در اين سخن الهي ، تكيه بر يك اصل مسلم شده و آن اين است كه انسان بر فرزندان ضعيف خود بيمناك است و به همين جهت مي‌خواهد كاري كند كه اسباب پريشاني و گرفتاري و بدبختي آنها فراهم نيايد.
با  توجه به اين اصل مسلم ، انسان بايد رعايت حال يتيمان را بكند و از تجاوز به حقوق آنها خودداري نمايد ، زيرا همان طوري كه او به يتيمان مردم ظلم مي‌كند ، بايد انتظار داشته باشد كه روزي يتيمان خود يا فرزندها و فرزندزادگانش نيز گرفتار شوند.
عكس اين مطلب را هم در قرآن داريم: در سوره كهف – كه داستان خضر و موسي آمده است– خضر به موسي مي گويد:
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ ؛ آن ديوار مال دو بچه يتيم بود و زير آن گنجي براي آن دو بود و پدرشان مرد صالحي بود. خدا مي خواست كه آنها بزرگ شوند و گنج خود را استخراج كنند و اين رحمتي بود از پروردگار تو.
در اين جا صالح بودن پدر يتيمان سبب مي شود كه حضرت خضر و موسي بدون مزد بيايند و روزي كار كنند و ديواري را تعمير نمايند تا گنج در زير آن محفوظ بماند و بچه ها هنگامي كه بزرگ شدند ، از آن بهره گيرند.
اين جاست كه بايد تأييد كنيم كه نتيجه اخلاق و رفتار انسان ، تنها متوجه خود او نمي شود  ،‌بلكه به ذريه او نيز مي رسد؛ البته اگر در حال حاضر هيچ گونه پاسخي براي اين چرا نداشته باشيم ،چيزي از اعتبار اصل مطلب كاسته نمي‌شود زيرا آنچه قرآن مي‌گويد حق است و اهل ايمان با اعتقاد محكم ، آن را مي پذيرند ، در عين حال اگر بتوانيم به اين «چرا» پاسخي بدهيم ، به عظمت قرآن بهتر و بيشتر پي مي بريم.
انسان ، هنگامي كه ظلمش به ضعيفي مي رسد ، گامي در راه آشفته كردن روابط انسان ها برداشته و به اصل و حقيقت انسانيت لطمه وارد كرده است! همچنان كه اگر احساني كند ،‌گامي در راه بهبود بخشيدن به روابط انسان ها و تقويت اصل انسانيت برداشته است.
آن كه ظلمش به ضعيفي مي رسد ، به انسانيت لطمه زده و بدون اين كه خودش توجه كند ،‌به خود و بستگانش نيز لطمه زده است و آن كه احسان مي كند  ،‌به انسانيت خدمت كرده و چه بداند و چه نداند  ، به خود و بستگانش نيز خدمت كرده است و در حقيقت ، آنچه انجام مي دهد  ، باعمل خويش روي آن صحه گذاشته و مي خواهد و مي پسندد و حتي به زبان حال سؤال كننده آن است و خداوند هم سؤال انسان را بي جواب نمي گذارد.
آيا آن كه آدم مي كشد ، خواسته اش جز رواج بازار آدم كشي چيز ديگري است؟ مگر نه همين آدم كش وقتي نمي تواند آدمكشي كند ،‌به دعا و نيايش مي پردازد و چون قدرت بر آدمكشي پيدا كند ، خود دست به كار مي شود؟ به همين جهت ، در بعضي از روايات اسلامي آمده است كه :‌«نفرين ناحق نبايد كرد!».
در حقيقت ، خواسته باطني يكي است. اگر قدرت ندارد ، طرف خود را نشان تير دعا مي كند و ا گر قدرت دارد  ،‌نشان تير ژ-3 و كلاشينكف و ...  .
بنابراين ،‌با توجه به خواست باطني  ،‌يا سؤال عملي است يا قلبي و به همين لحاظ هيچ كس نيست كه در برابر خداي خود بي سؤال باشد ، كه قرآن مي فرمايد:
يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض ِ؛ همه آنهايي كه در آسمان  ها و زمينند از او سؤال مي كنند.
و هيچ سؤالي هم نيست كه بي جواب بماند ، چنان كه باز قرآن مي فرمايد:
وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ؛ هر چه از خداوند سؤال كرده ايد ، به شما داده است.
پس كسي كه روابط ظالمانه با مردم ضعيف و مستضعف دارد ، خود چنين چيزي را مي‌پسندد و براي خود و بستگانش هم مي خواهد و به طور عملي سؤال مي كند و اين سؤال ، جواب دارد و جواب آن به خود يا بستگانش مي‌رسد.
وآنگهي ، مگر نه اين است كه ما خانواده را وحدت جسم ها و روح ها و افكار و عقايد دانستيم و فرزند را امتداد وجود والدين و ميوه آن درخت وحدت يافته ، شناختيم؟! چگونه ممكن است كه آفتي كه به ريشه و تنه درخت مي خورد به ميوه آن نخورد و كرمي كه تنه درختي را ميخورد به امتداد آن تنه لطمه و صدمه وارد نسازد؟!
چقدر در اشتباهند پدران و مادراني كه فكر نمي كنند كه ممكن است نتيجه تهمت‌ها و غيبت‌ها و جو سازي ها و آزار و اذيت ها و بد نام كردن و لكه دار نمودن‌ها نيز روزي دامنگير جگر گوشه‌هاي آنها بشود و آنها را نيز به همين عواقب ، گرفتار و مبتلا سازد؟
چقدر كوتاه بينند آنهايي كه فقط به فكر جسم و غذاي جسماني و لباس و مسكن فرزندان خود هستند وغافلند از اين كه از جهتي آنها را كامروا مي كنند و از جهاتي ناكام و پريشان؟!‌
چقدر ظاهر بينند والديني كه ظاهر چهره فرزندان خود را مي خواهند گلگون و پر نشاط بنگرند، اما نمي‌خواهند به رنگ پريده و غمزده چهره باطني آنها توجهي كنند؟!‌
بياييد از اين سوي چهره ها به آن سوي چهره ها برسيد و ببينيد كه از برخوردهاي نامطلوب و انحصار گري‌ها و حق كشي‌ها و انحراف‌ها و اعوجاج‌هاي باطني آن جا را چه ماتم زده و افسرده و پريشان كرده‌ايد! و تا دير نشده ، چاره اي بينديشيد.
گربه خاري خسته اي خود كشته اي   ور حرير و  قزدري خود رشته اي
تو  گناهي   كرده اي   شكل   ديگر   دانه  كشتي  دانه  كي ماند به بر؟
آب   صبرت   جوي آب  خلد  شد  جوي شير  خلد مهر  تست  و ود
آب آتش را  كشد   آتش   به   خو  مي بسوزد نسل  و   فرزندان   او
باز در اين مقوله با خواننده گرامي گفتگو دارم ، باشد كه جامعه انقلابي ما همان طوري كه براي صادر كردن معيار هاي انقلابش به دنيا عزم را جزم كرده ، به عمق بسياري از خانواده ها نيز معيار هاي اسلام انقلابي و انقلاب اسلامي را صادر كند.
 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page